:
تصویرشناسی یکی از رشتههای فرعی ادبیات تطبیقی است که در قرن نوزدهم در فرانسه تحت تأثیر آرای متفکرانی چون مادامدوستال و هیپولیتتن شکل گرفت در این دانش، تصویر بیگانه در آثار ادبی مورد مطالعه قرار میگیرد. تصاویر از بیگانه در دستهبندی کلی آن به تصاویر باز و بسته بخش میشود. آن چه در تصویرشناسی مورد اهتمام است تصاویربسته است، چه تصاویر بسته تصاویر عمومیت یافتهاند. در تصویرشناسی برخی واژهها کلیدی هستند، واژههایی چون: اینجا، آنجا ، دیگری و … . در این دانش مفاهیم اساسی وجود داردکه مهمترین آنها عبارتند از: کلیشه، الگوی قالبی، پیش داوری، تصویر، بازنمایی، سمبل و افسانه. آثار ادبی بر اساس این مؤلفهها بررسی میشوند.
در این پایاننامه اشعار سید اشرفالدین گیلانی، ملکالشعرای بهار و میرزاده عشقی به عنوان شاعرانی که در عصر مشروطه و پس از آن حضور داشتند بر اساس مفاهیم تصویرشناسی مورد بررسی قرارگرفته است.
دستاورد پژوهش ناظر بر این است که در اشعار این سه شاعر، بیگانگان به دو دستهی نیک و بد تقسیم شدهاند، عموماً کشورهای غربی یا اروپایی ( انگلیس و روسیه)، کشورهایی استعمارگر، خون ریز و غاصب تلقّی شدهاند، درحالی که کشورهایی چون ترکیه یا عثمانی، پاکستان، هندوستان، آذربایجان و حتی ژاپن کشورهایی مثبت قلمداد شدهاند. با این که مباحث مهم سیاسی و اجتماعی، اندیشههایی وارداتی از غرب به ایران هستند، شاعران فوق از غربیان به نیکی یاد نکردهاند، با این وجود از شخصیتهای علمی و فرهنگی بیگانه چون: ادوارد براون، تاگور و کنفوسیوس به نیکی یاد شده است.
بیشترین تصویر منفی از کشورهای بیگانه در شعرهای بهار، عشقی و نسیم شمال به انگلیس و روسیه و مثبتترین تصویر به کشورهای شرقی و اسلامی اختصاص دارد. هرچند اختلافی از نظر نوع نگاه به دیگری در بین این شاعران دیده میشود. درحالیکه سیداشرف الدین بهترین تعابیر را به عنوان مثال، برای اعراب بهکار میبرد، عشقی در مقابل دیدگاهی عربستیز دارد و همواره از گذشته تاریخی ایران پیش از اسلام و حمله اعراب به ایران را یاد میکند. ملکالشعرا اما شاعری ملی – مذهبی است و جامعترین تصویرها از بیگانگان، در شعر بهار بازتاب یافته است.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- بیان مسأله
فرمان مشروطیت که در سال 1324ق. به امضای «مظفرالدین» شاه رسید، دستآورد نهضتی سیاسی- اجتماعی بود که پیشتر از آن، در اثر بیداری جامعهی ایرانی، تحت تأثیر عوامل متعدّد فرهنگی و اجتماعی حاصل شده بود. ادبیات غرب با انقلاب مشروطه به ایران راه یافت؛ چرا که ملتهای اروپایی تجربهی بیشتری در تحولات سیاسی داشتند در نتیجه افکار نوین سیاسی و اجتماعی غرب وارد ایران شد و زمینه برای تحولی اساسی در شکل ادارهی کشور و طرز زندگی مردم فراهم گردید؛ به نوعی که میتوان ادبیات مشروطه را تلاش مردم ایران برای استقرار حکومت قانون و رهایی از چنگال استبداد تفسیر کرد.
