میانسالی و سالمندی، تغییرات پیوستهای از بدو تولد تا مرگ میباشد که روند رشد و کهنسالی را دربر میگیرد و سرعت آن در مراحل گوناگون زندگی از فردی به فرد دیگر متفاوت است. این تغییرات در زندگی، راهنماییهای تغذیهای مورد نیاز شخصی را تعیین مینماید. میانسالی از دهه 40 عمر شروع میشود و تا اواخر دهه 50 و اوایل 60 سالگی ادامه مییابد(7). در سال2000 میلادی، متوسط سن در کشورهای در حال توسعه 3/24 سال در مقایسه با 4/37 سال در کشورهای توسعه یافته بود. سازمان ملل متحد پیشبینی کرده است که در سال 2050 متوسط سن در کشورهای در حال توسعه به 35 و در کشورهای توسعه یافته به 4/46 سال خواهد رسید(17). از آنجایی که میانسالان، بخش قابل توجهی از جمعیت جوامع مختلف را تشکیل دادهاند، امروزه در تربیت بدنی و علوم ورزشی، تحقیقات زیادی، قشر میانسالی و سالمندی را در کانون توجه خود قرار داده است و شواهد پژوهشی تأکید کردهاند که شرکت در فعالیت بدنی منظم با پیشگیری یا کاهش پیشرفت بیماریهای مزمن، موجب بهبود وضعیت عمومی و سلامت جسمانی خواهدشد(114 و 152).
علی رغم اینکه بسیاری از مردم به سودمندی فعالیت بدنی در تندرستی آگاه هستند، ولی متأسفانه در سالهای اخیر، سطح فعالیت بدنی کاهش یافته است و افزایش روش زندگی غیر فعال که در کشورهای توسعه یافته وجود دارد، باعث بروز مشکلات عدیده از جمله چاقی و اضافه وزن شده است(13) و چاقی به عنوان سندرم دنیای جدید و یکی از مشکلات رایج در جوامع جدید روی هر دو گروه، مردان و زنان در سنین مختلف اثر میگذارد(10 و 12 و 152). دادههای آماری روشن میسازد که در 10 سال اخیر مشکل چاقی به مرز 20-12درصد در مردان و 25-16درصد در زنان افزایش داشته است. تحقیقات اخیر نشان میدهد که نزدیک به 20-15درصد از جمعیت میانسال اروپایی چاق هستند؛ آمار چاقی در ایران نیز بسیار بالا تخمین زده شد و بنا بر نتایج پژوهش وزارت بهداشت حدود 25/0 درصد ازجمعیت مورد بررسی در تهران دچار چاقی هستند(8). در ایران فراوانی توأم اضافه وزن و چاقی در سال 2005 میلادی در بررسی سلامت در مردان کشور 8 /42 درصد و در زنان 57 درصد بدست آمد. پیشبینی میشود که فراوانی اضافه وزن و چاقی در ایران تا سال 2015 میلادی برای مردان و زنان به ترتیب به 54 درصد و 74 درصد برسد(143).
توسعه صنعتی، افزایش تمایل به شهرنشینی و ماشینی شدن زندگی، تأثیرات عمدهای در شیوهی زندگی افراد ایجاد نموده و شیوهی زندگی
کم تحرک را برای جوامع به ارمغان آورده است. بیماریهای غیرواگیر به ویژه بیماریهای قلبی ـ عروقی، به عنوان یک مشکل حوزه سلامت در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، دلیل عمدهای برای مرگ و میرها به شمار میآید که از میان ده عامل خطر مربوط به مرگ و میرها در جهان، اکثر آنها با رژیم غذایی و فعالیت بدنی در ارتباطند(134).
به نظر میرسد فعالیت بدنی، نقش مهمی در پیشگیری از چاقی و اضافه وزن ایفا میکند(13). میزان فعالیت بدنی افراد به عنوان یک عامل مستقل مؤثر در بروز برخی از بیماریهای مزمن از جمله دیابت، فشار خون بالا، بیماریهای قلبی ـ عروقی و استئوپوروز نقش دارد(142).
و خلاصه اینکه، بیش از یک میلیارد نفر از بزرگسالان جهان با مشکلات وزنی روبرو هستند، که حداقل 300 میلیون نفر از آنها چاق هستند و مسأله چاقی به صورت یک پدیده جهانی و عامل اصلی بیماریهای مزمن و ناتوانیها درآمده است(5).
2-1 بیان مسأله
چاقی؛ مشکل اساسی سلامتی در کشورهای توسعه یافته و هم در حال توسعه میباشد. بسیاری از عوامل ارثی، رفتاری، اجتماعی و اقتصادی بر هم اثر نموده و منجر به رشد چاقی در جوامع شده است. افراد جوامعی که دسترسی فراوانی به غذاهای پر انرژی داشته و سطوح فعالیت بدنی پایینی دارند، با خطر بالایی از اضافه وزن یا چاقی روبرو هستند(129).
با در نظر گرفتن این مطلب که بیش از 30 درصد جمعیت بزرگسال آمریکا چاق هستند و با توجه به مشاهدهی رابطهی چاقی با بیماری قلبی، فشار خون، چربی خون، انواع دیابت، سکته، آرتروز و برخی از سرطانها، نگرانیها، دربارهی ارتباط بیماریهای وابسته به چاقی در حال رشد است(80 و 118).
