از جمله اهداف مهمی که همه اقتصادها به دنبال آن هستند دستیابی به رشد بالا و توسعه اقتصادی میباشد. علت این مسأله به دلیل وجود منافع و مزایایی (همانند بهبود و ارتقای سطح زندگی، کاهش فقر و بیکاری) است که در روند رشد، تحقق مییابد. برای این منظور نظریههای مختلف رشد ارائه شدهاند. هدف نظریههای رشد، توضیح عوامل تعیین کننده نرخ رشد در یک کشور، و دلایل تفاوت نرخهای رشد و درآمدهای سرانه بین کشورهاست. این سؤال که چه عواملی نرخ رشد اقتصادی را تعیین میکند و نرخ رشد چگونه از طریق سیاستهای مختلف تحت تأثیر قرار میگیرد، همواره مورد توجه اقتصاددانان توسعه بوده است. بر اساس نظریه رشد درونزا، با ایجاد تغییرات دائمی در بعضی متغیرهای سیاستی و ساختاری همچون نرخ رشد سرمایهگذاری، سرمایه انسانی، سهم صادرات، خریدهای دولت، حقوق مالکیت و غیره تأثیرات دائمی بر نرخ رشد یک اقتصاد دارند. از جمله عواملی که تأثیر بسزایی بر رشد اقتصادی داشته و توجه بسیاری از اقتصاددانان اخیر را به خود جلب کرده است، سرمایه فرهنگی میباشد. میتوان سرمایه فرهنگی را به عنوان یک دارایی تعریف کرد که مجسم کننده، ذخیره کننده یا تأمین کنندهی ارزش فرهنگی علاوه بر هرگونه ارزش اقتصادی است که میتواند داشته باشد. به طور کلی امروزه رشد و توسعه بدون زمینههای فرهنگی روی نخواهد داد و هر توسعهای بر ابعاد فرهنگی ویژهای متکی است. در سالهای اخیر، به دلیل پیشرفتهای اجتماعی و دگرگونیهای اقتصادی، فرهنگ از موقعیت مهمتری برای تبیین نحوه پذیرش سیاستهای رشد و توسعه؛ و همچنین برای بیان تفاوت سطح درآمدی و توسعه کشورها برخوردار است. در این تحقیق تأثیر شاخصهای فرهنگی، بر رشد اقتصادی استانهای منتخب ایران بررسی خواهد شد، چون معتقدیم که شاخصهای فرهنگی که شامل کالاها، مراسم مذهبی و هزینههای میباشند که به نوبه خود باعث تشکیل سرمایه فرهنگی میشود. برای این کار از روش اقتصاد سنجی در قالب الگوی دادههای تابلویی استفاده میکنیم.
1-2- بیان مسأله
رشد اقتصادی، هدف قدیمی سیاست توسعه است که با افزایش تولید کالا و خدمات در ارتباط میباشد، که به این ترتیب رفاه انسانی را افزایش و فقر را کاهش میدهد. بنابراین شناسایی و تعیین آثار و نقش عوامل مؤثر بر رشد توسعه در برنامهریزیهای توسعه نقش اساسی دارند. تا قبل از دهه 1960، انباشت فیزیکی به عنوان عامل اساسی رشد کشورهای در حال توسعه شناخته شده بود. اما مطالعات دانشمندانی چون شولتز[1] 1961 و دنیسون[2] 1962 نشان داد که انباشت سرمایه فیزیکی نمیتواند تمامی رشد و تفاوتهای رشد را در بین کشورها تبیین کند. بلکه عاملی همچون تغییرات توضیح داده نشدهای بهرهوری وجود دارد که اثراتش به مراتب بیشتر از انباشت سرمایه فیزیکی است. به این ترتیب از دهه 1960 به بعد تحولاتی در عوامل تعیین کنندهی رشد و توسعه اقتصادی صورت گرفت، به طوری که در همه نظریههای مطرح شده، فناوری و دانش فنی و همچنین سرمایه انسانی[3]، به عنوان عوامل اصلی شناخته شدند و نظریههای رشد درونزا پدیدار شدند. ولی از اواخر دهه 1990 به بعد، سرمایه فرهنگی[4] هم به عنوان یکی دیگر از عوامل مؤثر در رشد کشورها و تفاوت نسبی اقتصادهای متفاوت مطرح شده است.
