با رشد امور تجاری و بازرگانی در دنیای امروز و تخصصی شدن اداره شرکت ها، مدیریت از مالکیت جدا شده و اداره شرکت ها، چه به صورت تجارت و چه به صورت تجارت بین المللی به مدیران حرفه ای و آگاه به مسائل پیچیده اقتصادی و مالی سپرده شده است. مالکان، ثروت خود را در اختیار مدیران قرار دادند و به منظور تصمیم گیری در مواردی همچون حفظ یا فروش سرمایه گذاری ها و ارزیابی و ظیفه مباشرت مدیران به منظور انتخاب مجدد یا جایگزینی آسان، خواهان حسابدهی مدیریت از طریق ارائه اطلاعات و پاسخگویی در قبال عملکرد خود می باشند. در این مسیر، اطلاعات حسابداری بخش عظیمی از نیازهای اطلاعاتی تصمیم گیرندگان را تامین می سازد. در واقع حسابداری، سامانه اطلاعاتی واحد تجاری است که به تهیه و ارائه اطلاعات مالی می پردازد. بیشتر اطلاعات حسابداری در صورت های مالی اساسی منعکس می شود و اکثریت قریب به اتفاق نیاز اطلاعاتی تصمیم گیرندگان از جمله صاحبان سرمایه، سرمایه گذاران بالقوه، اعتبار دهندگان، تحلیل گران مالی و سایر استفاده کنندگان با استفاده از صورت های مالی تحقق می پذیرد. یکی از صورت های مالی اساسی که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد، گزارش سود و زیان می باشد. این گزارش منعکس کننده عملکرد واحد تجاری در یک دوره مالی است. محصول صورت سود و زیان سود خالص است و سود خالص یکی از اطلاعات مالی بسار مهمی است که توسط سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان صورت های مالی استفاده می گردد(پورحیدری ، همتی 1383).
یکی از مشخصه های شرکت های بزرگ، ساختار مالکیت گسترده و تفکیک مالکیت از مدیریت است. این بدین معناست که سهامداران کنترل اثر بخشی را بر مدیران اعمال نمی کنند و در نتیجه احتمال این که مدیران برای دستیابی به منافع خاص خود به گونه ای فرصت طلبانه رفتار کنند افزایش می یابد.
از طرفی عده ای معتقدند که سرمایه گذاران برای شرکت هایی که دارای سود ثابت و پایدار هستند ارزش بیشتری قائل می شوند. در نتیجه ممکن است مدیران برای افزایش قیمت سهام خود به مدیریت سود روی آورند.
مدیریت سود عبارت است از مداخله هدفمند در فرایند گزارش گری مالی با توجه به محدودیت های اصول پذیرفته شده حسابداری برای به دست آوردن سطح سود مورد انتظار است.
با توجه به مقاصد مدیریت، مدیریت سود می تواند به صورت افزایش، کاهش یا هموار کردن سود گزارش شده، باشد.
با توجه به اهمیت سود گزارش شده بر تصمیمات اقتصادی و تخصیص منابع کمیاب، مدیریت سود موضوع بسیاری از تحقیقات حسابداری در طول سه دهه ی گذشته بوده است.
بیشتر تحقیقات صورت گرفته در مورد مدیریت سود در کشورهای غربی صورت گرفته است.
نتایج تحقیقات قبلی باهم در تناقض است. زیرا هرکدام از آنها برای بررسی مدیریت سود از معیارهای متفاوتی استفاده کرده اند.با توجه به اینکه مدیریت سود می تواند توسط خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی و انگیزه های مدیران شرکت تحت تاثیر قرار گیرید و این خصوصیات و ویژگی ها و انگیزه ها نسبت به جنسبت مدیران شرکت ها متفاوت می باشد(خدادادی ، جان جانی 1390).
همچنین با توجه به این واقعیت که میان زنان و مردان از حیث عوامل اکتسابی مثل سطح تحصیلات، سابقه شغلی و عوامل ذاتی مثل ریسک پذیری و زمانی که صرف انجام کار می کنند تفاوت هایی وجود دارد، انتظار می رود تفاوت هایی از حیث مدیریتی به طور اخص از حیث شیوه اعمال مدیریت سود در بین مدیران زن و مرد وجود داشته باشد.
تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین مدیریت سود و جنسیت مدیران شرکت های پذیرفته شوده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد.
