مساله باروری و پیامدهای آن برای سلامت و تداوم جامعه بسیار مهم است، زیرا تنها راه تامین جمعیت و تداوم تولید مثل از طریق باروری میباشد. هر چند میتوان بخشی از جمعیت مورد نیاز یک جامعه را از طریق مهاجرت تامین کرد ولی در نهایت امر، ناگزیر از توجه به مقوله باروری و فرزندآوری خواهیم شد. باید توجه داشت که هرگونه سیاستگذاری در مورد روندهای جمعیتی در آینده و اتخاذ هر گونه برنامه عمل، مستلزم آگاهی و شناخت عوامل و تعیین کنندههای باروری است (حسینی و بگی، 1391: 74).
باروری، به عنوان یکی از مولفه های جمعیتی، مهمترین عامل تغییر در ساخت جمعیت است که نقش تعیین کنندهای در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع در سطح خرد (خانواده) و در سطح کلان (جامعه) دارد. از طرف دیگر با توجه به اینکه در جوامع پدر سالار فرزندآوری بسیار مهم میباشد، موقعیت و پایگاه زنان اغلب با تعداد بچههایی که به دنیا میآورند و هم چنین با جنس نوزاد در ارتباط است و در نتیجه زنان میخواهند از طریق فرزندآوری جایگاه و موقعیت خود را بالا ببرند و به مرتبه مردان برسانند.
یکی از تغییرات اجتماعی معاصر، انقلاب آموزشی زنان و مشارکت گسترده آنها در عرصههای مختلف جامعه است. امروزه با توجه به نقش سازنده زنان در توسعه جوامع، رفع عقب ماندگی آنان از جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و توانمندسازی آنان از اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از این جنبههای مهم، قدرت تصمیمگیری زنان است. صاحب نظران به این نتیجه رسیدهاند که تساوی زنان و مردان در تصمیمگیریهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه یکی از راههای محقق شدن مفاهیمی از قبیل دموکراسی، برابری، توسعه و عدالت اجتماعی است (ساروخانی،1384: 30).
اگرچه زنان، سابقه طولانی در انجام کارهای داخل و خارج خانه دارند، اما آنچه که واضح است مردان هم چنان از قدرت تصمیمگیری بیشتری در خانه برخوردارند. مشارکت اندک زنان در تصمیمگیریهای مربوط به امور خانه و زندگی خانوادگی با پیامدهای نامطلوبی همراه است که یکی از آنها فرزندآوری بالا و عدم توانایی زنان برای برنامه ریزی صحیح در امور داخلی خانه و در نتیجه اتلاف وقت آنان است.
علیرغم وجود شرایط متفاوتی که بسیاری از زنان در سرتاسر دنیا تحت آن زیست میکنند، میزانهای رشد جمعیت در طول 30 سال گذشته کاهش چشمگیری داشته است (علی مندگاری، 1384). تولید مثل عامل کلیدی در زندگی زنان است و باروری به طور جداناپذیری با نقش زنان در جامعه و اجتماع مرتبط میباشد. با توجه به اینکه زنان عامل اصلی زاد و ولد به شمار میآیند، موقعیت و جایگاه آنان در جامعه میتواند بر رفتار باروریشان تاثیر بگذارد.
1-2- بیان مسئله
جمعیت و مسائل مربوط به آن، از جمله مسائل چند بعدی و پیچیده جوامع انسانی است که هم تحت تاثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و … و هم تأثیر گذار بر آن میباشد. میتوان گفت که مسائل جمعیتی و تغییر و تحولات مربوط به آن تحت تاثیر یک فرمول یا نظریه خاص نیست، بلكه در شرایط زمانی و مکانی متفاوت، علل مختلف و متنوع و گاه متضادی دارد. جمعیت و مسائل مربوط به آن به عنوان یک مسئله اجتماعی از جمله مسائلی است که بیشترین تشتت آرا را در این زمینه به دنبال داشته است. برای مثال پدیده باروری یکی از ابعاد مهم جمعیتی است که در بعضی کشورها برای بالا بردن میزان آن، سیاستهای تشویقی اعمال میشود و در جامعه یا کشور دیگری به سبب بالا رفتن آن، سیاستهای تنبیهی اعمال میگردد (ضیایی بیگدلی و همکاران، 1385).
ایران یكی از سریعترین كاهشهای باروری را در جهان تجربه كرده است. كاهش باروری آن هم بیش از 50 درصد در یك دهه فقط برای جوامع مسلمان منحصر بفرد و ویژه نیست اما تاكنون در جاهای دیگر گزارش نشده است (وحیدنیا، 2007: 259). تحولات باروری نشان میدهد که باروری کل در سال 1365برابر با 3/6، در سال 1375 برابر با 52/2 و درسال 1385 این رقم برای كل كشور به 8/1و در سال 1390 به 5/1 فرزند کاهش یافته است (مرکز آمار ایران،1390).
دلایل متعددی برای تبیین انتقال باروری ایران بیان شده است. كاهش مرگ و میر كودكان، افزایش شهرنشینی، بهبود نظام شبكه بهداشتی، توسعه روستاها، استقرار مجدد برنامه های تنظیم خانواده، افزایش سواد و تحصیلات بویژه سواد دختران، كاهش تعداد فرزندان دلخواه خانواده و نهایتا بهبود موقعیت و پایگاه نسبی زنان از جمله این مواردند ( عباسی شوازی، 2000، الف و ب)؛ میرزایی، آقاجانیان و مهریار، 1999). در مورد عوامل تأثیرگذار بر كاهش باروری در ایران، افزایش تحصیلات و بهبود و موقعیت و پایگاه نسبی زنان از جمله این موارد در تبیین انتقال باروری ایران است (علی مندگاری، 1384).
ﺗﺤﻮﻻت ﮔﺴﺘﺮده در ﻧﻘﺶﻫﺎی زﻧﺎن در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﮔﺮدﯾﺪه ﺗﺎ ﺣﻀـﻮر زﻧـﺎن در ﻋﺮﺻـﻪ ﻫـﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﻓﺰاﯾﺶ ﯾﺎﺑﺪ و ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ اﺳﺘﻘﻼل در ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ زﻧﺪﮔﯽ آﻧﺎن از ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ و ﭘﺎﯾﮕﺎﻫﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دﻫﻪ ﻫﺎی ﻗﺒﻞ ﺑﺮﺧﻮردار ﺷﺪﻧﺪ. اﯾﻦ اﻣﺮ زﻣﯿﻨﻪی دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ در ﮐﻨﺶﻫﺎی ﺑﺎروری (رﻓﺘﺎر، ﺗﻤﺎﯾﻼت و اﯾﺪه آلﻫﺎی ﺑﺎروری) زﻧﺎن را ﻓﺮاﻫﻢ ﺳﺎﺧﺖ.
استقلال[1] زنان به عنوان وضعیت یا کیفیتی از اداره کردن خود [2]، خود تصمیمگیری و مستقل بودن تعریف شده است که ممکن است ارایه بهتری از درجه و دسترسی، کنترل و استقلال زنان در تصمیمگیریهایشان را نشان دهد (آبادیان[3]، 1996).
دیسون و مور[4] استقلال را به عنوان توانایی دسترسی فرد به اطلاعات و استفاده از آن برای تصمیمگیری در مورد موضوعات شخصی و هم چنین در ارتباط با دیگران است، تعریف میكنند (دیسون و مور، 1983: 45؛ ججی بوی و ستار[5]،2001: 688). هم چنین استقلال به میزان دسترسی زنان (و كنترل بر) منابع مادی (شامل غذا، درآمد، زمین و دیگر شكلهای رفاه) و منابع اجتماعی (شامل: دانش، قدرت و پرستیژ) در خانواده، در اجتماع و در جامعه میباشد (دیكسون[6]، 1987: 6).
ججی بوی استقلال را به عنوان كنترل زنان بر زندگی خودشان به طوری كه آنها نیز مانند شوهرانشان در مورد مسایل خانواده حق مساوی داشته باشند و بر روی منابع مالی و سایر منابع كنترل داشته باشند، دسترسی به دانش و اطلاعات واقتدار برای تصمیمگیریهای مستقل، آزادی از محدودیتهای تحرك فیزیكی و توانایی ساختن روابط قدرت برابر در درون خانواده میداند (ججی بوی، 2001: 688).
