محیط فوق رقابتی امروزه، نه تنها بر ساختار رقابتی اجزاء آن، که بر ساختار مدیریتی سازمان ها نیز فشار فزاینده ای را وارد می سازد؛ چالش هایی که شرکت ها را وادار می سازد به کاهش هزینه در طول زنجیره تامین بپردازند؛ زمان کلی تولید و میزان موجودی ها را کاهش دهند؛ انتخاب محصولات و تنوع آن را گسترش دهند؛ زمان تحویل مطمئن تری را فراهم نمایند؛ کیفیت و کارآیی را بهبود داده و تقاضا، عرضه و تولید را هماهنگ سازند. این خود، شرکت ها را به مدل های همکاری و رقابت های مبتنی بر آن ترغیب می کند. در این راستا شرکت ها بایستی بطور فزاینده ای اطلاعات داخلی خود را با تامین کنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان تسهیم نموده و در عین حال از ریسک های مرتبط با چنین اشتراکی پرهیز نمایند. بمنظور تحقق این اهداف، سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی[1] بصورت روزافزون مورد کاربرد شرکت ها و سازمان های مختلف در سراسر جهان، واقع می شود. اگر چه دلیل عمده کاربرد این سیستم ها یکپارچه سازی و مدیریت مالی بهتر پروژه های سازمانی است؛ منتهی دلایل دیگری همچون پردازش بلادرنگ[2] اطلاعات و افزایش گستره بازه زمانی ارائه خدمات و تولید بصورت 24 ساعت در شبانه روز و 7 روزکاری در هفته؛ از جمله عللی هستند که اقبال شرکت ها را به پذیرش این سیستم ها افزایش داده است. علیرغم چنین اقبالی، میزان شکست پروزه های پیاده سازی ERP ها در سازمان بالاست و گزارشات متعددی در این خصوص وجود دارد. لِنجین والتر (2000) گزارش می کند که میزان شکست پروژه های پیاده سازی ERP را می توان در دامنه ی 40 تا 60 درصد و بالاتر در نظر گرفت. آمیل و آمیل (2002) عنوان می کند که بین 50 تا 75 درصد شرکت های امریکایی به نوعی شکست در پیاده سازی ERP را تجربه کرده اند. ماسکاتلو و پارنت (2006) نرخ شکست پروژه های پیاده سازی را در مجموع بالغ بر 50 درصد ؛ وَنگ و همکاران (2007) این نرخ را 70 درصد و شرکت مشاورین پانوراما (2011) این نرخ را در سال 2010 بالغ بر 60 درصد گزارش کرده اند.
1-2 تعریف موضوع، اهمیت و ضرورت تحقیق
موفقیت در پیاده سازی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP) و تحقق اهداف از پیش برنامه ریزی شده، از موضوعاتی است که توجه پژوهشگران این حوزه را به خود معطوف داشته است. این موضوع عمدتاً ناشی ازسرمایه گذاری بالای بکارگیری چنین سیستم هایی درسازمان ها می باشد. باتوجه به نرخ بالای شکست پروژه هایERP، ارزیابی اولیه میزان آمادگی سازمان ها در پیاده سازی چنین سیستم هایی می تواند در کنترل ریسک پیاده سازی و اجتناب از شکست احتمالی پروژه تاثیرگذار باشد.
مدل های متنوعی در خصوص ارزیابی آمادگی سازمان برای پیاده سازی ERP وجود دارد که هر یک، از رویکرد ویژه ای برخوردارند. این رویکردها هر یک، به ارزیابی ابعاد مختلفی از جمله منابع انسانی، ساختار سازمان، سیستم و زیرساختارهای مرتبط با فناوری اطلاعات سازمان می پردازد. با توجه به تمرکز این مدل ها بر شرکت های بخش خصوصی، لزوم بازطراحی مدل هایی درجهت انطباق پذیری بهتر با شرایط محیطی و طبیعت سازمانیِ سازمان های خدماتی بخش دولتی بیش از پیش محسوس است. این تحقیق تلاش دارد تا با ارائه مدلی، ضمن ارزیابی وضعیت آمادگی سازمان نواحی مسئله زا برای پیاده سازی ERP را شناسایی نماید. ازسویی وجود برخی متغیرهای تاثیرگذار در پیاده سازی این سیستم ها، که دارای وضعیت غیرخوش-تعریف می باشند، نیاز به تبیین مدل های مناسب بر اساس الگوهای فازی را دو چندان می نماید. برقرای پیوند میان وضعیت ارزیابی شده سازمان و مجموعه استراتژی های اقتضائی قابل اخذ جهت آماده سازی سازمان، از دیگر خلأهایی است که این تحقیق سعی در پوشش آن دارد.
