همه ی ما در طول زندگی ، با فشارها و استرس های بزرگ و کوچکی مانند مراحل رشدی ، بلوغ ، بیماری ها ، فشار اقتصادی ، امتحان ، زلزله ، رقابت و یا از دست دادن اتوبوس ، دیر رسیدن به مدرسه یا محل کار ، امتحان ، سروصدای ماشین ها و … سروکار داریم . این دردسرها و گرفتاری ها روی احساس رضایت و شادی ما از زندگی تأثیر می گذارد و به تدریج سلامت ذهنی و جسمانی ما را تحت تأثیر قرار
می دهد . برای رسیدن به یک سطح مطلوب از بهداشت روان برنامه های مختلفی ارائه شده است که به طور کلی این برنامه ها حول دو محور اصلی ارتقاء و پیشگیری طراحی شده است . برنامه آموزش مهارت های زندگی[1] بر اساس ارتقاء بهداشت روان و پیشگیری از آسیب های اجتماعی تهیه و تدارک دیده شده است . مهارت های زندگی، مهارت های شخصی و اجتماعی است که کودکان و نوجوانان باید آنها را یاد بگیرند تا بتوانند در مورد خود ، انسان های دیگر و کل اجتماع به طور مؤثر ، شایسته و مطمئن عمل نمایند . یکی از این مهارتها ، مهارت خودآگاهی[2] می باشد که به فرد کمک می کند خود را بشناسد و از خصوصیات ، نقاط ضعف و قدرت ، خواسته ها ، ترس ها و انزجارها آگاهی یابد ( غیاث فخری با همکاری بینازاده ، 1385 ) .
در طول تاریخ ، انسان همواره کوشیده است تجارب و یافته های خود را به فرزندان و نسل آینده منتقل کند . این نیاز به آموزش و یادگیری ، سبب بقای جوامع بشری شده و بدین سان ، فرهنگ سازی و حفظ آن ، جزء لاینفک آرمان های انسانی و شناسنامه انسان گردیده است . آموزش و یادگیری یک وظیفه ی راهبردی است که همواره ، این سوال برای صاحب نظران تعلیم و تربیت مطرح بوده است که (( می خواهیم چه چیزی را یاد بدهیم و چگونه می خواهیم آن را یاد بدهیم . )) برای یک آموزش اثربخش و مؤثر ، استفاده از فنون و راهبردهای مطلوب ، حائز اهمیت است ( فضلی خانی ، 1381 ) .
” امروزه یادگیری[3] رویدادی اکتشافی تلقی می شود که از طریق مشارکت فعال بین معلم و دانش آموزان صورت می گیرد . ضرورت شناخت روابط فعال بین عوامل تدریس اهمیت بسیار دارد . کسب تجربه به وسیله ی فرد یک فعالیت حداقل دو جانبه است . در فرایند جدید آموزش انتقال دانش و مفاهیم کارآیی کمتری دارد و بیشتر به فرایند تولید دانش توجه می شود که این فرایند ، امکان شناخت موقعیت ها ، گزینش راهکارهای مناسب ، استنباط و تحلیل دقیق موضوع و در نهایت کشف حقیقت را برای فراگیران فراهم می آورد ” ( کیوانفر ، 1381، ص42 – 39 ) . آموزش و پرورش کلید کیفیت منابع انسانی است ، بنابراین ضروری است ، دانش آموزان را به ابزاری مجهز نماییم تا قادر باشند استعدادهای بالقوه خویش را از راه یادگیری واقعی برای مشارکت هوشمندانه در امور جامعه تحقق بخشند و برای روندهای تازه طرحی نو درافکنند .
نظامهای پیشرو آموزش و پرورش می کوشند ظرفیت تغییر ، نوآوری و بازسازی خود را در ابعاد گوناگون گسترش دهند . در این بین تأکید بر روش هایی خواهد بود که به توسعه ی توانایی ها در حین فعالیت های آموزشی منجر شود و مؤثرترین آنها در بهبود فرایند آموزش و یادگیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد