کمیته بازل[1] توجهات را معطوف نیاز مبرم به مطالعه، فهم و بهبود حاکمیت شرکتی در مؤسسات مالی نموده است. پیام اصلی کمیته بازل این است که حاکمیت شرکتی خوب کارایی نظارت را افزایش میدهد. علاوه بر این کمیته معتقد است حاکمیت شرکتی برای ضمانت سیستم مالی صحیح موردنیاز است. با افزایش رقابت جهانی و پیشرفت تکنولوژی، سیستمهای حسابداری سنتی با مشکلاتی روبرو شدهاند. یکی از این مشکلات اساسی، عدمکفایت و ناتوانی آنها در سنجش و ملحوظ نمودن سرمایههای فکری در صورتهای مالی شرکتها است. در عصر جدید، تنها با تکیهبر سرمایههای فیزیکی و داراییهای مشهود نمیتوان به کارایی و بهرهوری رسید، بلکه در بدبینانهترین حالت تولید نیز، بایستی سرمایههای فکری را مدنظر قرارداد تا از این طریق بتوان بر مزیتهای رقابتی شرکتها افزود. به تعبیری، سرمایههای فكری بهعنوان سرمایه واقعی و جزء استراتژیکیترین سرمایههای سازمانهای عصر حاضر بهویژه برای مراكز پژوهشی و سازمانهای دانشمحور، مطرح میباشند. لذا سازمانهای دانشمحور، جهت كسب مزیت رقابتی پایدار، نیازمند شناسایی و مدیریت آگاهانه و نظاممند سرمایههای فكری خود میباشند. ارزش سرمایه فکری برابر با تفاوت ارزش بازار و خالص ارزش دفتری شرکت است. ادوینسون و سولیوان كه از پیشگامان پژوهش درزمینه سرمایه فكری بهحساب میآیند، تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری را بهعنوان ارزش سرمایههای فكری تعریف میكنند. با توجه به این دیدگاه، سرمایه فكری از سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری تشکیلشده است. به اعتقاد ادوینسون و مالونه، جایگاه ارزش از ادغام سه نوع سرمایه فوقالذکر جهت نیل به نتایج مطلوب ایجاد میگردند. در درون این جایگاه ارزش، سرمایه فکری شرکت دارای خواصی به شرح زیر میباشد:
1- سرمایه فکری میتواند مانند اختراع ثابت و یا مانند ظرفیتهای انسانی منعطف باشد.
2- سرمایه فکری میتواند هم شامل ورودیها و هم شامل خروجیهای فرآیند ایجاد ارزش باشد، لذا سرمایه فکری دانشی است که میتواند به ارزش تبدیل شود و یا محصول نهایی فرآیند انتقال دانش باشد.
3- سرمایه فکری از کنش و واکنش سرمایههای انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری ایجاد میشود.
4- ارزش مستقیماً و بهتنهایی از طریق یکی از این عوامل ناشی نمیشود، بلکه تنها از طریق برقراری تعاملی نظاممند و بهینه میان این سه
جزء ایجاد میگردد.