سرمایه فرهنگی در گفتمانهای متفاوت، کاربردهای مختلفی دارد. اما تثبیت شدهترین کاربرد آن به جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی متأثر از پیر بوردیو[5] مربوط میشود که عقیده دارد افراد دارای سرمایه فرهنگی هستند، در صورتی که در فرهنگ والای جامعه قابلیتهائی کسب کرده باشند. به نظر بوردیو، این سرمایه فرهنگی به سه شکل وجود دارد: یک حالت متجسم[6] _مانند حق استفاده با دوام از ذهن و جسم فرد؛ یک حالت عینیت یافته[7]، یعنی وقتی سرمایۀ فرهنگی به کالاهای فرهنگی از قبیل (تصاویر، کتابها، لغتنامهها، ابزار، دستگاهها و مانند آنها) تبدیل شده باشند؛ و یک حالت نهادین شده[8]، یعنی وقتی سرمایۀ فرهنگی متجسم به صورت، فرضاً، یک مدرک دانشگاهی مورد تأیید قرار گیرد. به نظر بوردیو، حالت متجسم مهمترین حالت است. بوردیو میگوید اکثر ویژگیهای سرمایۀ فرهنگی را میتوان از این واقعیت استنتاج کرد که سرمایۀ فرهنگی در بنیادیترین حالتش به جسم مرتبط است. بنابراین معلوم است که مفهوم سرمایۀ فرهنگی به صورتی که بوردیو بسط داده است، بسیار شبیه ولی نه یکسان با، مفهوم سرمایۀ انسانی در علم اقتصاد است.
در عوض بوردیو از اینکه فرهنگ بسیاری از مشخصههای سرمایه اقتصادی را دارد حمایت نمود. به ویژه، او تأکید کرد که عادات و امیال فرهنگی یک منبع قادر به تولید سود را تشکیل میدهند؛ آنها به طور بالقوه در معرض انحصار توسط افراد و گروهها هستند و تحت شرایط مناسب، آنها را میتوان از یک نسل به نسل بعدی منتقل نمود.
سرمایۀ فرهنگی به دو صورت وجود دارد. اولاً ممکن است ملموس باشد، یعنی به شکل بناها، محلها، مکانها، مناطق، آثار هنری مثل نقاشیها و مجسمهها، مصنوعات و نظایر آنها باشد. سرمایه فرهنگی شامل، اما نه محدود به، میراث فرهنگی ملموس است. چنین سرمایۀای شاید واجد همان ویژگیهای ظاهری سرمایه مادی یا انسانی باشد. مثل سرمایه فیزیکی (مادی) که به وسیله فعالیت انسانی به وجود میآید. ثانیاً، سرمایه فرهنگی ممکن است ناملموس باشد، یعنی به صورت سرمایه معنوی به شکل ایدهها، اعمال، عقاید و ارزشهایی باشد که در یک گروه مشترک است. این صورت از سرمایه فرهنگی به شکل آثار هنری از قبیل موسیقی و ادبیات نیز وجود دارد که کالاهای عمومی هستند. هر دو نوع سرمایه فرهنگی میتواند بر اثر بیتوجهی از بین برود یا از طریق سرمایهگذاری جدید افزایش یابد.
1-3- حدود تحقیق
حدود زمانی این پژوهش سالهای (1380-1387) و حدود مکانی آن استانهای منتخب ایران (شامل: آذربایجان شرقی، اردبیل، اصفهان، ایلام، بوشهر، تهران، چهارمحال بختیاری، خراسان رضوی، خوزستان، سمنان، سیستان و بلوچستان، فارس، قزوین، قم، کردستان، کرمان، کرمانشاه، کهکیلویه و بویراحمد، گلستان، گیلان، لرستان، مازندران، مرکزی، هرمزگان، همدان، یزد) بر اساس حداکثر اطلاعات موجود میباشد. در این پژوهش برای جمع آوری دادههای مربوط، از مرکز آمار ایران، سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی، و بانک مرکزی استفاده شده است.
1-4- سوال تحقیق
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر شاخصهای فرهنگی بر رشد اقتصادی استانهای منتخب ایران است. به این منظور مهمترین پرسش تحقیق حاضر عبارت است از:
آیا متغیرهای شاخصهای فرهنگی بر رشد اقتصادی استانهای منتخب ایران اثر مثبت دارد؟
1-5- فرضیه تحقیق
با توجه به تعریف مسئله، فرضیه پژوهش حاضر به صورت زیر تعریف میشود:
بهبود شاخصهای فرهنگی باعث افزایش رشد اقتصادی در استانهای منتخب ایران میشود.
1-6- اهداف تحقیق
هدف از این مطالعه بررسی اثر شاخصهای مختلف فرهنگی بر رشد اقتصادی در استانهای منتخب میباشد. برای این منظور از استانهایی که تمام آمار و اطلاعات مورد نظر ما را دارا میباشد استفاده میکنیم. شاخصهای مورد نظر ما شامل هزینههای مذهبی، ظرفیت سینما، حج، مطبوعات میباشد. هدف تحقیق حاضر در واقع دانستن تأثیرگذاری این شاخصها در کنار سایر متغیرها به عنوان عوامل موثر در رشد و توسعه اقتصادی استانهای منتخب ایران میباشد. با تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود در قالب یک مدل فرموله شده، میتوان اولاً، ارتباط بین متغیرهای شاخصهای فرهنگی و رشد اقتصادی و ثانیاً ارتباط احتمالی بین میزان رشد این متغیرها و نرخ رشد اقتصادی را بررسی کرد.
