:
در آستانة انقلاب اسلامی و سالهای پس از آن مهاجرت چشم گیری در میان شاعران اتفاق افتاد كه منجر به باز شدن فصلی نو در فصلهای ادب پارسی شد. مهاجرت یا تبعید، ناگزیر در زبان، نگاه،ساختار و فرم ادبی تاثیر می گذارد. درون مایة اثر نیز نخستین عنصری است كه آن را بازتاب می دهد. شعر مهاجرت ایران در این سه دهة اخیر، دو مرحله را پشت سرگذاشته است. الف. تازگی زخم: شاعر از زیستن در زادگاه و مشاركت در جامعه محروم شده است.دراین مرحله، اثرش گرد چهار محور می چرخد:اعتراض- اندوهگساری برای زادگاه- غمگساری برای عزیزان و یاران و مردمش- درگیری دردناك درونی با تنهایی تحمیل شده. ب. پذیرفتن شرایط:به علت دراز شدن عمر مهاجرت،رابطه با سرزمین مادری ضعیف تر می شود.اینجاست كه شاعر به فاز جدیدی از تحولات درونی اش پا می گذارد:آمیختن با جامعة میزبان- بازتاب زخمهای روح در لایه های عمیق تر و ناپیداتر اثر هنری- پذیرفتن سرنوشت تازه و كنار آمدن با آن-كشف دوبارة خود و كشف زندگی دوباره در میان دو میهن، دو فرهنگ و دو زبان. در این مرحله است كه اگر تعداد شاعران چشمگیر باشد سبك جدیدی در ادبیات پارسی به وجود می آورند كه نه به تمامی بومی و نه غربی است بلكه تلفیقی از دو فرهنگ است. شعر مهاجرت فارسی، اكنون در این مرحلة حساس قرار دارد و اگر نگوییم به كمال ولی به ثباتی نسبی رسیده است.تحقیق حاضر پس از ارائة كلیاتی دربارة مهاجرت و پیشینة آن با تكیه بر شعر هشت شاعر معاصر به بررسی تحولاتی كه مهاجرت بر اثر ادبی می گذارد می پردازد. این تحولات در ساختار شعر و در سه سطح زبانی، ادبی و فكری قابل بررسی است.
سرآغاز:
ادبیات مهاجرت و به خصوص شعر مهاجرت ، از شاخه های مهم و شناخته شده در ادبیات جهان محسوب می شود ولی به دلیل اینكه متاسفانه در ایران شناخته شده نیست و به نوعی مهجور واقع شده است ، ناگزیریم ابتدا كلیاتی را دربارة مهاجرت ، پیشینه و علل وقوع آن، همین طور تعریف ادبیات مهاجرت و تبعید و پیشینة آن بیان كنیم. سپس به پیشینة مهاجرت و تاثیر آن در ادبیات فارسی ایران بپردازیم كه گسترة آن از قرن سوم هجری تا كنون را در بر می گیرد. درادامه، پس از طبقه بندی نویسندگان مهاجر كه عمر مهاجرتشان به سه دهه می رسد، به معرفی انواع ادبیات مهاجرت اعم از داستان، ترجمه، نقد، نمایشنامه و شعر می پردازیم. بخش شعر به تعریف شعر مهاجرت و شعر تبعید، وجه تمایز آنها و برگزیدن اصطلاحی مناسب برای آن اختصاص دارد.به بیانی روشن تر با توجه به اینكه از یك سو موضوع اصلی تحقیق، بررسی سروده های شاعران ایرانی خارج از مرزهای كشور در این سه دهة اخیر است و از سویی دیگر ، مباحث آن صرفا” در حوزة ادبیات می گنجد و حتی گوشه چشمی به حوزه های دیگر ندارد؛ برای روشن تر شدن محدودة كار و پرهیز از كاربرد اصطلاحات متعدد ، اصطلاح شعر برون مرزی را برمی گزینیم.
پس از آشنایی با كلیات بحث، با نگاهی دقیق تر و ریزبینانه تر، شعر برون مرزی ایران را با تكیه بر شعر هشت شاعر برون مرزی – بدون توجه
به علت مهاجرتشان- در سه سطح زبانی، ادبی و فكری در فصل دوم با عنوان “ساختار شعر برون مرزی” مورد واكاوی قرار می دهیم.