با ورود سرمایهگذاران شرکتی، تفکر غالب بر عملکرد شرکت، کسب سود و عملکرد بهتر میباشد. نتایج آنان نشان میدهد که مالکیت شرکتی بهگونهای مثبت و معنیداری با عملکرد شرکت ارتباط دارد؛ یعنی با حضور مؤثر مالکان شرکتی در ساختار مالکیت شرکتها، عملکرد شرکتها بهتر میشود. چون این نوع از سرمایه گذارن به دنبال سود و عملکرد بهتر هستند و بانفوذ و کنترلی که در ساختار مالکیت شرکتها به دست میآورند، به دنبال محقق کردن این هدف برمیآیند. طراحی نظام راهبری شرکتی بهعنوان راهکاری است که موجب ترغیب شرکتها در استفاده کارآمد از منابع میشود. پیچیدگی روابط اقتصادی و اجتماعی در بنگاههای اقتصادی و بروز تضاد منافع در حوزههای مختلف میان گروههای مختلف ذینفعان، نیاز به استقرار نظام حاکمیتی را برای حمایت از منافع ذینفعان دوچندان میسازد. هر کشور با توجه به نوع فرهنگ، زمینه تاریخی، فضای حقوقی و نهادهای حاکم بر آن دارای چارچوب خاص خود برای حکمرانی میباشد. در کشور ما طی چند سال اخیر، کوششهایی برای شناساندن ماهیت نظام حاکمیت شرکتی و اهمیت آن از بعد نظارت بر بنگاههای اقتصادی صورت پذیرفته است. سازمان بورس و اوراق بهادار ایران نیز در راستای افزایش نظارت بر بازار سرمایه و شرکتهای سهامی عام، گامهایی در این خصوص برداشته است ولیکن از بعد قوانین و مقررات، فعالیت و اقدامات خاصی برای نهادینه کردن این مقوله در سطح شرکتها اعمال آن در بازار سرمایه صورت نگرفته است و صرفاً آییننامهای تحت عنوان «نظام راهبری شرکت » در سازمان بورس اوراق بهادار تهیه و ارائهشده است و هیچگونه الزام و اجباری برای اجرا و بهکارگیری آن وجود ندارد. ارزش بازار سهام شرکتها میتواند متأثر از عوامل گوناگونی باشد که تاکنون تعداد زیادی از این عوامل در تحقیقات و متون مختلف موردبحث و بررسی قرارگرفته است. هدف اصلی گزارشگری مالی کمک به استفادهکنندگان بهویژه سرمایهگذاران در تصمیمگیریهای اقتصادی است و ارزیابی ارزش شرکت، مبنای اصلی تصمیمات اقتصادی سرمایهگذاران قرار میگیرد؛ بنابراین ارزیابی سودمندی اطلاعات حسابداری در ارزشیابی سهام یا مربوط بودن اطلاعات حسابداری به ارزش شرکت که در تحقیقات اخیر موردتوجه زیادی قرارگرفته، بهعنوان یک الگوی اصلی در تحقیقات حسابداری مالی مطرحشده است. لذا با توجه به اهمیت موضوع بر آن شدیم تا اثر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین سرمایه فکری و ارزش بازار شرکتها را بررسی کنیم.
1-2 بیان مسئله
یکی از مشکلات اساسی سیستمهای حسابداری سنتی، عدمکفایت و ناتوانی آنها در سنجش و ملحوظ نمودن ارزش سرمایههای فکری در صورتهای مالی شرکتها است. امروزه در جوامع دانشمحور کنونی، بازده سرمایههای فکری به کار گرفتهشده، بسیار بیشتر از عملکرد مالی به کار گرفتهشده، اهمیت یافته است. این بدان معنی است که در مقایسه با سرمایه فکری، نقش و اهمیت سرمایههای مالی در تعیین قابلیت سودآوری پایدار کاهش چشمگیری یافته است. به دلیل اهمیت نسبی سرمایههای فکری در عملکرد شرکتها این سؤال در ذهن پژوهشگر شکل گرفت که چه رابطهای بین سرمایههای فکری و عملکرد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد و قدرت توضیح دهندگی مدلهای مختلف تعیین سرمایه فکری در عملکرد شرکتها و تأثیر مکانیزم های حاکمیت شرکتی بر قوت این رابطه چگونه است. نظام حاکمیت شرکتی برتر منجر به بهبود در سیستم پاسخگویی، تقویت کنترلهای داخلی، به حداقل رساندن خطر تقلب و معاملات غیرمجاز توسط مدیران شرکت میشود، در کنار اینکه باید این اطمینان را به وجود آورد که تمام عملکرد و فعالیتهای شرکت با قوانین و مقررات مربوطه تطابق دارد و ریسکی از این ناحیه متوجه شرکت نیست. داشتن یک هیئتمدیرهای قابلاعتماد میتواند در اجتناب از تعارضات خانوادگی، جذب استعداد و گسترش شهرت و ارزش سازمان مؤثر باشد. یک هیئتمدیره خوب میتواند همچنین در جذب شرکا، افزایش سرمایه و تقویت برقراری یک شراکت قابلاعتماد با سهامداران، سازنده باشد. صاحبنظران و سیاستگذاران اقتصادی بر این باور هستند که نظام بنگاهداری کشور چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی دارای چالشهای فراوان ازلحاظ اداره، نظارت و کنترل یا به عبارتی از دیدگاه نظام حاکمیت شرکتی هستند و نهاد حاکمیتی هر بنگاه اقتصادی از کارایی لازم برخوردار نیست. در بسیاری از شرکتها شاهد تغییر دائمی اعضای هیئتمدیره، عدمتغییر اعضای هیئتمدیره به مدت طولانی، قرارهای مهم خارج از برنامه و غیررسمی برای تصمیمگیریهای استراتژیک، عدم شفافیت بین اعضای هیئتمدیره، استقلال ناکافی در اعضای هیئتمدیره بهویژه در شرکتهای هلدینگ، بیتوجهی اعضای هیئتمدیره به فعالیتهای شرکت و حمایت بیقیدوشرط از همهکارهای مدیریت اجرایی هستیم. لذا با توجه به مشکلات ذکرشده به بررسی روابط میان سرمایه فکری بهعنوان عامل مستقل، ارزش بازار شرکتها بهعنوان عامل وابسته و حاکمیت شرکتی بهعنوان عامل مداخلهگر پرداختیم. جامعه آماری موردنظر شرکتهای موجود در سازمان بورس اوراق بهادار میباشد.
1-3 اهمیت موضوع
تمامی سازمانها علاقهمندند تا هزینههای خود را در زمینههای مختلف به حداقل برسانند. میدانیم بخشی از این هزینهها مربوط به نیروی انسانی سازمان میباشد؛ که عامل مربوط سرمایه فکری مرتبط با نیروی انسانی که بهنوعی جزء سرمایههای نامشهود موجود در سازمان میباشد موردبررسی قرار میگیرد و همچنین عامل حاکمیت شرکتی که ضعف آن مشکلاتی از قبیل تغییر دائمی اعضای هیئتمدیره، عدمتغییر اعضای هیئتمدیره به مدت طولانی، قرارهای مهم خارج از برنامه و غیررسمی برای تصمیمگیریهای استراتژیک، عدم شفافیت بین اعضای هیئتمدیره، استقلال ناکافی در اعضای هیئتمدیره بهویژه در شرکتهای هلدینگ، بیتوجهی اعضای هیئتمدیره به فعالیتهای شرکت، به وجود آمدن مسئله تضاد نمایندگی بین مدیریت شرکت و سهامداران، ناتوانی در تفویض بهجا و شایسته کارکنان و غیرهام باشد که این موارد هزینههای جدی را به شرکت وارد میکند. حاکمیت شرکتی چنانچه بهدرستی برقرار شود میتواند اهرمی باشدکه شرکتها را هدایت و کنترل کند و سبب ایجاد شفافیت، کنترل ریسک، مصرف بهینه منابع، مسئولیت اجتماعی شرکتها و درمجموع روابط بین شرکا و بهبود عملکرد بنگاهها، از موضوعها و وظایف حاکمیت شرکتی است. در این تحقیق قصد داریم با توجه به نقش سرمایههای فکری موجود در سازمان و همچنین عامل مهم و تأثیرگذاری چون حاکمیت شرکتی به بررسی روابط بین آن دو با در نظر گرفتن عاملیت ارزش بازار شرکتی بهعنوان متغیر وابسته بپردازیم.
1-4 اهداف پژوهش
در تحقیقات این حوزه به بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین و سرمایهی فکری و ارزش بازار شرکتها بهصورت تکی بررسی شد اما این سه در کنار یکدیگر موردبررسی نبودهاند. این پژوهش به دنبال یافتن رابطهی این سه در بازار مالی ایران است و به دنبال یافتن پاسخ این سؤال است که آیا حاکمیت شرکتی میتواند بر رابطه و قوت رابطه سرمایه فکری و عملکرد شرکت یا همان ارزش بازار تأثیر گذارد یا خیر.
[1] BCBS= Basel Committee on Banking Supervision
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است