ابعاد استقلال از دیدگاه ججی بوی (1995)، شامل پنج بخش مجزا اما وابسته به هم است که میتواند به عنوان اهمیت رابطه باروری – آموزش تشخیص داده شود:
1- استقلال اطلاعاتی[7]: زنان تحصیل کرده، دید جهانی وسیعتری دارند. دارای ادرک بیشتری از سبک زندگی جایگزین هستند و نسبت به قدرت و استبداد شک و تردید بیشتری دارند.
2- استقلال تصمیمگیری[8] : آموزش، ایده و نظر زنان را در تصمیمات مرتبط با رفاه و زندگی شان تقویت میکند. این به معنی اعتماد بیشتر زنان به خودشان در اخذ تصمیم و بیان ایده و نظرات و مشارکت در بحثهای خانوادگی است.
3- استقلال فیزیکی [9] : زنان تحصیل کرده ارتباط بیشتری با جهان پیرامون دارند. زنانی که به تحصیل میپردازند آزادی تحرک بیشتر و اعتماد به نفس زیادتری در استفاده از خدمات موجود دارند.
4- استقلال عاطفی[10] : زنان تحصیلکرده، صداقت و وفاداریشان را از روابط گسترده خانوادگی به خانواده ازدواجی تغییر میدهند و روابط عادلانهتری بین زوجین وجود دارد، قیود و صمیمیت بیشتری در بین دو زوج و والدین و بچه ها حکم فرماست و این گونه زنان به ارزش خود بیشتر واقفند و خود را کمتر تکذیب و انکار میکنند.
5- استقلال اقتصادی و اجتماعی و اعتماد به نفس[11]: آموزش، اعتماد به نفس زنان را در موضوعات اقتصادی افزایش میدهد.
روتس چیلد[12] استقلال زنان را از موقعیت و پایگاه آنان متمایز ساخته است. به نظر او موقعیت زنان، اشاره به وضعیت کلی آنان در جامعه دارد در حالی که استقلال را به عنوان توانایی زنان در کنترل و یا تغییر رفتار زنان و مردان دیگر و هم چنین توانایی تعیین کردن وقایع مهم در زندگی خودشان میداند (روتس چیلد، 1982: 117).
هیندن[13] استقلال را بعنوان توانایی زنان و عدم وابستگی آنان در تصمیمگیریهای مربوط به خانه تعریف میکند (هیندن، 2000:255).
همانگونه که در بالا ذکر شد مفهوم استقلال چند بُعدی میباشد و شامل استقلال اطلاعاتی، استقلال تصمیمگیری، استقلال فیزیكی (جا به جایی)، استقلال احساسی و استقلال اقتصادی میباشد.
جیجیبوی سه مورد از مهمترین ابعاد استقلال زنان را قدرت تصمیمگیری، تحرک مکانی و دسترسی به منابع اقتصادی بدون در نظر گرفتن مکان و مذهب آنها میداند ( حسینی و بگی، 1391: 59). ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی و اﺳـﺘﻘﻼل زﻧـﺎن و ﻧﻘـﺶ آن در ﺗﺼـﻤﯿﻢﮔﯿـﺮیﻫـﺎی ﺑـﺎروری ﯾﮑـﯽ از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺤﺚﻫﺎی زﯾـﺎدی در ﻣـﻮرد آن ﺻـﻮرت ﮔﺮﻓﺘـﻪ اﺳـﺖ. اﮔﺮﭼـﻪ ﺗﻘﺮﯾﺒـا ﻫﻤﻪ محققان و اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ اﯾﻦ واﻗﻌﯿﺖ ﮐﻪ اﺳـﺘﻘﻼل زﻧـﺎن ﺗـﺄﺛﯿﺮات ﻗﺎﺑـﻞ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺑﺮ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ دارد، وﻟﯽ ﻣﯿـﺰان اﯾـﻦ ﺗـاﺛﯿﺮ مشخص ﻧﯿﺴﺖ، اتفاق نظر دارند. در این پژوهش به پیروی از عباسیشوازی و همکاران (2009)، حسینی و بگی (1391)، جهت بررسی استقلال زنان، سه بعد تصمیمگیری، جا به جایی و اقتصادی مورد بررسی و کاوش قرار گرفتهاند.