تعامل و تقابل فرهنگی ایران با کشورهای دیگر سبب تأثیرپذیریها و تأثیرگذاریهای فراوان و درنهایت ایجاد تصاویر و الگوهای خاص در دورههای مختلف گردیده است. در دورهی مشروطه که ارتباط ایران با کشورهای دیگر به ویژه اروپاییان افزایش مییابد بازتاب تصاویر« دیگری » در شعر شاعران نیز فزونی میگیرد و به خوبی میتوان انعکاس آن را در شعر شاعران معاصر دید. سادگی، بیان بیپیرایه و کوچه و بازاری بودن شعر شاعران عصر مشروطه، برگرفته از موج جدید تجدّد و تحوّلی است که در اثر ارتباطات روشنفکران و ادیبان ایران با دیگر کشورها به ویژه مغرب زمین حاصل شده است.
با توجه به توسعهی ارتباطات فرهنگی، سیاسی، علمی و یا حتی نظامی با دیگر كشورها از دورهی مشروطه به بعد و به ویژه نفوذ استعماری كشورهایی چون انگلیس، روسیه، آلمان و فرانسه در ایران، تصویر ارائه شده از این كشورها به شكلهای مختلف در شعر شاعران معاصر، افزایش یافته است.
در این پژوهش ضمن پرداختن به گوشههایی از وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران در دورهی مشروطه، با رویكرد تصویرشناسی یا «ایماگولوژی»، تصایر ارائه شده توسط شاعران در دورهی مشروطه (سید اشرف الدین گیلانی ، ملك الشعرای بهار و میرزاده عشقی) از بیگانگان، بررسی میگردد.
2-1- سوال های پژوهش
1- سید اشرف الدین گیلانی، ملك الشعرای بهار و میرزاده عشقی چه تصویرهایی از بیگانگان داشتند؟
2- آیا تصویر شاعران فوق از بیگانگان با هم متفاوت است؟
3-1- پیشینه پژوهش
1-3-1- پژوهش های خارجی
پژوهشی تاکنون دربارهی موضوع تحقیق حاضر در میان پژوهشهای خارجی سابقه ندارد و پژوهشهای خارجی که به نوعی با این تحقیق در ارتباط است بیشتر در زمینه مبانی تصویرشناسی است که در چارچوب مفهومی از آنها استفاده شده است و مستقیماً به موضوع پژوهش حاضر نپرداختهاند. :
از جمله مقالاتی که با چارچوب مفهومی این پژوهش در ارتباط است عبارتند از:مقالات ایو شورل(2009)، ژان ماریکاره(1999)، دانیل پاژو(1994)، آموسی و هرچبرگپیرو(1999)، که در این مقالات به پیشینهی تصویرشناسی و تعریف ابعاد و چارچوب مفهومی تصویرشناسی پرداختهاند.
1-3-2- پژوهش های داخلی
1- نامور مطلق، بهمن(1388)، «درآمدی برتصویرشناسی معرفی یک روش نقد ادبی و هنری در ادبیات تطبیقی»، مطالعات تطبیقی، سال سوم، شمارهی۱۲، ص 119 – 138.
نویسنده در این مقاله در قالب روش نقد ادبی و هنری به معرفی تصویرشناسی پرداخته است. وی ضمن تعریف تصویرشناسی نظرهای موافقان و مخالفان آن را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده با تأکید بر تصویر مینویسد انسان تصویرساز بیش از این که در جهان بیرونی زندگی کند در جهان تصویری که خود و دیگران ساخته و پرداخته اند زندگی می کند. آن چه برای نویسنده نقش محوری دارد بررسی تصویرشناسی در حوزه ادبیات تطبیقی است. او ضمن ارائهی تاریخچهی تصویرشناسی به جایگاه تصویرشناسی در ادبیات تطبیقی و انواع تصاویر در ادبیات تطبیقی اشاره کرده است. اما در این پژوهش با وجود بیان اصول کلی تصویرشناسی به مصداقهای عینی تصویر شناسی که هدف پژوهش حاضر است اشاره ندارد.
2- نانکت، لاتیشیا( 1390)،«تصویرشناسی به منزلهی خوانش متون نثر معاصر فرانسه و فارسی»، ترجمهی مژده دقیقی، ادبیات تطبیقی، شماره ی 1، ص100- 115 .