1-3- فرضیه ها/سؤالات تحقیق
با توجه به این که در این بررسی، از ترکیبی از آزمون های آماری و فازی بهره گرفته شده و تحلیل فازی از ماهیتی متفاوت نسبت به تحلیل آماری برخوردار است؛ در نتیجه ما بجای آزمون های فرض مرسوم آماری با یکسری سؤالات تحقیق مواجه ایم.
– عوامل حیاتی موفقیت پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان در سازمان های خدماتی دولتی کدامند و چگونه با کاربرد الگوی فازی می توان به تحلیل واقع بینانه تری از وضعیت این متغیرها دست یافت؟
– وضعیت موجود عوامل کلیدی موفقیت شناسایی شده در سازمان جهاد کشاورزی به چه صورتی است؟
– با توجه به وضعیت ارزیابی شده ، راهکارهای موثر در آماده سازی سازمان جهت پیاده سازی موفق سیستم برنامه ریزی منابع سازمان چه هستند؟
1-4- پیش فرض های تحقیق
فرضیه عام تحقیق حاضر به این شکل است: بنظر می رسد سازمان های خدماتی دولتی با توجه به تاثیری که سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان بر عملکرد و نحوه ارائه خدمت آن ها می گذارد؛ از پیاده سازی این سیستم ها استقبال نمایند. پیش-فرض های فرعی تحقیق عبارتند از:
– بنظر می رسد عوامل حیاتی موفقیت شناسایی شده بر پیاده سازی ERP در سازمان های خدماتی دولتی نیز اثرگذار باشند.
– بنظر می رسد وضع موجود سازمان مورد مطالعه برای پیاده سازی ERP مساعد باشد.
– بنظر می رسد با توجه به ظرفیت موجود، بتوان مجموعه ای از راهکارهای آماده سازی سازمان برای پیاده سازی ERP را یافت و اجرایی کرد.
1-5- پیشینه تحقیق
عمده مطالعات صورت گرفته در حوزه ارزیابی آمادگی سازمانی، مربوط به بخش تولید و شرکت های خصوصی است. بخشی از این مطالعات و پژوهش های بر آنالیز ریسک و میزان آمادگی برای تحقق تغییر در مرحله پیش از پیاده سازی ERP تمرکز دارند. ابدینور-هلم و همکاران (2003) در ارزیابی آمادگی سازمان؛ بر تاثیرگذاری نوع نگرش کارکنان درپیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان تاکید می کنند. آنها معتقدند نگرش های منفی؛ رفتارهای منفی و در نهایت احساس ناخوشایندی را پس از پیاده سازی ERP در پی خواهند داشت. درتحقیق آن ها بر این عامل بعنوان عامل اساسی آمادگی سازمان برای پیاده سازی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی تاکید شده است. بررسی آنها نشان داد که این نگرش ها ناشی از متغیرهای جمعیت شناختی سازمان، نوع کار (مدیریتی، سرپرستی، مهندس، کارگری و غیره) و ادراک کارکنان ( از ارزش، اهمیت و توانمندی این سیستم ها) است.
کواک و لی (2008) نشان دادند تاثیرگذاری بر ادراک کارکنان، در تلقی مفید بودن پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان وکاربری ساده آنها؛ ضمن افزایش آمادگی برای تغییر در پیاده سازی موفق و تمایل استفاده از این سیستم ها موثر است.
رزمی و همکاران (2009) آمادگی سازمان برای پیاده سازی ERP را برگرفته از سه حوزه آمادگی سازمانی، آمادگی برای مدیریت پروژه و آمادگی برای مدیریت تغییر دانستند. آنها پس از یک بررسی جامع، عوامل حیاتی موفقیت را بعنوان عواملی که زمینه ساز آمادگی سازمان جهت پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان هستند معرفی کرده و با شناسایی پانزده عامل؛ این عوامل را در پنج دسته طبقه بندی نمودند: پروژه، چشم انداز و اهداف، سیستم ها و فراگردها، فرهنگ و ساختارها و منابع انسانی. سپس آن ها با استفاده از مقایسات زوجی از نگاه افراد خبره شرکت برق ایران در قالب روش فراگرد شبکه ای تحلیل فازی[3] اهمیت عوامل مختلف را در سه حوزه یاد شده بدست آوردند.
[1]-Enterprise Resource Planning (ERP)
[2]-Real-Time
[3] – Fuzzy Analytical Network Process (Fuzzy ANP)