پیشرفت در آموزش و پرورش عموماً به صلاحیت و تواناییهای كاركنان آموزشی به خصوص به ویژگیهای انسانی، تربیتی و حرفهای تك تك معلمان بستگی دارد. به تعبیر گیج بیتردید هیچ فرد دیگری به جز معلم نمیتواند تاثیر بیشتری بر آنچه در مدارس میگذرد داشته باشد (استار[1]، 2000). این معلم است كه میتواند فرایند تعلیم و تربیت را فرایندی توام با لذت و كامیابی یا مأیوس كننده و بیثمر سازد.
ضمانت اجرایی اصلاحات یك نظام آموزشی داشتن معلمان خوب و كارآمد است (فونتانا[2]، 2004). موفقیت یا شكست بهترین یا ضعیفترین برنامههای درسی به طراحی و اجرای معلم بستگی دارد. با نگاه به تغییر و تحول نظامهای تعلیم تربیت در سطح ملی و بین المللی این موضوع روشن میشود كه بدون در نظر گرفتن جایگاه ویژه برای معلم هیچ یك از اهداف و خواستهها تحقق نخواهد یافت و آموزش و پرورش به هیچ تحول علمی یا نوآوری مطلوب نمیتواند دست یابد. مگر این كه پیشاپیش در شیوههای كار معلمان، بهعنوان كارگزاران واقعی، تغییر و تحولات مناسب به وجود آید (رئوف، 1379؛ به نقل از مرادی، فردانش، مهر محمدی و موسی پور، 1390).
شایستگی هر نظام آموزشی به اندازه شایستگی معلمان آن نظام و کارایی نظام آموزشی به كیفیت معلمان آن جامعه وابسته است.در واقع هیچ كشوری نمیتواند از سطح معلمان خود بالاتر رود. بر این اساس تربیت معلم سزاوار قوی ترین توجهات دقیق و مستمر است (یونسكو، 1999، به نقل از رحیم زادگان، شعبانی ورکی و کهن، 1388).
اتخاذ رویکردهای کارا– محور در سالهای اخیر سبب گردیده تا بهبود مستمر کیفیت یادگیری دانش آموزان و به تبع آن بهبود کیفیت تدریس و فعالیت های آموزشی به یکی از اهداف عمده آموزش و پرورش مبدل شود. موفقیت دانش آموزان در یادگیری منوط به در نظر گرفتن نیازهای آنان، تهیه و تدوین برنامههای تحصیلی و آموزشی مناسب در جهت پاسخگویی به این نیازها و سرانجام تدارک امکانات لازم برای آموزش ضمن خدمت و بهبود رشد کیفیت آموزشی معلمان و مربیان است. بدیهی است که امکانات آموزش عالی کشور آنچنان نیست که بتواند جهت بهبود و رشد کیفیت آموزشی کارکنان و معلمان وزارت آموزش و پرورش و بکارگیری تفکرات و شیوه های جدید آموزشی برای آنان کلاس های آموزشی ضروری و مناسب دایر نماید . با توجه به این شرایط آماده سازی ناظران و راهنمایان آموزشی برای کمک به مدیران و معلمان در رشد همه جانبه و بهبود کیفیت آموزشی و یادگیری دانش آموزان کوتاه ترین راه بوده و واجد اولویت است (وایلز و باندی[3]، 1376، ترجمه نیکنامی، ص 7).
در واقع و از نظر حرفهای همانطور که اندرسن[4] (1994) بیان داشته نظارت و راهنمایی آموزشی در حال تبدیل شدن به یک ابزار بسیار کارآمد و اثربخش است که می تواند به معلمان در کسب نتایج مطلوب آموزشی کمک نماید.این امر آموزش و پرورش آینده را تضمین كرده، پیشرفت و توسعه هر كشوری را تسریع میبخشد همچنین کارایی نظام آموزشی را دو چندان میکند (به نقل از فتح الهی، 1388).
مضافاً کارایی معلم براساس نگرش، نیات و شخصیت از یک سو و همه جانبه بودن او براساس مهارت در توانمندسازی دانشآموزان از سوی دیگر سنگ بنای مدیریت کلاس درس است، اما معلم به مهارتها و فنونی سازمان دهنده نیاز دارد تا شرایط بهینهای را برای تحقق یادگیری خلق کند (تاج الدین، 1382). در این میان برخی معلمان با چالش جدی ماوجه هستند و نیازمند راهنمایی و مشاوره فردی با تجربهتر و متخصص تر می باشند.
به اعتقاد صاحبنظران، منظور از راهنمایی، کمک به معلمان مدرسه است تا فرآیند ادراکات خود را اصلاح و بازبینی کنند. به علاوه، محیط مدرسه را بشناسند و توانایی ها، و همچنین قدرت سازگاری خود را در با محیط افزایش داده، روش های تدرس و ارزشیابی مناسب را انتخاب کرده، روابط و مناسبات انسانی خود را با دیگرام بهبود بخشند. همچنین همگام با تغییرات و تحولات سازمانی، خود را تغییر داده، به اثربخشی و کارایی آموزشی بهتر دست یابند (5). می توان چنین بیان نمود که وجود معلمان راهنما در مجموع کارایی آموزشی معلمان را ارتقا خواهد بخشید. در این راستا نقش معلمین راهنما در مدارس بر کارایی آموزشی معلمان مطرح گشته است.