۲-۶)روش های رقابتی
شرکتها را می توان به دو گروه رهبر و دنباله رو تقسیم کرد. رهبران آنهایی هستند که بیش از ۵۰ درصد سهم بازار محصول را در اختیار دارند و دنباله روها آنهایی هستند که سهم بازار ناچیزی دارند. اکنون به شرح روش های رقابتی این دو گروه می پردازیم:
۲-۶-۱)رهبران بازار
فیلیپ کاتلر دو استراتژی اصلی همراه چند استراتژی فرعی برای رهبران بازار مطرح میسازد:
- بسط و گسترش بازار کل شامل استراتژیهای:
الف) استفاده کنندگان جدید. جلب کسانی که تا کنون از محصولات شرکت استفاده نکرده اند.
ب) کاربردهای جدید. یافتن مصارف جدید برای محصول.
ج) استفاده بیشتر. تشویق مصرف کنندگان فعلی به خرید و مصرف بیشتر.
۲- دفاع از سهم بازار شامل استراتژیهای :
الف) دفاع از موضع و موقعیت. تقویت موضع و موقعیت محصول به گونه ای که رقبا را از مقابله و رقابت بازدارد.
ب) دفاع قبل از تثبیت موقعیت رقیب (حمله مقدم). حمله به رقیب پیش از آنکه در بازار جا بیفتد. این نوع دفاع باعث نومیدی رقبای بالقوه نیز می شود.
ج) دفاع بر اساس حمله متقابل. در شرایطی که رقیب درصدد است تا محصولی مشابه با محصول شرکت به بازار عرضه کند و با شرکت به رقابت بپردازد، می توان از هجوم و حمله متقابل برای دفاع استفاده کرد؛ یعنی حمله به قلمرو بازار کنونی رقیب با عرضه محصولاتی نزدیک به آنچه او عرضه میکند که در نتیجه باعث می شود تا رقیب به جای معرفی محصول جدید، به محصولات موجود خود بپردازد(ایروین و همکاران،۲۰۰۸).
۲-۶-۲)دنباله روهای بازار
این گروه به شدت در جستجوی دریافت بیشترین سهم از بازار هستند؛ بنابرین شرایط رقابتی فشرده ای در بازار ایجاد میکنند. کاتلر از گروهی به نام «چالشگران بازار» نام میبرد که هدف مشخص آن ها افزایش سهم بازار است. او در این راستا به تاکتیکهای نظامی مورد استفاده این گروه اشاره میکند؛ مانند جنگ قیمتها، حمله های بدون ساختار و برنامه و برخوردهای مستقیم و رودررو. انواع تاکتیکهایی که برای حمله به رقبا مورد استفاده قرار میگیرد عبارت است از:
-
- حمله از روبه رو. این تاکتیک مبتنی بر حمله به نقاط فوت رقیب به جای نقاط ضعف او به طور مستقیم و از روبه روست. اگر چه برای انجام این تاکیتک باید از منابع بسیاری استفاده کرد در صورت موفقیت سودهای کلانی به دست خواهد آمد. پیامد این تاکتیک بستگی به این دارد که رقیب تا چه اندازه حوصله و قدرت مقاومت و مقابله داشته باشد.
-
- حمله از اطراف. در این مورد یک ناحیه جغرافیایی یا بخشی از یک بازار که در آن رهبر بازار آسیب پذیر است انتخاب می شود. یکی از راه های پاسخگویی به نیازهایی است که رهبر بازار نتوانسته است رفع کند. ژاپنیها معمولا برای رقابت در صحنه بازار از این روش استفاده میکنند.
-
- محاصره. این تاکتیک حمله ای است همه جانبه و وسیع بر ضد دشمن و در واقع محاصره او تا زمانی که اراده و مقاومتش بشکند. شرکت سیکو در بازار ساعت با عرضه انواع ساعتها و تنوع بسیار وسیع، از این تاکتیک استفاده کرده وبازار ساعت را در محاصره خود قرار داده است.
