:
با پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی, مدیریت نقش کلیدی و تعیین کننده ای یافته است و صاحب نظرانی که برای رشد و شکوفایی اقتصاد, پیشرفت علم و تکنولوژی,رسیدن به رفاه همگانی و بهبود شرایط زندگی, توسعه را تنها راه اصولی و منطقی معرفی می کنند و دولتمردان را به حرکت در چارچوب برنامه های توسعه تشویق می نمایند,فراوانند.اینان اگرمعتقد باشند که: ((توسعه فراگردیست که توانایی های بالقوه جامعه را چه از نظر نیروی انسانی و چه ازجهت منابع, سرمایه, دانش, فن, مهارتها وغیره در آن به عمل می اورد, یا توسعه را
فرآیندی هدفدار بدانند که بوسیله انسان آغازمی گردد وهدف آن بهبود بخشیدن به شرایط زیستن افرادیست که دریک جامعه زندگی می کنند, (مشایخ 1378, ص18)از اذعان به این نکته ناگزیر خواهند بود که تمام آن کشورهایی که به توسعه دست یافته اند و موفقیت های چشمگیری درعرصه های مختلف به دست آورده اند از آموزش و پرورش خردگرا, خلاق و توانا برخوردار بوده و سنگ زیربنای توسعه خود را در امر توسعه آموزش و پرورش قرار داده اند.
درمیان سازمانها ونهادهای موثر بر توسعه پایدار اجتماعی, نظامهای آموزشی از جایگاه و نقش منحصربه فرد برخوردارند.بنابراین امروزه نقش واهمیت این نظامها بدیهی واثبات شده تلقی می شود.شواهد ومستندات علمی نشان می دهد که هرگونه اصلاح و بهبود نظامهای اجتماعی و سیاسی بیش ازهمه و پیش از هر امر مستلزم بازنگری و تجدید ساختار نظام آموزش و پرورش است .همه صاحبنظران متفق القول به اهمیت جایگاه و نقش سرنوشت ساز آموزش و پرورش در موفقیت و اصلاح کلیه ساختارهای یک جامعه و سعادت و پیشرفت یک ملت اذعان دارند.( قهرمانی,1382,ص 33)
این حقیقت برهیچکس پوشیده نیست که توسعه درهمه عرصه های زندگی بشر بدون وجود انسانهای عاقل, ماهر و توانمند نه درمرحله برنامه ریزی و نه در مرحله اجرا نمی تواند توفیقی داشته باشد و تربیت چنین انسانهایی تنها ازعهده آموزش و پرورش برمی اید.
ازسوی دیگر سبک مدیریت در سازمانهای آموزش و پرورش از دیرباز مورد توجه بوده است و ازعوامل مشروط کننده نقش آموزش و پرورش می باشد.بسیاری ازتئوری ها سعی بر آن دارند که رفتارهای مدیران را مورد بررسی قرار داده و در چارچوب یک نظریه بیان نمایند.
قدرمسلم این است که برخورداری مدیران از ویژگیهای یک ذهن فلسفی انگونه که فیلیپ جی اسمیت [1]بیان می کندکه عبارتند ازجامعیت, تعمق و انعطاف پذیری می تواند بر سبک مدیریت آموزش تاثیرگذار باشد.تحقیق حاضر بر آن است تا دریابد چه رابطه ای بین ذهنیت فلسفی مدیران مدارس و بهبود سازمانی واحد آموزشی شان وجود دارد.امید انکه درراه رسیدن به این مقصود راه صواب در پیش گرفته و به راهبردهای موثر دست یابد.
[1] -Pilip G.Smith
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است