سلامت روان هدف غایی و نهایی روان شناسان بوده و هست. در این میان روان شناسی مثبت گرا با توجه به استعدادها و توانمندی های انسان مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است. این رویکرد هدف نهایی خود را شناسایی موضوع ها و شیوه هایی می داند که بهزیستی و شادکامی انسان را به دنبال دارند. از این رو عواملی که موجب تطابق بیشتر آدمی با نیاز ها و تهدید های زندگی می شود، بنیادی ترین موضوع مورد پژوهش این رویکرد است. در این میان تاب آوری[1] جایگاه ویژه ای در حوزه های روان شناسی تحولی، روان شناسی خانواده و بهداشت روانی یافته است، به طوری که هر روز بر شمار پژوهش های مرتبط با این موضوع افزوده می شود (کمپل-سیلیس، کوهن و استین[2]، 2006). تا اوایل دهه 80 اعتقاد بسیاری از پژوهشگران علم روانشناسی این بود که رویدادهای تنش زا در بروز اختلالات روان
تنی نقش مؤثری دارند، به عنوان مثال هولمز و راهه[3] دریافتند که رویداد های زندگی با شروع بیماری رابطه دارد. در عین حال بررسی های روان شناسان بعدی نشان داد که بین رویداد های تنش زا و اختلالات روان شناختی، عوامل تعیین کننده ای وجود دارد که موجب می شود این رویدادها تأثیر متفاوتی بر افراد داشته باشند. یکی از این ویژگی ها تاب آوری است (شاکری نیا و محمد پور، 1389). همچنین بر اساس مدل تنش- آسیب پذیری، اول اینکه افراد باید آمادگی زیستی، روان شناختی یا اجتماعی- فرهنگی برای ابتلای به بیماری داشته باشند و سپس در معرض نوعی از تنش قرار بگیرند تا به بیماری مبتلا شوند. در حال که بیشتر مردم آمادگی برای برای ابتلای به اختلالات معین را دارند، اما با قرار گرفتن در معرض تنش نیز به اختلالی مبتلا نمی شوند. چیزی که در برابر تسلیم شدن به تنش از افراد محافظت می کند، تاب آوری است (مک آلیستر و مک کینون[4]، 2009). در طول 20 سال گذشته مطالعه درباره تاب آوری به طور معنی داری گسترش یافته است. از جمله مسائلی که در حوزه تاب آوری مطرح است نقش صفات شخصیتی در میزان آن است. بر اساس مدل انتخاب-مقابله افتراقی بلوکر و زاکرمن (1997)، راهبردهای مقابله ای مورد استفاده در رویارویی با تنش تعیین کننده پیامدهای مثبت یا منفی هستند و نوع راتهبردهای مقابله انتخاب شده به صفات شخصیتی افراد بستگی دارد (بارتلی، روش[5]، 2011). یعنی زبق این مدل شخصیت از طریق تاثیر در میزان رویارویی با تنش، تاثیر نوع واکنش به آن یا تاثیر در هر دو زمینه بر فرایندهای مرتبز با تنش تاثیر میگذارد (لاندرو و کاستیلو[6]، 2010). در این زمینه میتوان بیان داشت که سبک های دلبستگی که به نوعی بیانگر شیوه های فرزندپروری افراد است نیز در امر تاب آوری دخالت دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط میان تاب آوری دانش آموزان با رگه های مختلف شخصیت و سبکهای دلبستگی آنان انجام شد.
نظام آموزش و پرورش از بزرگترین و گسترده ترین سیستم های درون هر جامعه ای است که سرنوشت آن جامعه را در بلند مدت تعیین می کند. در حقیقت خوشبختی یا بدبختی هر جامعه به آموزش و پرورش آن بستگی دارد. چنانچه آموزش و پرورش از نظر اهداف و ساختار و منابع درست طراحی شود در دراز مدت توسعه جامعه را تضمین خواهد کرد و به اثر بخشی نزدیک می شود(ایمانی و مهترپور، 1390). آموزش و پرورش هر كشوری مهمترین و مؤثرترین نظام پرورش و رشد شخصیت نوجوانان و جوانان است. ضرورت توجه به رشد شخصیت آدمی و اهمیت پرورش تن و روان دانشآموزان موجب شده است كه این مسأله مهم به عنوان یكی از كاركردهای اساسی نظام آموزش و پرورش به حساب آید، و در صورتی اهداف عالی آموزش و پرورش تحقق مییابد كه به جنبه های گوناگون دانش آموزان توجه خاص و ویژه شود(اسماعیلزاده آهندانی، 1387).