1-7- روش انجام تحقیق
روش تحقیق شامل چند بخش است :
1 جمعآوری دادههای مهم اقتصادی به صورت کتابخانهای و استفاده از دادههای منتشر شدهی سایتهای اطلاعاتی از مرکز آمار ایران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
2 برآورد اثر متغیرهای مورد نظر بر رشد اقتصادی با استفاده از روش دادههای تابلویی.
3 بررسی آزمون F و آزمون هاسمن.
4 آزمون فرضیه تحقیق و نتیجه گیری.
1-8- محدودیت و موانع تحقیق
موانع و محدودیتهای متعددی جهت شاخصهای و آمارهای فرهنگی وجود دارد.
1( آنکه ایجاد نظام کامل از آمارها و شاخصهای فرهنگی که منسجم، جامع و قادر به توصیف، تحلیلِ روند و تبیین بحثهای مختلف فرهنگ و مسایل دامنهدار فرهنگی و مرتبط ساختن آنها به جنبههای چندگانه توسعه اقتصادی و اجتماعی باشد، مشکل است.
این امر مستلزم ایجاد ارتباط و شبکهسازی منابع گوناگون از جمله بخشهای اداری، نمونهگیری، پژوهشهای پیمایشی، ثبت و سرشماری جمعیت و مسکن، همزمان با بهبود پردازش و جمع آوری دادهها و شیوهها و روشهای توزیع دادهها است.
2( دارای ماهیت سازمانی و سیاسی است. آمارها ذاتاً ماهیتی مبتنی بر اعتماد دارند. در صورتی اعتماد بین پاسخ دهنده و مصاحبه کننده، بین نهادهای عمومی و رسانهها و بین سیاستگذاری و آمار گران وجود داشته باشد، آمارها از اعتبار لازم بر خوردارند.
از سوی دیگر برای تولید آمارهای با کیفیت، درجهای از شفافیت و اعتماد بین سازمانهای دولتی و نهادها و مؤسسات فرهنگی لازم است.
3( که پیچیدهترین و چشمگیرترین چالش است، مربوط مسایل مورد سنجش است. بسیاری از مشکلات شاخصهای فرهنگی به واسطه فقدان دادهها نیست بلکه بیشتر به علت درک ناقص مفاهیم و اختلاف بر سر حدود و ثغور فرهنگ میباشد.
فقدان تعاریف نظری مشخص از مفهوم و قلمرو فرهنگ و همچنین پیچیده بودن مفاهیم فرهنگی موجب شده است تا تعیین معرفهای معتبر برای سنجش عملی مفاهیم به عنوان مانع اصلی خود را پدیدار سازد. فرهنگ و تبدیل کردن آن به شاخصها در نگاه اول غیرممکن به نظر میآید. در این رویکرد فرهنگ مترادف با زندگی پویا، متنوع و پر از شور و شوق است لذا آن را نمیتوان با آمار و شاخص تجزیه و تحلیل نمود. جنس فرهنگ از مقوله ارزشها، هنجارها، نگرشها و باورهاست. ماهیت فرهنگ کیفی بوده و تجلی آن در قالب ایدهها، مفاهیم و نمادهاست.
4( مشکل دیگر عدم وجود دادههای کامل، مربوط به شاخصهای فرهنگی در سالنامه آماری استانها است. به عنوان مثال برای محاسبه سرمایه فیزیکی در سال پایه، سرمایه فیزیکی کل کشور در سال پایه، ضرب در نسبت GDP آن استان به GDP کل استانهای مورد بررسی میشود. سپس برای سرمایه فیزیکی سالهای بعد، هزینههای عمرانی و تسهیلات پرداختی بانکها به بخش غیر دولتی در هر استان را جمع کرده و به سرمایه فیزیکی سال قبل اضافه میشود. به این ترتیب مهمترین مشکل در تحقیق حاضر، عدم دستیابی به آمارهای کامل در رابطه با موضوع است. همچنین در اغلب موارد نبود آمارهای یکسان در منابع و مآخذ متفاوت از دیگر مشکلات این تحقیق است.
1-9- ساختار نگارش تحقیق
این تحقیق در پنج فصل تنظیم شده است: فصل اول همان طور که مشاهده شد، به کلیات تحقیق اختصاص یافته است. در فصل دوم به بر تعاریف و ادبیات مربوط به تحقیق و همچنین تحقیقات تجربی انجام شده در ایران و سایر کشورها پرداخته خواهد شد. فصل سوم مبانی نظری، معرفی الگو و اطلاعات مربوط به استانهای منتخب ایران را در برمیگیرد. در فصل چهارم با استفاده از مدل دادههای ترکیبی و آزمونهای مربوط به آن، رابطهی شاخصهای فرهنگی و رشد اقتصادی مورد ارزیابی قرار میگیرد. همچنین در این فصل فرضیههای تحقیق مورد آزمون قرار میگیرد. در نهایت، فصل پنجم به نتیجهگیری و ارائه پیشنهادها اختصاص یافته است.