هدف از این واكاوی، یافتن پاسخ هایی است درخور برای سؤال هایی از این دست: آیا می توان فصلی جدید با عنوان “شعر مهاجرت” در تاریخ ادبیات ایران گشود؟ روند شعر مهاجرت در این سه دهه بر یك منوال بوده است ؟ آیا نوآوری در صورت و مضمون شعر مهاجرت دیده می شود؟ تلقی شاعران برون مرزی از وطن چگونه است؟ فضای جغرافیایی و فرهنگی غرب در شعر مهاجرت فارسی چقدر تاثیرگذار بوده است؟
پس از اینكه جست و جوی پی گیر و فراوان دربارة سابقة پژوهش در ادبیات مهاجرت ایران، به خصوص شعر،- البته در ایران- به نتیجة چندانی نرسید و به یافتن تنها چند مقاله خاتمه یافت، انگیزة آشنایی با زبان، تخیل و اندیشة شاعرانی كه با ما پیوندهای ملی و فرهنگی دارند ولی به هر دلیل چندین دهه جلای وطن كرده اند، بررسی میزان تاثیر محیط اجتماعی و فرهنگی غرب در شعر برون مرزی ایران و یافتن زمینه های مشترك مضمون پردازی در آن ، نگارنده را برآن داشت تا علاوه بر مشكلات، محدودیت ها و معذوریت هایی كه بر سر این راه بود؛ از دشوار یابی منبع گرفته تا ناشناخته بودن و غریب ماندن این موضوع در ایران – كه شناساندن آن مانند هر امر ناشناختة دیگری در آغاز با موانع و ممنوعیت های خاص خودش روبروست- به تحقیق و تفحص دراین باب بپردازد.
گفتنی است درطی سه سال تلاش و پی گیری مداوم برای به دست آوردن منبع تحقیق از هر كتابخانة شخصی و عمومی ، افراد شعردوست و شعرخوان كه امید آن می رفت حداقل گوشه چشمی به شعر برون مرزی داشته باشند تا جستجوی شبانه روزی در سایت های اینترنتی، بالاخره از پانزده شاعر برون مرزی منابعی كه شامل سروده های دور ازوطن باشد به دست آمد. ازآنجا كه در انتخاب شاعر به دلایل گوناگون محدودیت های فراوانی وجود داشت بر اساس چند ملاك كه در به دست آوردن نتیجه ای عادلانه تر، تاثیر مستقیم می توانست داشته باشد از جمله: سن شاعر و سن به غربت افتادگی او، كیفیت منبع ازلحاظ جوهر شعری – كه برای بررسی در حد قابل قبولی باشد- و جنسیت شاعر– با وجود دشواری انتخاب- هشت شاعر انتخاب شد.
در میانة راه – پس از اشراف بیشتر بر موضوع- از بررسی شعر برخی از نامداران ادبیات فارسی از جمله هوشنگ ابتهاج و شادروان نادر نادرپور با وجود اینكه بخشی از آثار خویش را دور از وطن خلق كرده بودند به دلایل متعدد صرف نظر شد. از جمله اینكه منابعی كه از ایشان در دست بود بیشتر، شعرهای در وطن سرودة آنها را در بر می گرفت و در شعرهای اندكی هم كه از سروده های دوراز وطن ایشان به دست آمد، خصیصة متمایزی نسبت به آنچه در وطن سروده بودند ملاحظه نشد. البته همان طور كه در ادامه خواهد آمد بخشی از شعر برون مرزی ایران را شعر این نامداران و هم قطارانشان تشكیل می دهد، به همین منظور و به دو دلیل عمده ، شعر محمود كیانوش و شادروان ژالة اصفهانی را برای بررسی، جایگزین كردیم. نخست اینكه : عمر به غربت افتادگی این دو به خصوص ژاله اصفهانی طولانی تر بود و دیگر : اشعار بیشتری از سروده های دور از وطن این دو به دست آمد.
گفتن یك نكتة دیگر نیز ضروری است كه منابع موجود از شاعران منتخب ، شامل همة آثاری كه دور از وطن خلق كرده اند نیست و به اجبار گاهی حتی به یك منبع استناد شده است؛ درنتیجه هیچ كدام از نتایج به دست آمده در این تحقیق، قطعی نمی باشد و همه به استناد منابع در دسترس اینجانب است نه همة آثار شاعر. به این ترتیب ، نتیجة نهایی نیز كه در فصل پایانی این تحقیق ارائه می شود ، تنها نمایاندن سایه ای از شعر برون مرزی است و نه همة حقیقت آن ، روشن است كه دست یابی بدین هدف ، سال ها تحقیق و تفحص در اشعار برون مرزی، از جوانب مختلف نقد؛ از جمله : نقد تاریخی، روان شناسی ، جامعه شناسی و … را می طلبد و به هیچ عنوان در چنین مجال اندكی نمی گنجد.
امید است كه تحقیق حاضر راه گشای محققین وارسته ای باشد كه دغدغة ملی و فرهنگی آنان، پاسبان همیشة زبان فارسی است.
فصل اول: کلیات
1-1- مهاجرت و تبعید
مهاجرت به عنوان یک پدیده سیاسی – اجتماعی در فرهنگ نامه ها به طور کلی چنین تعریف می شود:”ترک کردن دوستان و خویشان و خارج شدن از نزد ایشان یا فرار از ولایتی به ولایت دیگر ، بریده شدن از جایی به دوستی جای دیگر، ترک دیار گفتن و در مکان دیگر اقامت کردن.” و همچنین تبعید :” نفی بلد کردن ، اخراج بلد کردن ،کسی را جلای مکان یا وطن فرمودن ، نوعی مجازات چنانچه کسی را بنا به دستور محاکم دادگستری و یا سایر مراجع صلاحیت دار از شهر یا ناحیه ای اخراج کردن و یا شخص محکوم را مجبور ساختن که در محل خاصی در مدت محدودی سکونت اختیار کند.”[1]
مهاجرت (غالبا”) امری شخصی و ارادی به نظر می رسد چرا که مهاجر معمولا” زمانی تصمیم به مهاجرت می گیرد که نخواهد یا نتواند با محیط خود کنار بیاید و در جستجوی شرایطی بهتر و مناسب تر برای زندگی و کار می کوشد. بنابراین او این امکان را دارد که خود را با محیط، هماهنگ سازد و یا نسازد اما تبعید امری بیرونی و کاملا” اجباری و خارج از اراده شخصی است و معمولا” توسط مقام دیگری صورت می گیرد. در عمل، مفهوم تبعید و مهاجرت به ویژه به دلیل سیاسی – اجتماعی در بسیاری موارد آنچنان درهم می آمیزد و هم ترازمی گردد که به دشواری می توان تفاوتی بین آن دو یافت.[2]
به هر روی چه مهاجرت و چه تبعید هر دو مایة جدایی اند و نفی کنندة ارتباط و آدمی را در گذشت زمان از اصل و سرچشمه اش دور و دورتر می کنند.
2-1- سابقه مهاجرت
سرزمین ها و فرهنگ های مختلف در طول تاریخ بشری بارها و بارها شاهد پدیدة مهاجرت نویسندگان و شعرا به دلایل مختلف بوده و هستند.ابعاد و كیفیت این مهاجرت ها نیز در دوره های مختلف ، یكسان نبوده است. گاه در دوره ای تنی چند و زمانی بخش قابل توجهی از اهل قلم و اندیشه را دربر می گرفته است. ولی به هر روی ، مهاجرت و تبعید چه انفرادی باشد و چه گروهی ، چه اختیاری باشد و چه اجباری همواره و از دیرباز وجود داشته است. طبق آمار سال 2000 از هر 35 نفر یك نفر مهاجرت می كند و اگر همة مهاجرین را در یك كشور جا دهیم پنجمین كشور بزرگ دنیاست”.[1]
سرزمین ما نیز با این پدیده، بیگانه نبوده است. اگر بخواهیم افق ادبیات مهاجرت را ببینیم می توانیم با مرور چهار دوره مهاجرت اهل اندیشه ، فرهنگ و ادبیات در تاریخ ایران به تصویری از آن برسیم. چهار دورة مورد نظر به ترتیب: مهاجرت ایرانیان ، پس از حملة اعراب، بعد از حملة مغول ، پس از مشروطه و پس از انقلاب اسلامی است. هند و تركیه ، منزل اول مهاجرت ادبیات ایران و پس از آن ، كشور های اروپایی و آمریكایی هستند.