هر جامعه ای برای پیشرفت و رشد در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و … نیاز به افرادی دارد که از نظر روانی و جسمانی سالم باشند. با توجه به اینکه کودکان امروز، صاحبان بلافصل آینده جامعه هستند، سلامتی و بیماری آنان در سلامتی و بیماری جامعه فردا و
نسل های آینده اثراتی قابل توجه خواهد داشت. بنابراین، لازم است به سلامت روانی- جسمانی این قشر عظیم بیشتر توجه شود و گام هایی اساسی در جهت پیشگیری و درمان بیماری ها و اختلالات روانی و رفتاری آنان برداشته شود. در مجموع، تحقیقات معتبر انجام شده در جهان نشان داده اند كه میزان اختلالات رفتاری در كودكان سنین دبستانی در مناطق مختلف متغیر بوده و معمولاً بین 2 تا 12 درصد است كه در غالب موارد بررسی شده، میزان شیوع این اختلالات در پسران بیشتر از دختران بوده است. علاوه بر آن نتایج بررسی های انجام شده نشان می دهد كه میزان شیوع این اختلالات در دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم دبستان بیش از سایر پایه هاست(باقری یزدی و همکاران، 1373).
امروزه دیدگاه مردم در مورد آموزش و پرورش به گونه ای است که استفاده از امکانات تربیتی جامعه را حق طبیعی و مسلم خود می دانند. دلیل عمده این امر آن است که تعلیم و تربیت با سرنوشت انسان در زندگی آینده پیوند خورده است. در عصر حاضر بسیاری از امکانات مادی و نیروهای انسانی در خدمت تعلیم و تربیت قرار گرفته است. همچنین تعلیم و تربیت در بسیاری از جوامع یک سرمایه گذاری بلند مدت محسوب می شود. که به بهای چشم پوشیدن و صرف نظر کردن از رشد کوتاه مدت دیگر امکانات جامعه حاصل می شود. بنابراین اگر تعلیم و تربیت نتواند نیروهای انسانی تحت آموزش خود را در قالب انواع تخصص ها و مهارت های مکمل و مورد لزوم جامعه درآورد و بدین ترتیب نتواند به ایفای نقش خود در زمینه شکوفایی جامعه بپردازد، در واقع باید گفت که این امکانات و نیروها به هدر رفته است. لذا تفکر عاقلانه حکم می کند که سرمایه ها و نیروهای به کار گرفته شده در تعلیم و تربیت به گونه ای برنامه ریزی و سازماندهی شود تا بتواند به اهداف مورد نظر خویش دست پیدا کند(جاودان، 1390).
عملكرد تحصیلی (افت یا پیشرفت تحصیلی) تحت تأثیر ابعاد متعدد زیستی، روانی و اجتماعی قرار دارد. این عوامل در چهار گروه، شامل: عوامل مربوط به دانش آموز، خانواده، مدرسه و عوامل مربوط به اجتماع و محیط خارج از مدرسه دسته بندی می شوند. لذا در مجموع عملکرد تحصیلی دانش آموزان متأثر از شرایط دانش آموز و محیط بیرونی او می باشد. در پی فزونی یافتن مطالعات در مورد ویژگی های یادگیرندگان خود تنظیم تعداد قابل ملاحظه ای از این مطالعات بر این نکته تأکید دارند که یادگیری خود تنظیم با کیفیت یادگیری، عملکرد و نتایج تحصیلی مثبت ارتباط زیادی دارد (بوکارتس[1]، 1996).
بسیاری از مربیان تعلیم و تربیت، روانشناسان، جامعهشناسان و … منشاء بسیاری از مشكلات رفتاری و اجتماعی دانشآموزان را ناشی از مسائل موجود در خانه میدانند. روابط نادرست عاطفی پدر و مادر، ناسازگاری میان اعضای خانواده، افراط و تفریط در حمایت و مراقبت، عدم توجه و نظارت بر دوستان و معاشران فرزندان و… از مسایل مهمی هستند كه نقش اساسی در شكست تحصیلی آنان دارد(امیریان، 1380).
از نظر کاپلان و بارون سلامت روانی حالت خاصی از روان است که سبب بهبود، رشد و کمال شخصیت انسان می شود و به فرد کمک می کند که با خود و دیگران سازگاری داشته باشد. مازلو بهداشت روانی را حاصل تأمین نیازها و شکوفا شدن استعداد ذاتی انسان ها می داند (میرکمالی، 1373).