1-2- بیان مسئله
در واقع منظور از حسابداری منظور کردن اعداد و ارقام به اشیاء یا رویدادها براساس قواعد منظم و منطقی است. هدف اصلی حسابداری و گزارش گری مالی، تأمین خواسته ها و نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان می باشد. ابزار اصلی انتقال اطلاعات به اشخاص و استفاده کنندگان برون سازمانی ، صورت های مالی می باشد. یکی از صورت های مالی اساسی، صورت سود و زیان است که در ارزیابی وظیفه مباشرت مدیریت یا حسابدهی آنها در قبال منابعی که در اختیار دارند از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. صورت سود و زیان در برگیرنده بازده حاصل از منابع تحت کنترل مدیریت واحد تجاری می باشد و عملکرد واحد تجاری را در طی دوره مورد نظر منعکس می نماید. از آنجا که مسئولیت تهیه صورت های مالی به عهده مدیریت واحد تجاری می باشد و با توجه به دسترسی مستقیم مدیران به اطلاعات و داشتن حق انتخاب روش های اختیاری حسابداری، امکان مدیریت سود وجود دارد.
مدیریت سود الزاماً عملکرد واقعی شرکت را منعکس نمی کند و ممکن است منجر به ارائه اطلاعات نادرست در مورد شرکت شود. مدیریت سود عبارت است از فرایند انجام اقدامات عمومی در محدوده اصول پذیرفته شده حسابداری که سبب رسیدن به سطح سود مورد نظر می شود ( ابراهیمی 1389).
سود حسابداری رایج ترین معیار سنجش از عملکرد شرکت می باشد. با توجه به اینکه قوانین و استاندارد های حسابداری وگزارش گری مالی، فرصت های قابل توجهی در زمینه مدیریت سود برای مدیران شرکت ها فراهم می آورد. لذا تجزیه و تحلیل مدیریت سود بیشتر مورد توجه سازمان ها قرار گرفته است.
مدیریت سود می تواند توسط خصوصیات و انگیزه های مدیران شرکت ها تحت تاثیر قرار گیرد. با توجه به اینکه این خصوصیات و ویژگیها و انگیزه ها نسبت به جنسیت مدیران مالی و اجرایی متفاوت می باشد، با این حال نقش جنسیت مدیران مالی و اجرایی تاکنون در این زمینه نادیده گرفته شده است.
دانشمندان روان شناسی و مدیریت همیشه اذعان داشته اند که تفاوت های جنسیتی درسبک رهبری و مدیریت، مهارت های ارتباطی و محافظه کاری و ریسک پذیری و همچنین در نوع تصمیم گیری مدیران نقش مهم و اساسی ایفا می کند (ورهیول 2002 ، 440).
با توجه به این تفاوت ها و پیامد های بالقوه ی آن در رابطه با اداره شرکت ها، موضوع تنوع جنسیتی در حیطه سرمایه گذاری های شرکت های بزرگ مالی به خصوص شرکت های دولتی در طول چند سال گذشته مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. علی رغم تعداد بالای فارغ التحصیلان زن در رشته حسابداری، مدیریت مالی و…، هنوز زنان اعتماد لازم را از سوی مدیران ارشد کسب نکرده اند و تعداد بسیار اندکی از شرکت ها مسئولیت مدیریت مالی و اجرایی شرکت را به عهده زنان واگذار می کنند.
به همین دلیل تلاش می شود تا ضمن مقایسه عملکرد مالی مدیران مالی و اجرایی زن و مرد، تاثیر تفاوت جنسیتی این مدیران را بر مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار می گیرد. در حقیقت در این تحقیق تلاش می شود به تاثیرات جنسیتی مدیران بر کیفیت اطلاعات حسابداری پرداخته می شود.
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
با توجه به تفاوت های قابل توجهی که در رفتار مدیریتی مدیران مرد و زن از جمله تفاوت درسبک رهبری ، مهارت های ارتباطی، محافظه کاری، ریسک پذیری و تصمیم گیری وجود دارد که همه این موارد در کیفیت گزارش گری مالی تاثیر به سزایی دارد. همچنین علی رغم توانایی های مدیریتی و دانش حسابداری زنان، عده بسیار کمی از زنان به عنوان مدیران مالی و اجرایی شرکت ها فعالیت
می کنند.
طبق تحقیقی که در سال 1381 در مورد علل عدم دستیابی زنان به پست های مدیریتی در بین کارکنان و مدیران چند سازمان به انجام رسیده است نشان می دهد که اگر چه مدیران و کارکنان مورد پرسش به کارایی و قابلیت زنان در عرصه های مدیریتی و به خصوص پست های بالای مالی و اجرایی واقفند اما تنها 6 درصد از کارکنان مرد پست مدیریت را برای زنان مناسب می دانند. 30 درصد از کارمندان مرد از اینکه ما فوقشان زن باشد احساس خوش آیندی ندارند. اگرچه همه مدیران مورد پرسش بر این باور بودند که زنان شایستگی لازم را برای تصدی پست های مالی را دارند اما بیش از 80 درصد آنان مدیریت مالی و اجرایی را کاری مردانه می دانند و معتقد بودند که مردان خلاقیت بیشتری از خود نشان می دهند.
