65
5-2 نتیجه گیری فرضیات.. 65
5-2-1 فرضیه 1. 65
5-2-2 فرضیه 2. 66
5-2-3 فرضیه 3. 66
5-2-4 فرضیه 4. 66
5-3 پیشنهاد مبتنی بر تحقیق. 67
5-4 پیشنهاد به محققین آتی. 69
پیوست ها 71
منابع و ماخذ 79
منابع فارسی: 80
منابع لاتین: 82
Abstract: 84
چكیده
كارآفرینی به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی نقش اساسی در فرآیند توسعه ی جوامع دارد.کسب و کارهای کوچک بهترین مآمن برای فعالیتهای کار آفرینانه است و این امر مستلزم آن است که صاحبان و کارکنان کسب و کارهای کوچک از مهارت ها و تواناییهای کارآفرینانه برخوردار باشند.بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر جهت گیری كارآفرینی روی رشد شركتهای كوچك در شهر گلپایگان می باشد .نمونه آماری تحقیق حاضر شامل 60 شركت از شركتهای كوچك در شهر گلپایگان است، كه با استفاده از فرمول ککران به دست آمده است. ابزار گردآوری دادهها در این تحقیق پرسشنامه می باشد. با توجه به نوع مطالعه و متغیرهای آن و با توجه به مسئولیت كارآفرینی و حجم اطلاعاتی كه در اختیار مدیران ارشد قرار دارد، پرسشنامه ها به طور خاص در اختیار این مدیران قرار گرفته و اطلاعات مورد نیاز گردآوری شده است .پرسشنامه شامل 15 سؤال بوده و برای سنجش روایی پرسشنامه ها در ابتدا سعی شد از پرسشنامه- های استاندارد بهره گرفته و با استفاده از آن ها پرسش نامه ی ابتدایی تدوین شد و جهت تعیین پایایی پرسشنامه مذكور نیزاز آلفای كرونباخ و روش ثبات درونی استفاده شد كه میزان آلفای بدست آمده نشانگر پایایی مناسب بود. این تحقیق از نظر هدف كاربردی و از نظر روش توصیفی می باشد.در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل و بررسی داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی
)ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون وآزمون دوربین واتسون و کولموگوروف- اسمیرنوف ( و نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین جهت گیری كارآفرینی با رشد فروش و رشد کارکنان شرکتهای کوچک رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد ولی بین عمر شرکتهای کوچک با رشد فروش و رشد کارکنان آنها ارتباط منفی و معکوس وجود دارد.
كلید واژهها :جهت گیری كارآفرینی ،کسب و کار،شرکتهای کوچک
كارآفرینی مفهومی عینی وعملی است كه همزمان با آغاز زندگی انسان بر روی زمین وتلاش برای كسب درآمد و تأمین مایحتاج زندگی پا به عرصه وجود گذاشته است . اما طرح این مقوله به عنوان یك مفهوم علمی سابقه ی چندانی ندارد ( سعیدی مهرآباد و مهتدی ، 1387 ، 2 ) .
كارآفرینی مقوله ی بسیارمهمی است كه بسیاری ازكشورهای توسعه یافته و درحال توسعه توجه جدی به آن مبذول داشته و میدارند. دراین میان، یكی ازشاخه های اصلی كارآفرینی، كارآفرینی درسازمان است كه بدون شك سهم چشمگیری درتوفیق وتعالی سازمانها دارد( احمدپور ، 1383 ؛ 132 -135) .
تغییرات درمحصولات مكانیسم های بازار ، اغلب بدین صورت است كه سازمانها دست به بهره برداری از فرصتهایی می زنند كه دیگرسازمانها دنبال نمی كنند و گاه حتی از وجود آنها مطلع نیستند. دراین زمینه ، نوآوری نقش راهبردی و عمده را ایفا می كند ( كولینس و رام ، 2003 ، ص 5-7) [1] .