3-1- علل مهاجرت
چنانچه بخواهیم نحوة شکل گیری ادبیات مهاجرت را به دقت بررسی کنیم ناگزیر باید نکته هایی را مد نظر قرار دهیم از جمله : علل یا ضرورت مهاجرت و تبعید كه در سرزمین ها و دوره های مختلف متفاوت بوده است. تنها در این صورت است که می توان دربارة شکل گیری ادبیات مهاجرت و تفاوت های آن با ادبیات جاری در وطن به نتایج درستی رسید.
عده ای از منتقدین ادبی با تکیه بر اینکه در بسیاری از کشورها ضرورت مهاجرت شاعران، بر پایه گریز از محدودیت ها و یا فرار از تعقیب می باشد ، این مسئله را برای خود تبدیل به یک اصل کرده اند که : تمامی شاعران خارج شده از یک کشور با حکومت خویش برخورد رو در رو داشته اند. البته ناگفته نماند كه گاه برخی از شاعران مهاجر، نیز با تبعیدی خواندن خویش بر این اصل صحه می گذارند و خود را سیاسی معرفی می کنند؛ در حالی که چنین نیست و دست کم، این موضوع در مورد همه صدق نمی کند و نمی توان این را به عنوان یک اصل کلی پذیرفت.
گذشته از عده ای كه به جهت کار و به دست آوردن موقعیت شغلی بهتر یا تحصیل و یا حتی فشارهای خانواده مهاجرت می کنند، علت های دیگری نیز می توان برای این امر یافت از جمله برخورداری از فضای الهام بخش. به بیانی دیگر درمیان شاعرانی که معمولا”از تمکن مالی برخوردار بوده اند گاهی پیش می آید كه عده ای برای خلق آثار یا حتی اثری به گوشه ای که نسبت به وطنشان فضای متفاوتی دارد مهاجرت می کنند.[1] برای این منظور،شاید یدالله رویایی نمونة خوبی باشد.
در میان ادبای کشور ما، متاسفانه بسیار معدودند کسانی که به منظور یافتن فضایی الهام بخش، مهاجرت کنند؛البته روشن است که ادبیات مهاجرت فارسی زمانی می تواند رشد کند و در مسیر بالندگی قرار بگیرد که ضرورت مهاجرت در پی کسب فضایی متفاوت، برای تفکر و نوشتن باشد. در چنین شرایطی است که نتیجه مهاجرت ، ذهنی باز و خلاق و دیدی فرا وطنی خواهد بود. تنها در این صورت است که شاعر می تواند بن مایه های ملی خویش را با دریافت های جدید از فضای تازه ، درآمیزد و بدون اینکه نسبت به چیزی تعصب بیجا داشته باشد و یا اینکه اصل و نسب خویش را به کلی فراموش کند و دچار بحران هویت شود، اثری متفاوت بیافریند که حتی در ادبیات فارسی تحولی نو ایجاد کند و سبب غنای زبان فارسی گردد آنگونه كه در گذشتة تاریخ ادبی ایران بارها این اتفاق افتاده است و در ادامه به آن خواهیم پرداخت .
با توجه به دسته بندی های اولیة مهاجرت و همچنین ضرورت آن ، دیدگاه های متفاوتی نسبت به این پدیده به وجود می آید. در نگاه اول، شاید عده ای آن را برای شاعر،آسیبی ادبی بدانند ؛ چرا که بیشتر شاعران در اوج شکوفایی خویش دست به مهاجرت می زنند و مشكلات غربت مانند نوستالژی وطن و یاد کودکی ، ناسازگاری با محیط ، شرایط معیشتی سخت و از همه مهم تر کمبود مخاطب و محدودیت های چاپ و نشر سبب تنزل و گاهی توقف کار آنها می شود. اما با نگاهی فرهنگی به قضیه، شاعر با فضایی متفاوت روبرو می شود که می تواند چندان هم سیاه نباشد بلكه افق های روشنی را پیش روی او بگستراند.
[1] ن.ك. ارسلان عبداللهی “حاشیه ای بر ادبیات مهاجرت”حیات نوی اقتثادی،5/5/1382
[1] مجید روشنگر.”ادبیات مهاجرت فصل جدید در ادبیات پارسی”،کارنامه،آذر1380.
[1] دهخدا،ذیل مهاجرت و تبعید
[2] ن.ک. كیقباد یزدانی، درآمدی بر ادبیات مهاجرت و تبعید. تهران : سرچشمه،1385ص17