نانکت در این مقاله بر آن است که تصویرشناسی را در متون نثر معاصر فرانسه و فارسی نشان دهد. او پس از بحث دربارهی مفهوم «دیگری» که مبنای اندیشهی تصویرشناسی است، قواعد تصویرشناسی و مراحل خوانش آن را در متون فرانسوی و فارسی، ارائه کرده است و از شیوه های تحلیلی چون کلیشه، تصویر و الگوی قالبی در زمینه نمونههای ادبی در ادبیات فرانسه و ایران بحث کرده است. وی بر این نکته تأکید دارد که تصویرشناسی می تواند ما را به درک بهتری از عمل دیگرسازی رهنمون شود. این مقاله اگرچه در تشریح مفهوم «دیگری» به خوبی عمل کرده است، تصویرسازیهایی که شاعران معاصر ایران از کشورهای بیگانه دارند و مقصود این تحقیق است را بیان نکرده است.
فلاح، غلامعلی(1383)، بازتاب حضور سیاسی بیگانگان در دیوان محمد تقی بهار، زبان و ادبیات فارسی، شماره ی 47-49 ، ص 179-212 .
نویسنده در این مقاله دیدگاههای محمد تقی بهار را دربارهی رخدادهای مهم بین المللی از جمله جنگ جهانی اول و دوم، عواقب آنها، وضعیت ایران و برخی دولتهای آسیایی و اروپایی در این جنگ ها، بررسی کرد. با توجه به این که ارائهی تصویر بیگانگان در اشعار سه شاعر مشروطه (سید اشرف الدین گیلانی، بهار و عشقی) هدف این پژوهش است در این مقاله، از نوع تصویر ایرانیان از بیگانگان بر اساس چارچوب مفهومی این پژوهش، مطلبی گفته نشد.
فلاح، مرتضی- جعفری، لیلا (1387)، بیگانهستیزی در اشعار میرزاده عشقی، دانشکدهی علوم انسانی دانشگاه سمنان، شماره22 ، ص 111- 130 .
نویسندگان این مقاله سعی کردهاند به یکی از مهمترین درون مایههای اشعار میرزاده عشقی که مخالفت با بیگانگان و ستیز وی با استعمارگران به ویژه انگلیس است، بپردازند. این مقاله با وجود بیان دقیق خود درباره واکنش عشقی در برابر بیگانگان و مبارزه بی امان او با وطن فروشان، تنها به جنبه های منفی حضور بیگانگان و بالاخص انگلیس اشاره کرده و کشورهای دیگر را به نوعی نادیده گرفته است.
4-1- حدود پژوهش
دیوان اشعار سید اشرف الدین گیلانی، میرزاده عشقی و محمدتقی بهار.
5-1- اهداف پژوهش
این پژوهش میخواهد به این هدف برسد که سید اشرف الدین گیلانی، عشقی و بهار، چه تصویرهایی از بیگانگان در قالب چارچوب مفهومی که در فصل دوم ارائه شده، دارند و این تصاویر چقدر با هم یکسانند و یا از هم متمایز و متفاوت.
6-1- ضرورت انجام پژوهش
در خصوص تصویرشناسی بیگانگان در عصر مشروطه، با توجه به بررسیهای انجام شده، پژوهش خاصی صورت نگرفته است؛ بنابراین با توجه به اینکه عصر مشروطه یا عصر بیداری با حضور چشمگیر بیگانگان در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی همزمان بوده است و به نوعی میتوان این دوره را شروع مداخلات گستردهی خارجیها در امور ایرانیان به شمار آورد؛ روشن شدن ابعاد حضور بیگانگان در آثار شاعران عصر مشروطه ( بهار، عشقی و نسیم شمال) میتواند در دیدگاه ایرانیان، نسبت به این حضور گسترده موثّر باشد. همچنین بررسی تصاویر بیگانگان در اشعار این شعرا، نوع ارتباط و تعامل ایرانیان را با کشورهای دیگر(دوست یا دشمن) تبیین میکند.