رفتار انسان تابع تمامیت وجود او است. یعنى هم جسم و هم روان در رفتار انسان تأثیر مى گذارند. بنابراین رفتار انسان تحت تأثیر سلامت جسم و روان اوست. سلامتى روانى صرفاً به معناى نداشتن علامتهاى بیمارى نیست بلکه فرد سالم علاوه بر نداشتن نشانهاى بیمارى روانى بتواند از ارتباطات سالمى را با دیگران برقرار نماید؛ واقعیتها را بپذیرد؛ خود را با محیط سازگار کند و در جهت شکوفا ساختن استعدادهاى فطرى خود بکوشد و اهداف خود را بهطور منطقى تحقق بخشد. سازمان بهداشت جهانی، سلامتى را چنین تعریف کرده است: سلامتى عبارت است از تأمین رفاه (منظور از رفاه کامل وضعیت مطلوب جسمانى- روانى و اجتماعى است) کامل جسمی- روانی، اجتماعى و نه فقط نبودن بیمارى و نقص عضو. از سوی دیگر بین بهداشت و سلامت روانی فرد و شخصیّت او رابطه بسیار محکمی وجود دارد و اگر فردی از رشد تکامل طبیعی شخصیّت برخوردار نباشد، می توان گفت از سلامت روانی محروم است (رستمی، 1390).
نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی(عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی اشاره دارد، تأکید می کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثرمی گذارند. باندورا[2] (1997) اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است، را رد کرد. انسان ها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام برافکار، احساسات و رفتار های خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند.
بدین ترتیب رفتار انسان تنها در کنترل محیط نیست بلکه فرایندهای شناختی نقش مهمی در رفتار آدمی دارند. عملکرد و یادگیری انسان متأثر از گرایش های شناختی، عاطفی و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش هاست. انسان موجودی فعال است و بر رویدادهای زندگی خود اثر می گذارد. انسان تحت تأثیر عوامل روان شناختی است و به طور فعال در انگیزه ها و رفتار خود اثر دارد. بر اساس نظر باندورا، افراد نه توسط نیروهای درونی رانده می شوند، نه محرک های محیطی آنها را به عمل سوق می دهند، بلکه کارکردهای روان شناختی، عملکرد، رفتار، محیط و محرکات آن را تعیین می کند.
باندورا (1997) مطرح می کند که خود کارآمدی[3]، توان سازنده ای است که بدان وسیله، مهارت های شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثربخش ساماندهی می شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارت ها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان درباره توانائی های خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش مؤثر است. بین داشتن مهارت های مختلف با توان ترکیب آنها به روش های مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون، تفاوت آشکار وجود دارد. افراد کاملاً می دانند که باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارت های لازم برای انجام وظایف دارند، اما اغلب در اجرای مناسب مهارت ها موفق نیستند (باندورا، ۱۹۹۷).
یکی از موضوعات موردتوجه در صنعت هوانوردی، مبحث برنامهریزی فرود هواپیماهای ورودی به فرودگاه است. با ورود هواپیماهای مختلف به محدودهی راداری فرودگاه، مراقبین پرواز در برج مراقبت باید ترتیب فرود هواپیماهایی که در آن لحظه در آسمان فرودگاه در حال پرواز هستند را مشخص نمایند. برای اختصاص چنین ترتیب فرودی محدودیتهای مختلفی موردتوجه قرارمیگیرد که از آن جمله میتوان به محدودیت جداسازی دو هواپیما اشاره نمود. این محدودیت از دیدگاه مباحث آئرودینامیک اهمیت زیادی دارد و در صورت عدم رعایت آن امکان بروز حادثه برای هواپیماهای متوالی وجود دارد.
مهمترین نتیجهی موردنظر برنامهریزی فرود هواپیماها، کمینه کردن تأخیرها است که از ایجاد هزینهی سوخت اضافه برای هواپیماها و همینطور ایجاد نارضایتی مسافران جلوگیری میکند. ازآنجاییکه هزینههای مربوط به سوخت ناوگان پروازی درصد قابلتوجهی از هزینههای شرکتهای هواپیمایی را شامل میشود، برنامهریزی فرود هواپیماها موردتوجه شرکتهای هواپیمایی و همچنین شرکتهای فرودگاهی قرارگرفته است. همین امر باعث شده است که اغلب فرودگاههایی که عملکرد بهتری در خصوص مدیریت ترافیک پروازی دارند، توجه شرکتهای هواپیمایی بیشتری را به خود جلب کنند. از سوی دیگر، در صورت دستیابی به عملکردی مناسب در مدیریت ترافیک پروازها، شرکتهای فرودگاهی این امکان را خواهند داشت که در بازه زمانی ثابت، پذیرای تعداد بیشتری از هواپیما باشند.
