: طرح تحقیق
اضمحلال خوارزمشاهیان، اسماعیلیة الموت و خلافت عباسی بغداد، در زمرة برجسته ترین پیامدهای یورش مغولان به قلمروی اسلامی محسوب می شوند. تكاپوهای نظامی- سیاسی این مهاجمان موجبات شكل گیری حكومت مغولی ایلخانان را در چارچوب مرزهای ایران فراهم ساخت. با به قدرت رسیدن منگوقاآن فرزند تولوی، امپراتوری مغول دستخوش تحولاتی بنیادین و چشمگیر گردید. متعاقب آن ایران نیز از این تغییرات در امان نماند، زیرا دستیابی به ایران راه را برای فتوحات آیندة مغولان آماده می كرد. از طرفی، هنوز برخی از مناطق
خوارزمشاهی به طور كامل تصرف نشده و قدرت مغولان به طور تمام و كمال استحكام نیافته بود.
بنابراین به دستور منگوقاآن در قوریلتای سال 651 هجری / 1253 میلادی، برادر وی هلاكوخان با توجه به لزوم از سرگیری فتوحات، به ایران و سرزمین های غربی اعزام شد. هلاكوخان می بایست قلاع اسماعیلیه و مركزیّت بغداد را به عنوان دو كانون خطرساز سیاسی، نظامی و مذهبی علیه حاكمیت مغولان، تصرف كند. البته وی در ادامة مأموریت خود به شمال بین النهرین و مناطق شام و مصر هم نظر داشت و به دنبال دستیابی به آن نواحی نیز بود. هلاكوخان با از میان برداشتن اسماعیلیة الموت در 654 ﻫ / 1256 م، و خلافت عباسی بغداد در 656 ﻫ / 1258 م، به دو هدف اساسی از پیش تعیین شدة خود دست یافت.
هلاكوخان در ادامة فتوحات خود رو به منطقة شام نهاد، و شهرهای حلب و دمشق را تصرف نمود. در این هنگام خبر فوت ناگهانی منگوقاآن و بروز اختلاف جهت جانشینی میان قوبیلای و اریغ بوكا، باعث شد كه هلاكوخان به ناچار به مقّر حكومتی خویش در آذربایجان مراجعت نماید. كتبوقانویان فرماندهی سپاهیان مغول را در زمان نبود هلاكو به عهده گرفت، و در سال 658 ﻫ / 1260 م در محلی به نام عین جالوت از سپاهیان ممالیك شكست سختی خورد.
برآیند نهایی این فرایند پر فراز و نشیب چندین ساله، تشكیل حكومت ایلخانی و تثبیت آن در چارچوب مرزهای سیاسی _ تاریخی ایران بود. دولت تازه تأسیس ایلخانان طی مدت هشتاد و اندی سال موجب بروز تحولات عمیق و شگرف در معادلات منطقه ای و مناسبات بین المللی ( فرامنطقه ای ) گردید.
با استقرار ایلخانان در ایران، مرزهای این قدرت تازه تأسیس با همسایگانش اعم از مغول و غیر مغول، عرصة بروز كشمكش و درگیری های متداوم در طول سالیان دراز بود. مهّم ترین، متشنّج ترین و در عین حال پیچیده ترین روابط خارجی ایلخانان، در سرحدات غربی آنان دنبال می شد. مهّم و متشنّج از آن جهت كه مملوكان مصر در سرحدّات خود نسبت به كمترین پیشروی ایلخانان واكنش نشان می دادند.
به علاوه وجود قدرت هایی نظیر سلجوقیان روم، امپراتوری بیزانس، حكومت ارمنستان صغیر، امرای شام و قبایل پراكندة عرب ( بنی فضل و بنی خفاجه ) در صحرای میان شام و عراق، اوضاع پیچیده ای را در روابط ایلخانان و ممالیك به وجود آورده بود. اتّحاد ایلخانان با سلاجقة روم و ارمنستان صغیر و از طرفی پیوند ممالیك با امرای شام و برخی از امرای تركمان آسیای صغیر و قبایل عرب بنی فضل و بنی خفاجه، دو جبهة مقابل را شكل داده بود، و هر یك از این نیروها می توانستند به عنوان متحد نظامی، طرفین مخاصمه را حمایت كنند.
به هر شكل، بعد از استقرار هلاكوخان در ایران و شكست سهمگین مغولان در عین جالوت، و مقاومت سرسختانة ممالیك در برابر اقدامات توسعه طلبانة ایلخانان، طولانی ترین روابط خصمانه بین طرفین به وجود آمد. بطوریكه باعث استقرار و تداوم وضعیت جنگی بین دو حكومت به مدّت 60 سال گردید. علاوه بر لشكركشی های گسترده، كینة ایلخانان نسبت به ممالیك مصر و بالعكس به اشكال مختلف از جمله زد و خوردهای محدود مرزی، ارسال نامه های تهدید آمیز، اعزام جاسوس، رد و بدل كردن سفرا، تلاش جهت ایجاد اتحادیة نظامی علیه رقیب و به ویژه پناه دادن به فراریان و پناهندگان تداوم یافت.
طرفین متخاصم از پناهندگان و فراریان به خوبی استقبال می كردند و حتّی در مقاطعی نیز با دادن امتیازات ویژه و قابل توجه، سعی در جلب نظر این افراد و گروه ها داشتند. این نمایندگان از جنبه های مختلف نظامی، سیاسی، حكومتی، اطلاعاتی، تجاری، صنعتی، هنری و … نزد حاكمان جدید خود تأثیر گذار بودند.
توجه به نقش افراد و گروه های فراری و پناهنده، روزنه ای جدید در مناسبات میان ایلخانان و ممالیك می گشاید. مناسباتی تؤامان با خصومت دو طرف، كه در نهایت با تحویل و بازگرداندن آخرین
پناهنده از جانب ممالیك به ایلخانان به پایان رسید و مقدمات انعقاد قرار داد صلح میان طرفین به سال 723 ﻫ / 1323 م را فراهم ساخت.
تبیین مراحل مختلف روابط ایلخانان و ممالیك، متأثر از نقش پناهندگان و فراریان، تبیین و تحلیل جایگاه و نقش آنان در بروز تداوم روابط خصمانه میان ایران و مصر، از موضوعات اساسی مورد بررسی رسالة حاضر می باشد.