بهرهوری مفهومی جامع و کلی است که افزایش آن بهعنوان یک ضرورت، ارتقای سطح زندگی، رفاه بیشتر، آرامش و آسایش انسانها مطرح و هدف اساسی برای همهی کشورهای جهان محسوب میشود. در دنیای امروز ارتقای بهرهوری یکی از اولویتهای ملی هر کشور بهحساب میآید زیرا ادامه حیات اقتصادی و بهبود سطح زندگی افراد یک جامعه، وابسته به ارتقای بهرهوری است. در بحث کلان کشور افزایش یا رشد بهرهوری منجر به افزایش رشد اقتصادی، کنترل نرخ تورم، افزایش قدرت رقابت اقتصادی، افزایش درآمد سرانه، کاهش هزینهها و افزایش تولید ناخالص داخلی و… میشود و چون تولید ناخالص داخلی تقسیمبر جمعیت کشور بیانگر درآمد سرانه است لذا بهبود بهرهوری
منجر به افزایش ثروت تقسیمشده بین افراد جامعه خواهد شد.
امروزه با توجه به محدودیت عوامل مختلف تولید، نیاز حیاتی به بهرهوری فزونتر، چه در کشورهای توسعهیافته و چه در کشورهای درحالتوسعه دارد. کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی در نظامهای مختلف عملاً به نحوی یکسان اهمیت موضوع افزایش بهرهوری را مورد تأکید قرار دادهاند.
کلارک[1] (1938) سطح زندگی بالای مردم آمریکا را ثمره مستقیم بهرهوری بیشتر اقتصادی آمریکا میداند. استاینر و گلدنر[2] (1982) عنوان میکنند که رویای زحمتکشان جهان، یعنی دستمزد بیشتر و ساعات کار کمتر با افزایش بهرهوری تحققپذیر میباشد.
موضوع بهرهوری برای اولین بار در برنامه دوم و در قالب تبصره 35 موردتوجه قرار گرفت. در برنامه سوم توسعه اقتصادی ایران هدف مشخصی برای بهرهوری در نظر گرفته نشد. در برنامه چهارم توسعه اقتصادی کشور به مقوله بهرهوری توجه خاص معطوف گردید و اهداف کلی معینی برای ارتقای آن در نظر گرفته شد (ولی زاده زنوز، پروین، 1384). افزایش بهرهوری نه تنها به مفهوم استفاده مطلوب از منبع است. بلکه به ایجاد موازنهی بهتر میان ساختارهای اقتصادی اجتماعی و سیاسی در جامعه کمک میکند.
همچنین یکی از مباحث مطرح در مدیریت مالی، تقسیم سود است. اخبار مربوطه به تقسیم سود و تغییرات سود تقسیمی نسبت به سالهای گذشته برای سهامداران اهمیت بسزایی دارد. بهطوریکه دراینارتباط تئوریها و دیدگاههای زیادی مطرحشده است. به عبارتی تغییر خطی مشی تقسیم سود شرکت به سهامداران و سرمایهگذاران پیام میدهد که وضعیت مالی شرکت چگونه است. (سعیدی، علی، کیهان، 1388)