شرکتهای فرودگاهی بخشی از درآمد خود را از هزینهی اجارهی جایگاه پارک[1] به دست میآورند. هزینهی جایگاههای پارک، بسته به امکانات آن، متغیر است. امکاناتی نظیر برق زمینی[2] و یا ورودیهای مسافری[3] در قیمت جایگاه پارک تأثیرگذار هستند. در تمامی فرودگاههای جهان دو نوع جایگاه پارک موجود است. جایگاه پارک با ورودی مسافر و جایگاه پارک دور از سالن[4]. جایگاه پارک با ورودی مسافر یا بانام دیگر جایگاه پارک با خرطومی اتصال، جایگاههای پارکی هستند که مسافرین یک هواپیما بدون نیاز به ورود به محوطه فرودگاه بهطور مستقیم با استفاده از یک راهرو (خرطومی اتصال) به هواپیما وارد و یا از آن خارج میشوند.
نیاز به ورود به محوطه فرودگاه بهطور مستقیم با استفاده از یک راهرو (خرطومی اتصال) به هواپیما وارد و یا از آن خارج میشوند؛ اما
هواپیماهای واقع در جایگاه پارک دو از سالن، برای مسافر گیری و یا پیاده کردن مسافران خود نیاز به سرویس اتوبوس[5] دارند. از بین این دو نوع جایگاه، جایگاه پارک با ورودی مسافر دارای قیمت بالاتری است. قیمت این جایگاهها بدینصورت محاسبه میشود که به ازای هر مسافری که از یک هواپیما از ورودی مسافری استفاده میکند مبلغی ثابت از خط هواپیمایی مربوطه دریافت میشود که قیمت سرویس اتوبوس در مقابل آن ناچیز است. علیرغم قیمت بالاتر جایگاه پارک با ورودی مسافر، شرکتهای هواپیمایی برای کسب رضایت بیشتر مسافران خود ترجیح میدهند تا هواپیماهایشان به جایگاه پارک با ورودی مسافر تخصیص پیدا کند. جایگاه پارک با ورودی مسافر دارای یک مزیت ایمنی نیز هست، با استفاده مسافرین از ورودی مسافر دیگر خطرات ناشی از حضور مسافران در محوطه فرودگاه وجود ندارد و از ایجاد اتفاقات مختلف جلوگیری میشود.
با توجه به اینکه در هنگام عقد قرارداد خطوط هواپیمایی با فرودگاهها، خطوط هواپیمایی نمیتوانند در مورد نوع جایگاه پارک خود شرایطی را اعلام کنند و نوع جایگاه پارک یک هواپیما بر عهدهی کنترلر فرودگاه در لحظهی فرود هواپیما است؛ بنابراین در صورت برنامهریزی صحیح میتوان هواپیماهای بیشتری را به جایگاههای پارک با ورودی مسافری اختصاص داد و از این طریق به افزایش درآمد فرودگاه کمک کرد.
با توجه به مطالب بیانشده، مدیریت فرودگاهها برای جذب شرکتهای هواپیمایی و همینطور بالا بردن درآمد خود باید بتوانند توازنی بین دو موضوع کنترل ترافیک هواپیماهای ورودی (توالی فرود هواپیماها) و تخصیص هواپیماها به ورودیهای مسافری ایجاد کنند تا بتوانند علاوه برافزایش درآمد خود، مشتریان خود (شرکتهای هواپیمایی) را راضی نگهدارند؛ اما تنها مشکل در این زمینه وابستگی بسیار زیاد این دو مسأله به یکدیگر است. بدین معنا که هواپیماها بهمحض فرود در فرودگاه باید جایگاه پارکی به آنها تخصیص یابد و آن جایگاه پارک باید در لحظهی فرود هواپیما مذکور خالی و آماده به خدمتدهی باشد.
این موضوع باعث میشود که زمان فرود هواپیماها تأثیر مستقیمی در جایگاه پارک تخصیصی به یک هواپیما داشته باشد. یا بهعبارتدیگر، ممکن است در بعضی از مواقع فرود یک هواپیما با تأخیری چنددقیقهای باعث خالی شدن یک جایگاه پارک دارای ورودی مسافر بشود و با تخصیص این هواپیما به همان جایگاه باعث بالا رفتن درآمد فرودگاه شد؛ اما همیشه فرودگاهها باید در نظر داشته باشند که میزان این تأخیر تأثیری مستقیم در رضایت شرکتهای هواپیمایی دارد. در این فصل بر ادبیات این دو موضوع داریم.