1-3- اهمیت تحقیق
در سالهای اخیر توجه فزایندهای به بهبود پایگاه زنان و توسعه نقشهایشان در فرایند توسعه اقتصادی- اجتماعی صورت گرفته است و ابعاد مختلف مربوط به این موضوع در حال بررسی و مطالعه است (نیرولا و لاوتی[14]، 1998: 157).
تلاشهای بین المللی كه از چند دهه اخیر در ارتباط با ارتقای شخصیت و منزلت زن صورت گرفته است (كنفرانس قاهره، 1994؛ كنفرانس جهانی زنان در پكن، 1995) بر اصل برابری جنسیتی و تسهیم قدرت و مسئولیت در خانه ، محیط كار و اجتماعات گسترده ملی و بین المللی میان زنان و مردان تاكید دارد. از موضوعات مهمی كه در كنفرانس قاهره به آن توجه شد، برابری جنسیتی بین زنان و مردان و ارتقای موقعیت زنان بود كه به عنوان راه حل برای كشورهایی مطرح شد كه دارای باروری بالا هستند. یكی از حوزههای مهم مورد بحث، توانمندسازی زنان برای كنترل جنبههای سلامت خود به ویژه بهداشت باروری است كه اگر زنان اصلیترین نقش را در تصمیمگیریهای مربوط به باروری و فرزندآوری خود داشته باشند میتوان به كاهش بیش از پیش باروری امیدوار بود (عباسی شوازی و علی مندگاری، 1389).
از نظر جمعیت شناسی موضوع موقعیت زنان بسیار مهم میباشد. زنان نقش اساسی در فرایندهای جمعیتی بازی میكنند و بهبود موقعیت آنان تاثیر زیادی بر وقایع جمعیتی مانند تولد، مرگ، مهاجرت و بهداشت خواهد گذاشت. كاهش سریع باروری در طی دهههای اخیر و رسیدن باروری به پایینتر از سطح جانشینی، همراه با بهبود پایگاه و افزایش موقعیت زنان در سالهای اخیر، این ذهنیت را به وجود آورده است كه علاوه بر عوامل موثر ذكر شده در كاهش باروری، بهبود پایگاه زن نقش غیر قابل انكاری را در این كاهش ایفا كرده است.
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎروری در ﻃﻮل ﺳﻪ دﻫﻪﮔﺬﺷﺘﻪ در اﯾـﺮان، ﻻز م اﺳـﺖ ﻋـﻮاﻣﻠﯽﮐﻪ رﻓﺘﺎر زﻧﺎن را ﺑﺮای داﺷـﺘﻦ ﻓﺮزﻧـﺪ ﺗﺤـﺖ ﺗـاﺛﯿﺮ ﻗـﺮار ﻣـﯽدﻫـﺪ، ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و آنﻫﺎ را ﻣﺒﻨﺎی ﺳﯿﺎﺳﺖﮔﺬاری ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ ﻗﺮار داد. محققان ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ اﻣـﺮوزه دﯾﺪﮔﺎهﻫﺎ و اﻟﮕﻮﻫـﺎی ﻧﻈـﺮی و در ﻧﺘﯿﺠـﻪ رﻓﺘـﺎر ﺑـﺎروری زﻧـﺎن و ﺧـﺎﻧﻮادهﻫـﺎ دﺳـﺘﺨﻮش ﺗﺤﻮﻻﺗﯽ اﺳﺎﺳﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﺑﻪ راﺣﺘـﯽ ﻧﻈـﺮات و ﺗﺼـﻤﯿﻢﮔﯿـﺮیﻫـﺎی ﺳﯿﺎﺳـﺘﻤﺪاران و برنامه ریزان به راحتی قادر به تغییر این سیاستها و نگرشها نیست (عباسی شوازی و همکاران، 1381).