7-1- روش شناسی پژوهش
روش پژوهش در این پایان نامه تحلیلی و از روش جمعآوری اطلاعات کتابخانهای است. در این تحقیق دیوان و کلیات اشعار سید اشرف الدین گیلانی (نسیم شمال)، ملک الشعرای بهار و میرزاده عشقی متن معیار قرارگرفته است. محقق پس از مطالعه در زمینه نظریه تصویرشناسی، متون مورد نظر را بر اساس مؤلفه های نظریه فوق مورد بررسی قرار داده است.
فصل دوم: چارچوب مفهومی تحقیق
1-2- تصویرشناسی
روابط انسانها بر اساس تصاویری که از دیگران دارند بنا میشود. این دیدگاهها و نظرها، اساس روابط انسانی را شکل میدهند. انسان تصویرساز بیش از اینکه در جهان بیرونی زندگی کند در جهان تصویری که از خود و دیگران ساخته و پرداخته است زندگی میکند. در شاخههای متعدد دانش بشری پژوهشهای زیادی در زمینه تصویر صورت گرفته و هر دانشی از دریچهی خاص خود، آن را تبیین کرده است. بخشی از تحقیقات ادبی، هنری، روانشناسی، انسان شناسی، مردم شناسی و نیز فلسفه به این موضوع اختصاص دارد. بنابراین تصویرشناسی به نوعی موضوع بینارشتهای محسوب میشود(نامور مطلق، 1388: 120).
برای عنوان معرفت تصویری یا «ایماگولوژی»[1] معادلی بهتر از «تصویرشناسی» نمیتوان نهاد. با این حال اصطلاح «تصویرشناسی» بسیار عام و فراگیر است؛ درصورتی که این رویکرد و نقد، تعریفی خاص دارد و بخش محدودی از تصویر پژوهی در معنای عام آن را دربر میگیرد. به بیان دیگر، میان عنوان و محتوا، رابطهی منطقی از نظر کمّی و کیفی وجود ندارد. اما نبود کلمات مناسب در این خصوص، موجب استفاده از کلمهای عام در معنایی خاص شده است. به این دلیل در همین جا لازم است از یک سوء تفاهم لفظی جلوگیری و اعلام شود که تصویرشناسی، معنایی خاص و محدود خود را دارد (همان: 121).
تصویر شناسی یكی از رشتههای فرعی ادبیات تطبیقی است كه در قرن نوزدهم در فرانسه تحت تأثیر متفكرانی مانند مادام دوستال[2]، هیپولیتتن[3] به وجود آمد.
زمینههای تحقیق در ادبیات تطبیقی گسترده و متعدد است. مهمترین این زمینهها عبارتند از: پژوهش در مورد وام واژهها؛ ادبیات ترجمه و بررسی مترجمان به عنوان واسطههای انتقال پدیدهها و آثار ادبی به ملت دیگر؛ بررسی سرگذشت انواع ادبی؛ تحقیق در باب موضوعات و اسطورههای فرا ملی؛ بررسی سرگذشت نویسندگان و تأثیر آنها بر ادبیات ملتهای دیگر؛ مطالعهی منابع خارجی یک اثر یا نویسنده؛ بررسی مکتب های ادبی و جریان فکری؛ تصویر یک ملت در ادبیات ملتی دیگر ( تصویر شناسی) و …(نظری منظم،1389: 255).
تصویرشناسی یعنی؛ تصویری که ملتی از مردم و نژاد و فرهنگی دیگر در ذهن دارد، از دیگر موضوعات مورد توجه مکتب فرانسوی است. جواد حدیدی در آثارش، از جمله « جهانگردان فرانسوی در ایران» (1344ش.) و « ایران در ادبیات فرانسه» (1346ش.)، به سفر نامههای تاوِرنیه[4] و شاردن[5] و نقش آنها در ایجاد تصویری مثبت از ایرانیان و تمدن ایرانی در فرانسه اشاره کرده و نشان داده که چگونه انتشار این سفرنامهها باعث استقبال از ترجمهی آثار ادب فارسی به زبان فرانسه شده است و بسیاری از مضامین و شخصیتهای داستانی ادب فارسی از این طریق به ادبیات فرانسه راه یافته است(انوشیروانی،1389 : 39).