1-2- طرح موضوع
در ایالاتمتحده برآورد شده است که هزینه تأخیر در پروازهای داخلی حدود 3.5 بیلیون دلار در سال میباشد که با افزایش رقابت تجاری بین ایرلاینهای مختلف این هزینهها بار مالی زیادی در پی خواهد داشت؛ درنتیجه برنامهریزی و توالی پروازها به یکی از مهمترین مسائل کاری در حوزه کاری مراقبت پرواز شده است. برای مواجهه با این معضل و در شرایطی که فرودگاه دارای چندین باند پروازی است، از الگوریتمهای مختلفی استفاده میشود. برنامهریزی پروازهای ورودی برای چند باند پروازی تابعی از تخصیص پروازهای ورودی به باندهای پروازی مختلف در یک فرودگاه میباشد بهطوریکه توالی ورودی پروازها و زمان فرود آنها با حفظ جدایی استاندارد بین پروازها و ظرفیت موجود در فرودگاه باعث کاهش تأخیرات پروازی گردد.
برای حل مسأله ASP در فرودگاههای دارای چند باند پروازی از راهحل سادهای به نام اولین ورودی- اولین سرویسدهی[6] (FCFS) استفاده میشود که بر اساس زمان فرود برنامهریزیشده[7] (PLTs) در آن فرودگاه میباشد. در شکل 1-1 مثال سادهای از حل مسأله به روش FCFS نشان دادهشده است.
اما در تعیین ترتیب ورود پروازها انتخاب باند مناسب فرود برای کاهش تأخیر پروازی، فاصله زمانی فرود (LTI) را در نظر میگیرند که حداقل زمان جدایی قابلقبول برای دو پرواز ورودی پشت سر هم به یک باند پروازی را نشان میدهد. اساساً LTI یک کمیت تغییرپذیر میباشد زیرا:
1- برای حفظ ایمنی پروازها لازم است که دو پرواز همارتفاع دارای حداقل جدایی افقی بر اساس نوع هواپیما و موقعیت واقعی آنها باشند.
2- سرعت هر هواپیما هنگام فرود متفاوت میباشد.
3- تسهیلات و تجهیزات هر باند پروازی، برای تعیین زمان LTI تأثیرگذار است.
جدول 1-1 نمونهای از حداقل زمان LTI مربوط به انواع مختلف هواپیماهای مسافربری را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید این جدول غیرمتقارن میباشد بهطوریکه زمان LTI هواپیمای B727 پشت سر هواپیما B747 200 ثانیه است درصورتیکه فقط 70 ثانیه در شرایطی که ترتیب دو هواپیما جابجا شود زمان لازم است. اگرچه راهکار FCFS عدالت را بر اساس PLT رعایت میکند ولی با توجه به نامتقارن بودن زمان LTI، با جابجایی موقعیت هواپیما در صف ورود هر باند پروازی و یا جابجایی آنها در بین صفوف باندهای پروازی مختلف میتوان تأخیرات پروازی را کاهش داد و ظرفیت پروازی فرودگاه را افزایش داد.