تحقیقات و آمارهای مختلف نشان دادهاند که چاقی، یک عامل منفی در جهت سلامتی و طول عمر افراد جامعه میباشد. گزارشهای پزشکی، مؤید این مطلب هستند که چاقی و بسیاری از بیماریهای جسمانی با هم ارتباط دارند و مرگ و میر در افراد چاق 75 درصد – 25 درصد بیش از افراد معمولی است(8). از سوی دیگر، افزایش روش زندگی بی تحرک، در کشورهای توسعه یافته باعث مشکلات زیادی از جمله چاقی و اضافه وزن میشود(5). بر اساس برآورد سازمان بهداشت جهانی، بیش از 60 درصد بزرگسالان از فعالیت بدنی کافی برای حفظ سلامت خود برخوردار نیستند(156). به طور کلی، تأکید توصیههای بهداشت عمومی، بر اهمیت انجام فعالیت بدنی در شرایط مختلف زندگی شده است(95).
بخش سلامت و آموزش پزشکی کشور در سال 1384 مشخص کرد که 6/60درصد مردان و 77درصد زنان فاقد فعالیت بدنی هستند(44). در زنان فعالیت بدنی برای پیشگیری از چاقی بسیار مورد توجه قرار میگیرد. تحقیقات نشان میدهد زنان میانسال و سالمندی که از فعالیت بدنی خوبی برخوردار بودند، در طول زندگی کمتر دچار افزایش چربی کل بدن و چربی شکمی(139) در مقایسه با زنان کم تحرک هستند.
پژوهشهای اخیر سازمان جهانی بهداشت نشان داده که 80-60درصد از افراد بزرگسال جهان از فعالیت کافی برای حفظ سلامت برخوردار نیستند(155)، و کم تحرکی، یکی از عوامل خطرساز مهم در ارتباط با بیشتر بیماریها میباشد(116). مطالعات بیشماری ارتباط قوی، بین فعالیت بدنی، کاهش گسترش بیماریهای مزمن از قبیل سکته، دیابت، پوکی استخوان و … را نشان دادهاند(114 و 152). اضافه وزن، یک موضوع مهم در سرتاسر دنیاست. در ایالات متحده آمریکا، درصد شیوع چاقی و اضافه وزن به ترتیب 5/64 درصد و 5/30 درصد است(53). افزایش مصرف غذاهای پرانرژی با مقادیر بالای قند و چربی اشباع که فاقد مواد مغذی کافی هستند، همراه با کاهش فعالیت بدنی، باعث شده که میزان چاقی در بعضی نواحی آمریکای شمالی، انگلستان، اروپای غربی، خاورمیانه، جزایر اقیانوس آرام، استرالیا و چین از 1980 به بعد تا 3 برابر افزایش پیدا کند. همه گیری مشکلات وزنی منحصر به کشورهای صنعتی نیست. این مشکلات، در کشورهای در حال توسعه، در مقایسه با کشورهای توسعه یافته اغلب رشدی سریعتر داشته است. در کشور ما نیز طبق آمار وزارت بهداشت بیش از 27 درصد از مردان و 40 درصد زنان چاق هستند(5).
نتایج تحقیقات نشان دادهاند که دانش تغذیه، به عنوان یکی از عوامل مهم در کاهش خطر بروز بیماریها از طریق اصلاح عادات غذایی غلط مؤثر میباشد(26 و 132). یافتههای قابل توجه از مطالعات موجود، شیوع بالای عوامل عمده بیماری قلبی و عروقی، اضافه وزن، چاقی، چاقی مرکزی و دیس ـ لیپیدمی در میان زنان میانسال مشاهده و شیوع اضافه وزن و چاقی بسیار بالاتر از گزارش ذکر شده، در بزرگسالان بود.
با این حال، سازمان بهداشت جهانی(WHO)[1] شاخص توده بدن(BMI) را در آفریقا و آسیا 22 تا 23 اعلام کرد(148). شیوع چاقی مرکزی 5/75 درصد در زنان میانسال و طبق گزارش قبلی اعلام شده در تهران، شیوع چاقی مرکزی 93 درصد در زنان بزرگسال دیده شد(97). از طرف دیگر، در کنار مشکل چاقی و اضافه وزن، مشکل کم وزنی نیز به خصوص در کشورهای در حال توسعه شایع است(56 و 76).
گفته میشود که در این گروه، شایعترین بیماریها بعد از بیماریهایی چون آسم و چاقی، اختلالات خوردن است. این دسته از بیماران، در ابتدا به صورت حالتهای خفیف چون اختلال در دانش تغذیهای و نگرش غیرطبیعی نسبت به خوردن، شروع و به حالات بالینی شدید و تقریبا غیر قابل برگشتی چون بیاشتهایی[2] عصبی و پرخوری[3] عصبی تبدیل میشوند. لذا شناخت افراد در معرض خطر و تشخیص عوامل ایجاد کننده این بیماریها حایز اهمیت فراوان است(60). به همین منظور نقش ورزش در پیشگیری از اضافه وزن در زنان، به شدت مورد توجه قرار گرفته است. همچنین تجزیه و تحلیل نشان میدهد که چاقی مرتبط، با سن و وضعیت تأهل در زنان میانسال میباشد و زنان متأهل در معرض بیشتر چاقی شکمی، نسبت به زنان جوان هستند(28).
به کار بردن دانش تغذیه که بر اساس دستورالعملها و راهنماییهای تغذیهای تهیه گردیده، میتواند به مبارزه با بیماریها کمک نماید. امراضی که به طور واضح مربوط به تغذیه است، در زندگی روزمره ما در جامعهای مدرن، اهمیت روزافزونی را به خود اختصاص داده است(15).