هرچند چنین تحقیقاتی در مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی، مرسوم بوده است، نباید از آسیبهای آنها غافل شد. اغلب این سفرنامهها مملوّ از برداشتهای ساختگی و مغرضانه یا دستکم سطحی و منفعتطلبانه است. نویسندگان غربی بر اساس همین سفرنامهها رمانهایی دربارهی شرق نوشتهاند که یا با واقعیت انطباق ندارد یا در بهترین حالت، مانند رماننامههای ایرانی منتسکیو، از شخصیتهای ایرانی، برای هجو و نقد اجتماعی کشور خود استفاده کردهاند(همان : 39).
قدمت تصویرشناسی در شكل امروزیاش به اواسط قرن بیستم میرسد كه ژان- ماریكاره[6] تصویرشناسی را « تفسیر متقابل ملتها، سفرها، سرابها » تعریف كرد. در تصویرشناسی عمدتاً دو نوع متن وجود دارد: نخست سفرنامهها و آثار داستانی هستند كه شخصیتهایشان خارجیاند و یا متونی غیر سفرنامهای و داستانی كه تصویر كلی از یك كشور خارجی به دست میدهند (نانکت، 1390: 105).
«تصویرشناسی» واژهای نو است كه حتی در برخی از فرهنگهای لغت، هنوز ثبت نشده است (نامورمطلق،1388: 121). شورل در این زمینه، ضمن مقایسه با اسطورهسنجی مینویسد: دو عبارت تصویرشناسی و اسطورهسنجی از ابداعات نو هستند كه فرهنگهای تازه نیز آنها را همچنان نادیده انگاشتهاند. به طور مثال در فرهنگ گنجینهی زبان فرانسه در ویرایش مجازی آن در سال 2004 م. از تصویرشناسی سخنی به میان نیاورده است( به نقل از شورل در نامور مطلق،1388 : 121).
«ما هرگز خودمان را نخواهیم شناخت، اگر فقط خودمان را بشناسیم». این جملهی معروف فردیناند برونتییر[7] (1849- 1906 م.)- استاد زبان فرانسه و عضو فرهنگستان فرانسه است( شرکتمقدم، 1388: 52).
موضوع تصویرشناسی، مطالعهی تصویر «دیگری» و به بیان دقیقتر« فرهنگ دیگری» و یا عناصر آن در ادبیات و یا هنر است. به عبارت دیگر تصویرشناسی، دانش و روشی است كه در آن تصویر كشورها و شخصیتهای بیگانه در آثار یك نویسنده یا یك دوره و مكتب مطالعه میشود(نامور مطلق،1388: 122).
هدف تصویرشناسی، بررسی تصویر فرهنگ خودی در ادبیات دیگری یا فرهنگ دیگری در ادبیات خودی است( همان :121).
تصویر برگرفته از عقاید، تقاضا، نگرشها، فرضیهها، مسائل ذهنی، نظرهای از پیش تعیین شده، توهّم یا خیالاتی است که متعلق به گروهی از جامعه، مؤسّسات یا موارد دیگر است (گرون، 2007: 21).
«در مطالعات تصویرشناسی، فراتصویر، به این اندیشه راجع است كه به نظر یك ملت، دیگری چه دریافتی از آن ملت دارد» (نانكت،1390 : 113).
آلن مونتاندون[8] در تعریف تصویرشناسی بر موضوع «دیگری» تأكید میكند و مینویسد:« تصویر شناسی، مطالعهی بازنماییهای بیگانه در ادبیات است» (به نقل از مونتادون در نامورمطلق،1388: 122).
[1] – Imagology
[2] – Madame de Staël
[3] – Hipollyte Taine
– [4] برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه، ر.ک: تاورنیه،1336: سفرنامه تاورنیه ، ترجمه ی ابوتراب نوری. Jean-Baptiste Tavernier
[5] – سیاح و تاجر فرانسوی که به سرزمین فارس سفر کرد. Jean Chardin
[6] – Jean-Marie Carré
[7] – Ferdinand Brunetiere
[8] – alain montandon