[1] park
[2] APU- Auxiliary Power Unit
[3] Jetway
[4] Remote Stand
[5] Bus Lunch
[6]First Come First Service
[7] Planned Landing Time
1-1- تاریخچه آموزش الکترونیکی
تفکر استفاده از رایانه ها و شبکه های رایانه ای برای کارهای مدرسه ای و عملی به قرن بیستم و اوائل دهه 1960 برمی گردد. از اوایل دهه 70 با به ثمر نشستن طرح آرپانت ،تبادل اطلاعات و داده های علمی نیز بین مراکز مدرسه های آمریکا شروع شده است. البته آموزش الکترونیکی به شکل امروزی و در این گستره کاربرد در اوایل دهه 1990با ظهور شبکه جهانی اینترنت شکل گرفت و با توجه به قابلیت های بسیار زیاد وب ، آموزش الکترونیکی به سرعت رشد کرد و امروزه جایگاه خود را در ساختار آموزشی بسیاری از کشورها تثبیت کرده است. ایده آموزش الكترونیكی، به طرح دانشگاه باز که از سوی كشور انگلیس مطرح شد، ارتباط پیدا می کند. طبق این طرح، علاقه مندان با استفاده از برنامههای تلویزیونی، آموزشهای علمی لازم را پشت سر می گذاشتند و مدرك دریافت میكردند. همچنین با ابداع مفهوم ”كلینیك آزاد“ در ایالات متحده آمریكا (در دهه 1960) ، گام مهم و بزرگی در این زمینه برداشته شد. در دهه هفتاد به خاطر افزایش دسترسی گسترده و عمومی به كامپیوتر در آمریكا، تدریس غیرحضوری رایج شد و برای نخستین بار، ارائه واحدهای درسی به شیوه آنلاین در اوایل دهه 1980 به وسیله یكی از بنیانگذاران دانشگاه مجازی در ایالات متحده آمریكا ابداع شد .در سال 1988 نیز برای اولین بار یك برنامه نرمافزاری ، با نام “استاد دیجیتالی”كه یكی از استفاده های اولیه از كامپیوتر را در امور آموزشی پیشنهاد میكرد، در آمریكا استفاده شد.از آن زمان تا به امروز، آموزش الكترونیكی تغییرات و پیشرفت های بسیاری داشته است؛ مثلا در سال 1995 مراكز علمی ـ آموزشی آمریكا با ایجاد تغییراتی در سیستم خود و بهینه سازی آن، توانستند روش آموزش الكترونیكی را در همه جهان گسترش و اشاعه دهند[Kah85].
2-1- تعاریف و مفاهیم کلی
آموزش الکترونیکی مجموعه ای از یک سیستم آموزشی، فرایند یادگیری انسان و طرح آموزشی(تکنولوژی آموزشی) است که بر پایه فناوری بنا نهاده شده است .
آموزش الکترونیکی پدیده ایست که به همه کسانی که بخواهند اجازه می دهد در هر زمانی که اراده کنند آنچه را که به آن علاقه دارند فرابگیرند، بدین روش می توان یادگیری مطالب سخت را آسان و مفرح نمود.
از آنجائیکه در هر نظام و سازمانی بر اساس برنامه استراتژیک تعریف شده آموزش موثر می تواند نتایج با ارزش و دستاوردهای جدید به همراه آورد لذا رسیدن به یک شیوه آموزشی که اطمینان و اعتماد به آن وجود داشته باشد بسیار حائز اهمی است. برای رسیدن به یک آموزش موفق قطعاً باید عواملی که باعث شکست در آموزش است حذف شده و عوامل موثر در افزایش کارایی شیوه آموزش تقویت شود.
مطمئناً یک آموزش الکترونیکی خوب می تواند هم قابل اطمینان و هم موثر در رسیدن به اهداف تعریف شده در آموزش باشد که در آن صورت کوتاه شدن زمان آموزش، تطابق با نیازهای فراگیر، مشارکت متقابل فراگیران در دوره آموزش،ایجاد نگرش مثبت در یادگیرنده، ایجاد یکنواختی کیفیت، به روز رسانی سریع، دسترسی دائم، عدالت در آموزش، قابلیت بهبود، پایین آوردن هزینه آموزش و میزان عمق
بخشی در آموزش با توجه به نیاز یادگیرنده می تواند از مهمترین خصوصیت آن باشد.
در آموزش الکترونیکی ما می توانیم هزینه طراحی، توسعه، توزیع، اثر بخشی، تهدیدات و نیازها را به دقت مورد ارزیابی قرار دهیم که از پارامترهای مثبت در این نوع آموزش است.در این نوع آموزش می توان کلیه مهارتهای ذهنی، نرم، روانی و حرکتی را آموزش داد و دانش فرد را در این حوزه ها ارتقاء داد. دستیابی به یک آموزش الکترونیکی خوب و اثربخش متشکل از رهیافت هوشمندی است که عواملی چون؛ هدف تغییرات رفتاری فراگیران، سرمایه گذاری کافی، مشارکت سیاستگذاران آموزشی و ایجاد کنندگان آموزش الکترونیکی، مشارکت با متخصصین رشته آموزشی مورد نظر و مشارکت با فراگیران را در نظر داشته باشد.
برای آموزش الکترونیکی تعاریف مختلفی ارائه شده است که نمونه هایی از آن در ذیل آمده است: [Kah85].