به طور کلی ماحصل این تحقیق این بود که اگرچه بسیاری از تصمیم گیران و افراد جامعه به قابلیت و توان زنان در عرضه مدیریتی واقفند ولی به دلیل حاکم بودن نگرش جنسیتی در سازمان ها و ادارات مورد مطالعه حتی در شرایط برابری تخصص، برتری از آن مردان است.
برای رسیدن به تعادل، برابری و رفع تعصبات و در نتیجه توسعه بهتر و کاملتر سازمان ها، نیاز به آن است که زنان بتوانند در فرآیند تصمیم گیری در سطوح مختلف سازمان شرکت نمایند. خوشبختانه در بسیاری از کشورها این تلاش ها موقفیت های چشمگیری را در پی داشته است. از آن جمله می توان به کشورهایی همچون نروژ، دانماک و سوئد اشاره نمود که بیش از 40% مناصب تصمیم گیری در اختیار زنان است. متاسفانه در بسیاری از کشورهای جهان سوم این مساله شایان توجه نیست و تنها تعداد محدودی از زنان در پست های مدیریتی و مهم به ویژه در حیطه مالی و اجرایی کشور قرار دارند . ایران علی رغم آن که قانون اساسی را برای تصدی اکثر مناصب تصمیم گیری برای زنان باز گذاشته است با این وجود تنها 8/2% مشاغل مدیریت در کشور به زنان اختصاص یافته است.[1]
علاوه بر این رشد دختران و زنان تحصیلکرده دانشگاهی در رشته های حسابداری و مدیریت و پیشی گرفتن آنان از مردان در چند سال اخیری نمود پیدا کرده است که لزوم بحث مدیریت زنان را در حیطه مالی و اجرایی بیش از پیش مطرح می سازد.
لذا بررسی این موضوع به طور اخص که آیا مدیران مرد می توانند در گزارش گری مالی از فرصت های مدیریت سود استفاده کنند یا مدیران زن، ضروری به نظر می رسد.
هرچند برخی مطالعات انجام شده نشان می دهد که تنوع جنسیتی لزوماً باعث بهبود عملکرد اجرایی شرکت ها نمی شود. واتسن (2002) بیان می کند که هیچگونه تفاوت قابل توجهی بین شرکت هایی که توسط مدیر مرد یا زن مدیریت می شود وجود ندارد.
با این حال وی همچنین شواهدی یافت که نشان می دهد شرکت هایی که توسط مدیران زن نظارت میشوند شرکت هایی را که توسط مدیران مرد اداره می شوند را پشت سر گذاشته و عملکرد بهتری نسبت به آن ها دارند.
در عین حال آدامز و فرییرا (2009) اثبات کردند که به طور متوسط تاثیر مدیریت یک زن بر روی عملکرد اجرایی شرکت منفی می باشد، هرچند یافته های آنان نشان می دهد که تنوع جنسیتی ممکن است بتواند عملکرد مالی را در شرکت هایی که دچار ضعف همکاری هستند بهبود بخشد.
1-4- اهداف تحقیق
هدف اصلی ) بررسی رابطه بین مدیریت سود و جنسیت مدیران شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
اهداف کاربردی ) جلب توجه هیئت مدیره به موضوع سود آوری و افزایش ارزش سهام و منافع ذی نفعان نکته مهمی است که شرکت های سهامی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تلاش می کنند گاهی اوقات ازطریق مدیریت سود ، این اهداف محقق گردد. یعنی مدیران شرکت ها با استفاده از روش های مختلف حسابداری سود را به میزان هدف گزارش شده برسانند.
در این تحقیق اثر عامل جنسیت مدیران در استفاده از مدیریت سود مورد بررسی قرار می گیرد.
1-5- سوال تحقیق
آیا بین مدیریت سود و جنسیت اعضای هیئت مدیره شرکت رابطه معناداری وجود دارد؟ به عبارت دیگر آیا مرد یازن بود ن مدیران شرکت عامل تعیین کننده درمدیریت سود می باشد؟
[1]ـ بر اساس بررسی های انجام شده در خصوص آمار تعداد زنان در هیئت مدیره شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در سال 1391 از مجموع 423 شرکت تنها تعداد 18 شرکت در ترکیب هیئت مدیره خود عضو مونث دارند.