پیشبینی یکی از ابزارهای مدیریت مؤفق و عنصر کلیدی در مدیریت و برنامهریزیهای اقتصادی محسوب میشود. نرخ ارز به عنوان یک متغیر کلان اقتصادی بسیار پراهمیت و تأثیرگذار بر بخشهای مختلف داخلی و خارجی اقتصادی یک کشور، همچون وضعیت تراز پرداختها و قدرت رقابت بینالمللی، نقش تعیینکنندهای در سیاستگذاریهای اقتصادی ایفا میکند. تغییرات نرخ ارز، بخشهای مختلف اقتصاد یک کشور را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین، الگوسازی و پیشبینی روند آتی این متغیر برای ارایه سیاستها و رهنمودهای اقتصادی امری
ضروری به نظر میرسد اما این امر با توجه به ساختار اقتصادی ایران اهمیت دوچندانی پیدا میکند. از آنجا که قسمت اعظم درآمدهای ارزی کشور از طریق فروش نفت خام تأمین میشود و منبع اصلی درآمد دولت نیز همین فروش نفت خام است، به همین علت تغییرات نرخ ارز میتواند تأثیرات بسیاری بر ساختار اقتصادی کشور و بازارهای داخلی داشته باشد. با توجه به موارد گفته شده جای تعجب نیست که حجم عظیمی از ادبیات اقتصادی به الگوسازی و پیشبینی نرخهای ارز پرداخته است.
بررسی ادبیات موضوع مربوط به پیشبینی در بازارهای مالی نشاندهندهی این مطلب است که بررسی رفتار نرخ ارز با استفاده از یک الگو به سختی قابل پیشبینی بوده و پیشبینی نرخ ارز مشکلات ذاتی به همراه دارد (پرمینگر و فرانک[1]، 2007).
بهکارگیری روشهای ترکیبی یا ترکیب روشهای مختلف یک راه متداول به منظور رفع محدودیتهای روشهای تکی و بهبود دقت پیشبینیها است. ایدهی اساسی در ترکیب روشها بر این اساس استوار است که هیچ یک از روشهای موجود، یک روش جامع برای پیشبینی نبوده و قابلیت بهکارگیری در هر شرایط و هر نوع داده را ندارد. بنابراین، با ترکیب روشهای مختلف میتوان نقاط ضعف یک روش را با استفاده از نقاط قوت روش دیگر بهبود بخشید (چن[2]، 1996).
بنابراین، در این پژوهش با بهکارگیری مفاهیم پایهای و مزیتهای منحصر به فرد هر یک از الگوهای خودرگرسیون میانگین متحرک انباشته، شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون فازی، یک روش ترکیبی به منظور دستیابی به نتایج دقیقتر برای پیشبینی نرخ ارز (دلار ایالات متحده در مقابل ریال ایران) ارایه میشود.