آموزش الکترونیکی چیست؟ “یک نوع استفاده ساخت مند و هدف مند از سیستم های الکترونیکی و یا کامپیوتری برای پشتیبانی از فرایند یادگیری”، “آموزش الکترونیکی یک مجموعه وسیع از کاربردها و فرآیندها را پوشش می دهد مانند یادگیری مبتنی بر وب، یادگیری مبتنی بر کامپیوتر، کلاس های مجازی و همکاری دیجیتالی. آموزش الکترونیکی شامل تحویل محتوا از طریق اینترنت، اینترانت، نوارهای صوتی و ویدئویی، ارسال ماهواره ای، تلویزیون تعاملی و سی دی رام می باشد”(انجمن آموزش و توسعه آمریکا(ASTO)). معمولاً برنامه های آموزش مبتنی بر کامپیوتر را تحت عنوان آموزش الکترونیکی (e_learning) طبقه بندی می کنند ولی برنامه هایی که به طور خاص از اینترنت برای تحویل محتوا استفاده می کنند WBT (آموزش مبتنی بر وب) می نامند.
سیستم های آموزش الکترونیکی به طور معمول بر روی تکنولوژی چند رسانه ای تعاملی بنا شده است، در این تکنولوژی یادگیرنده متون، گرافیک، انیمیشن را همراه صوت و یا فقط صوت و تکه های ویدئو را مشاهده می کند. برای یادگیرنده صفحه کلید، موس، میکروفن، وب کم و قلم نوری به عنوان ابزار ورودی اطلاعات از سوی او برای سیستم شناخته می شود، که پس از تشخیص داده ها ورودی توسط نرم افزار، توسط یکی از رسانه های صوتی یا نمایشی پاسخ به یادگیرنده داده می شود. در
پایان نیز سیستم می تواند با سوالات چند گزینه ای یادگیرنده را مورد ارزیابی قراردهد. همانطور که گفته شد در یک سیستم آموزش الکترونیکی چندین عامل تاثیر گذارند که برای موفقیت آموزشی توجه به این موارد دارای اهمیت ویژه ای می باشد که عبارتند از: 1- یادگیرنده و دلیل آموزش او 2- رسانه تحویل مطالب آموزشی 3- روش تدریس مورد استفاده 4- افرادی که در طراحی آموزش نقش آفرینی می کنند 5- منابعی که برای طراحی محتوی و توسعه آموزش وجود دارد.6- میزان پشتیبانی آموزشی قابل دسترس در حین دوره 7- میزان پشتیبانی قابل دسترس پس از انجام دوره 8- شیوه های ارزیابی یادگیرنده ها 9- طراحی نظام تشویق و تنبیه یادگیرنده ها به منظور کارایی خوب و بد آنان.
از آنجا که طراحی و پیاده سازی دوره های آموزش الکترونیکی کار پیچیده ای می باشد، لذا تشکیل گروههای کاری منسجم که بتوانند طراحی و توسعه را با هم به جلو هدایت کنند از ضروریات کار می باشد در این زمینه حداقل یک گروه کاری که بتواند نیازهای مربوط به محتوای آموزش را تامین کند و یک گروه فنی که بتواند متون را در هم ترکیب کرده و با رسم اشکال و طراحی گرافیکی و صدا گذاری مطلوب محتوا را جذاب کرده و یک طراحی تست را پیاده سازی کند و با یک سناریوی خوب به طراحی نحوه تدریس رسیده و در آن طراحی نحوه تعامل و طراحی رابط کاربر را با یک شیوه اثر بخش و جذاب به سرانجام برساند با حضور برنامه نویسان توانمند، از نیازهای این مجموعه کاری می باشد. هدف اصلی در یک دوره آموزش الکترونیکی، تغییرات رفتاری یادگیرندگان با حداقل هزینه در کوتاهترین زمان ممکن است که برای رسیدن به این هدف ترکیب درستی از محتوا، رسانه، تعامل، فردی سازی، ترتیب مناسب، رابط کاربر، محیط یادگیری، نتایج مورد نیاز، نتایج با ارزش و یادگیرندگان باید مدنظر طراح باهوش و هنرمند قرارگیرد. توجه به اولویتها در موفقیت آموزش الکترونیکی حائز اهمیت می باشد، این اولویتهای را می توان به ترتیب: 1_ اطمینان از انگیزه فراوان یادگیرنده برای یادگیری 2_ هدایت یادگیرنده به سوی محتوای آموزشی مناسب و 3_ ایجاد تجربه های یادگیری معنی دار و ماندنی در ذهن که راههایی برای آن در ذیل اشاره شده.