-
- حمله حاشیه ای. این تاکتیک در بازارهای دارای تکنولوژی برتر، بسیار متداول است. در این حمله، چالشگر یا حریف مبارز تلاش میکند تا در حاشیه و جدا از تکنولوژی موجود، با عرضه تکنولوژی جدید، بازار را در دست بگیرد. اگرچه این تاکتیک نیازمند سرمایه گذاری زیادی است، در صورت موفقیت میتواند بازار خودی را نفوذپذیر سازد.
- حمله چریکی (بدون ساختار). این نوع حمله در صورتی که منابع مالی کافی وجود داشته باشد مناسب است. چالشگر به انتخاب خود حمله را آغاز میکند و هدفش تضعیف روحیه رهبر بازار است تا سرانجام امتیازاتی برای خود کسب کند.
در برابر استراتژیها و تاکتیکهای حمله استراتژیهای دفاعی عبارتند از:
-
- دفاع از موقعیت و موضع. این نوع دفاع از زمانی مناسب است که شرکت از جایگاه و موقعیت نفوذ ناپذیری برخوردار باشد.
- دفاع متحرک. این نوع استراتژی به صورت گسترش دادن بازارها و تنوع و گسترش محصول نسبت به بازار است.
۳و۵٫دفاع قبل از تثبیت موقعیت رقیب (حمله مقدم) و دفاع با هجوم متقابل. در این استراتژی به شرکتها توصیه می شود که آغاز کننده حملات باشند، اگرچه ممکن است باعث برخوردها، تنشها و مبارزات مختلف و غیر ضروری گردد؛ مانند جنگ قیمتها.
-
- دفاع از اطراف. چنان که قبلا اشاره شد، در این مورد یک ناحیه جغرافیایی یا بخشی از یک بازار که در آن رهبر بازار آسیب پذیر است، برای حمله به آن انتخاب میگردد.
- کناره گیری و عقب نشینی. گاهی کنار کشیدن از صحنه رقابت مطلوب ترین راه حل است(منبع پیشین).
۲-۷) دیدگاه های مختلف در خصوص رقابت بازار
مطالب نظری درباره نقش رقابت بازار بشکل مشخص، قابلیت ردیابی ندارند. یکی از دلایل این امر آن است که تعاریف متنوعی از رقابت در مطالب نظری وجود دارد. تشدید رقابت بازار به عنوان مثال توسط موارد زیر به دست میآید. تغییر در حالت رقابت، از رقابت انحصارگرایانه تا کامل ( مثلا ، آرو،۱۹۶۲) و از اتحادیه ای تا رقابت کورنات و برتراند (به عنوان مثال، هورن، لانگ و لانگرن،۱۹۹۴)؛ افزایش در تعداد شرکتها (برای مثال، راینگهام،۱۹۸۵؛ اسپنس،۱۹۸۴؛ مارتین،۱۹۹۳؛ کریشنا،۲۰۰۱ )؛ تعداد سایر مدیران که هر مدیر مقایسه می شود (به عنوان مثال، هولمسترام،۱۹۸۲؛ نالباف و استیگلیتس،۱۹۸۳؛ موکرجی،۱۹۸۴؛ هرمالین،۱۹۹۲) ؛ افزایش نوسان قیمت تقاضا (به عنوان مثال،ویلیگ،۱۹۸۷) ؛ کاهش میزان تقاضا (برای مثال، ویلیگ، ۱۹۸۷؛ هرمالین،۱۹۹۲)؛ کاهش سود (برای مثال، اشمیت ،۱۹۹۷)؛ افزایش در قابلیت جایگزینی در بین محصولات (به عنوان مثال، آگیون، دواریپونت و ری،۱۹۹۷)؛ کاهش خلاء در میان رئیس و کارمند (برای مثال،هریس و ویکرز ،۱۹۸۷)؛ حرکت رو به جلو و بسمت هدف توسط یکی از رقبا (برای مثال، هریس و ویکرز،۱۹۸۷)؛ افزایش نسبت شرکتهای سرمایه گذاری نسبت به شرکتهای مدیریتی(کاهیارا، ۲۰۱۲).
“