كارآفرینی شركتی ، مجموعه فعالیتهایی است كه بهره برداری ازمزایای رقابتی نوآوری را دریك سازمان امكان پذیركرده و رهیافتی در نهادینه كردن نوآوری درسازمان ها است . درحقیقت ، كارآفرینی شركتی به عنوان دریچه ای به سوی بهره برداری از مزایای رقابتی ماندگار، نوآوری و پیشگامی برای سازمان ها قلمداد می شود ( كوراتكو و همكاران ، 2005 ؛ ص 699 ) [2] .
تحول و دگرگونی كه در مقوله ی كارآفرینی روی داده ، تمامی جهان را متأثركرده است؛ به گونه ی كه دنیای كار و تجارت برای همیشه متأثر از این مقوله خواهد بود . برای مثال ، می توان به شروع قدرتمندانه ی فعالیتهای كارآفرینی در كشور آمریكا طی ده سال گذشته اشاره كرد . آمارمربوط به ثبت شركتهای تجاری جدید ، رقمی درحدود 600 هزار مؤسسه ی تجاری درسال است. هر چند تعداد زیادی ازاین مؤسسه ها و واحدهای تجاری ممكن است درگذشته واحدهای كوچكتر و یا تعاونی مانند باشند ، اما تمایل وگرایش آنها به سمت كارهایی با خطرپذیری بالاتر، چه به هنگام شروع كار و چه درمراحل توسعه و پیشرفت مؤسسه ، افزایش یافته است. آمار دقیق تر نشان می دهد كه درسال 1995میلادی تعداد 807 هزارمؤسسه ی تجاری كوچك به ثبت رسیده اند . ازسال 1980میلادی تاكنون حدود پانصد شركت بزرگ ، بیش ازپنج میلیون فرصت شغلی را ازدست داده اند ، اما آمارنشان می دهد كه درمقابل این رقم ، حدود 34 میلیون فرصت شغلی جدید هم ایجاد شده است. درسال 96 نیز تنها یك زمینه ی شغلی كوچك توانست یك میلیون وششصدهزارفرصت شغلی جدید ایجاد كند . 15 درصد از واحدهای تجاری كه بسیارسریع درحال رشد بوده وتوسعه یافته بودند ، 94 درصد از شبكه ی ایجاد فرصتهای شغلی را به خود اختصاص داده بودند وحدود كمتر از یك سوم این واحدها ازفناوری پیشرفته ای برخوردار بودند .
كسب و كارهای كوچك ، یعنی آنهایی كه دارای كمتر از پانصد نفرشاغل هستند ،53 درصدازنیروی كارخصوصی رااستخدام كرده و همچنین 47 درصد از میزان فروش و 51 درصد از تولید ناخالص داخلی مربوط به بخش خصوصی را به خود اختصاص می دهند .
16 درصد ازتمامی واحدهای تجاری كه اكنون در آمریكا مشغول به فعالیت هستند ، ظرف یك سال گذشته به ثبت رسیده اند و واحدهای تجاری كوچكترهم حدود 67 درصد از اختراعات و اكتشافات جدید را به نام خود ثبت كرده اند ( رینولد ، های و كمپ ؛ 1999 ) [3] .
با وجود این داده ها و یافته های جدید ، روشن است كه باید پذیرفت تعداد واحدهای تجاری جدید ، چیزی حدود 600 هزار واحد دریك سال است و چند میلیون شغل جدید هم درقالب طرحهای خود اشتغالی ،همه ساله ایجاد خواهدشد . به طورمتوسط در آمریكا درهرسال به ازای هر 300 نفر یك واحد جدید به ثبت می رسد . از آنجایی كه هركدام از این واحدها حداقل دو مدیر یا مالك دارند ، بنابراین درهرسال ازهر 150 نفر، یك شخص پایه گذار یك واحد كسب وكارجدید می شود .