– محیط های کاربری جالب و موقعیت های بدیع
– ایجاد شرایط دنیای واقعی و معتبر
– وجود سناریوهای چندگانه حل مسئله
– شبیه سازی
– خطرپذیری و عواقب آن
– پرداختن به موضوعات جذاب
– عناصر رسانه ای و ارتباطی جذاب
– موقعیت های کاوش و تمرین
– طنز و شوخی
مولفه های اصلی که در یک سیستم آموزش الکترونیکی باید طراحی شوند عبارتند از انگیزه یادگیرنده، رابط کاربر یادگیرنده، ساختار محتوا و ترتیب آنها، پیمایش و تعامل که همواره باید آنها را در نظر گرفت. انگیزه یادگیرنده که یک چالش منطقی است در سیستم آموزشی باعث آزادسازی انرژی لازم برای یادگیری، حذف محرکه های منفی در کند کردن فرایندیادگیری، تقویت حافظه در کسب دانش، تشویق ایجاد دانش جدید، در نظر گرفته شدن و ارزیابی روابط بالقوه و تقویت روابط جدید معنی دار که در حافظه بلند مدت قابل ذخیره شدن باشد می گردد. قصد داوطلبانه فراگیر در پاسخ به نیازهای احساس شده، فرصت ها و پاداش ها از جمله منابع ایجاد انگیزه برای یادگیرنده می باشد. همچنین رابط کاربر یادگیرنده که به عنوان محیط کار یادگیرنده در سیستم آموزشی تعریف می شود باید به گونه ای طراحی شود که تمامی امکانات مورد نیاز یادگیرنده را در یک محیط تعاملی تجمیع کرده و ظاهر آن به صورت طبیعی و قابل تشخیص جلوه کند تا بتواند موثر بودن محیط را تقویت نماید. لازم است بدانیم رابط تاثیرگذار بر یادگیری باید بر محتوا و تعامل یادگیرنده تمرکز داشته باشد.
ایجاد یک دوره آموزشی تعاملی مناسب، کار بسیار پیچیده و پرچالش است، یک طراحی عالی از یک دوره آموزش الکترونیکی موفق و اثربخش همیشه در یک تجربه موثر آموزشی نهفته است. یک سیستم آموزش الکترونیکی باید بتواند به سرعت رفتارهای انسانی را تغییر دهد، مهارتها را ایجاد نموده و تولید دانش نماید.
در سیستم آموزش الکترونیکی نسل جدید ما باید سیستمی طراحی کنیم که در آن بتوان یادگیرنده اطلاعاتی از خود را به کامپیوتر بدهد و پارامترهایی از اینکه می خواهد به تنهایی مطالعه کند، همراه با کسی باشد یا در یک شبکه این کار را انجام دهد مشخص نماید و با توجه به آن اطلاعات، سیستم محتوای آموزش مورد نیاز یادگیرنده را بر پایه مدلی که از او ترسیم می کند در اختیار وی قرار دهد.
برای طراحی یک سیستم آموزش الکترونیکی چند پارامتر قابل توجه است:
الف) استاد با تجربه با علم به ضرایب سختی هر قسمت از محتوای آموزشی که می داند چه فعالیتها و توضیحاتی به تفهیم مسئله کمک می کند و ترتیب ارائه مطالب چگونه باید باشد، در یک آموزش الکترونیکی اثر بخش نقش آفرینی دارد.
ب) یادگیرندگان قدیم و جدید به عنوان منابع با ارزشی می باشند که می توانند مشکلات موجود در فهم مطالب و روشهایی که به فراگیری کمک می کنند را پیشنهاد داده و ایده های مختلف را در طول دوره طراحی و ارزیابی کنند.
ج) آلترناتیوهای آموزش الکترونیکی شامل پارامترهای پایه (مطالب موجود)، تمرکز طراحی ( براساس نیاز یادگیرنده)، پتانسیل محصول منابع انسانی مورد نیاز و محتوایی که باید تولید شود، می باشد.
د) اشیای یادگیری با قابلیت استفاده مجدد RLO (Rcusablc Learning Objects ) که مشخصه های اصلی آنان شامل: قابلیت استفاده مجدد، ساختار استاندارد و قابلیت پشتیبانی بهتر است.
توجه 1 : طراحان در آموزش الکترونیکی باید بتوانند “محتواهایی را تهیه کنند که با محیط خاص یادگیری تطابق داشته باشد”
توجه 2 : برای ایجاد دوره های آموزشی تعاملی نیاز به دانش عمیق محتوایی، بیش از حدی است که در منابع طراحی شده برای دوره های آموزشی توصیفی به کار گرفته می شود.