آمریكا در طول 10 سال گذشته به بالاترین میزان عملكرد اقتصادی خود دست یافته و این نتیجه ی تشویق ، ترغیب و نیز بهبود و ارتقای كیفیت فعالیتهای كارآفرینانه در زمینه های گوناگون است (مینیتی و بایگریو، 2004 ) [4] .
كارآفرینی را میتوان یك فرآیند پویا نامید ؛ كه شامل آرمان ، تحول ، دگرگونی و خلاقیت می شود. این فرآیند به كاربرد و استفاده ی نیرو و انگیزه ی افراد در جهت خلق واجرای ایده های نو وهمچنین راه حلهای كاربردی احتیاج دارد .
1-2 بیان مسأله
تعاریف و نظریات متفاوتی در مورد كارآفرینی وجود دارند.اكثر تعاریف پذیرفته شده به چامپتر(1934)[5] تعلق دارند. او كارآفرینی را به عنوان پیش نیازی برای كالاهای جدید یا كیفیت جدید كالاها،روشهای جدید تولید، ورود به یك بازار جدید و بهره برداری منابع جدید تعریف كرد.این تعریف، كارآفرینی را به عنوان ” خلق فعالیتهای جدید اقتصادی” در نظر میگیرد. در این رویكرد ، هر فعالیتی كه باعث ایجاد تغییراتی در بازار می شود كارآفرینی می باشد.براین اساس،رشد شركت نیز به عنوان كارآفرینی در نظر گرفته می شود چون رشد شركت به همراه خود تغییراتی برای محیط درونی و بیرونی می آورد. بعلاوه، (استیونسون و جاریلو،1990) [6] بیان داشته اند كه رشد از طریق كارآفرینی حاصل می شود. كارآفرینی غالباً به عنوان یك پدیده شخصی و سازمانی در نظر گرفته می شود. بررسی كارآفرینی در سطح فردی یك وظیفه آسان نیست چون چندین متغیر موقعیتی روی موفقیت كارآفرینان اثر می گذارد و تجزیه ی این ویژگیها دشوار است.ازاینرو زمانی سودمند خواهد بود كه كارآفرینی براساس رفتار شركت بررسی گردد ( اسلوین و كوین،1990) [7] .
كارآفرینی برای سازمانها و شركتها صرفنظر از اندازه ی آنها حیاتی می باشد.حتی بعد از تأسیس، شركت باید به این جوهره ی كارآفرینی ادامه دهد تا سهم بازارش را از دست ندهد و برای دوره ای بلندمدت در بازار باقی بماند. بنابراین كارآفرینی اهمیت زیادی برای شركتهای كوچك نیز دارد. این تحقیق یك چارچوب نظری معرفی میكند كه در آن جهت گیری كارآفرینی روی مدیریت كارآفرینی و به تبع آن روی رشد شركت اثرگذار است.بنابراین، جهت گیری كارآفرینی حدی از فعالیتهای مدیریت كارآفرینی را تعیین خواهد كرد كه نهایتاً روی رشد شركت اثرگذار خواهد بود . متغیر مستقل این پژوهش جهت گیری كارآفرینی و متغیر وابسته این پژوهش رشد شركتهای كوچك می باشد. عمرشركت به عنوان یك متغیر كنترلی درنظر گرفته می شود چون عامل مهمی در توصیف رشد شركت است.شركتهای با عمر بالاتر در مقایسه با شركتهای جوانتر از سرعت رشد پایین تری برخوردارند ( دیویدسون و همكاران،2002) [8] .
بنابراین هرچه قدر كه شركتها عمرشان بالاتر میرود،كارآفرینی آنها كمتر می شود( ویكلوند ، 1998 ) [9] .
در ادامه، این تحقیق چندین فرضیه را با استفاده از این بیانات نشان میدهد. بنابراین، مسئله ای كه به دنبال آن هستیم این است كه جهت گیری كارآفرینی چه تاثیری روی رشد شركتهای كوچك دارد؟
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق :
نقش سازمانها در دستیابی به هدفهای اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ، آنچنان برجسته است كه سازمانهای هر جامعه را گردونه های تحقق اهداف آن جامعه می نامند . به همین دلیل بازنگری ساختارسازمانها، در راستای تحقق اهداف و حفظ پویایی به ویژه در فرآیند رقابت های اقتصادی و كیفی آنها یك نیاز بایسته است . سازمانها برای رسیدن به هدفهای خود درمحیط یپیچیده ، رقابتی ، پویا و نامطمئن احتیاج زیادی به نوآوری های تكنولوژیكی و سازمانی دارند كه ازطریق راهبردهای مختلفی قابل حصول است ( كوراتكو و منتاگن ، به نقل ازمقیمی، 1383 ص ( 85 [10] .
امروزه دركشورهای مختلف توجه خاصی در دانش مدیریت و اقتصاد به كارآفرینی اقتصاد مدار و كارآفرینان می شود .تقویت كارآفرینی و ایجاد بسترمناسب برای توسعه ی آن ازابزار پیشرفت اقتصادی كشورها ، به ویژه كشورهای درحال توسعه است . براساس بیانیه ی جهانی كارآفرینی ، یك همبستگی قوی میان رشد اقتصاد ملی و درسطح فعالیت كارآفرینانه ملی وسازمانی وجود دارد (آرچی بونگ ، 2004 ) [11] .
درهركشوری كارآفرینان به صورت بالقوه وجود دارند و باید تلاش شود كه توانایی های آنها بیشترشده و مهمترازهمه ، ساختارهای موجود اجازه دهند كه كارآفرینان ابراز وجودكنند(تامسون و جان ، 1999)[12] .
ازجمله عوامل موفقیت بنگاههای اقتصادی دردنیای كنونی توجه جدی به كارآفرینان و تحلیل مسائل آنها از رویكرد كارآفرینی است ( دانكا ؛ 2000، ص 2-4) [13] .
كارآفرینی سازمانی راهی برای بازآفرینی قابلیتهای اقتصادی وسازمانی به شمارمی رود) صمدآقایی ، 1378 ، ص 3) .
1-4 چارچوب نظری:
لازم به توضیح است كه فعالیتهای مخاطره آمیز در كارآفرینی مستقل وفردی به معنای راه اندازی و سازماندهی یك سازمان جدید یا تأ سیس یك شركت بوده و فعالیت مخاطره آمیز درمفهوم كارآفرینی شركتی به معنای توسعه ی فعالیتی جدید در چارچوب یك سازمان موجود است. علاوه براین ، كارآفرینی سازمانی معادل واژه لاتین Intrapreneurship است كه درآن یك فرد آغازگر فعالیتهای مخاطره آمیز درسازمان است . ازطرف دیگر ، لازمه ی كارآفرینی شركتی [14] آن است كه كل سازمان وكاركنان آن دارای روحیه ی كارآفرینی شوند (احمدپور، 1383، ص 136-137 ) .
درواقع،این باور وجود دارد كه اعمال كارآفرینی در یك سازمان موجود ، طیف وسیع وگسترده ای است (هینونن و كورویلا ؛ 2003) [15] كه نیل به درجات متعالی آن امری بسیار خطیرقدم گذاری و حركت مثبت به سوی مدارج بالای این طیف ، موجب اثرگذاری مستقیم برعملكرد سازمان و بهبود محسوس آن می شود ( هورنسبای و همكاران ، 1993 ) [16] .
در این تحقیق، جهت گیری كارآفرینی نهایتاً روی رشد كاركنان و رشد شركت اثرگذار خواهد بود . متغیر مستقل این پژوهش جهت گیری كارآفرینی و متغیر وابسته این پژوهش رشد شركتهای كوچك می باشد كه شامل رشد كاركنان و رشد شركت است .