دستیابی به توسعه، نیازمند بررسی راهکارهائی اساسی در جهت نیل به آن است. وجود منابع مختلف در جوامع توسعه نیافته، از زمینه های اساسی و مهم برای توسعه محسوب می شود. سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه اقتصادی و سرمایه انسانی به تازگی به مثابه متغیری تأثیرگذار در روند توسعهیافتگی شناخته شده است (اوانی و شیروانی، 1384). سرمایه اجتماعی طبق نظر بسیاری از اندیشمندان به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبعی با ارزش اشاره دارد و از طریق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء می گردد. سرمایه اجتماعی به عنوان منبعی که ممکن است افراد، گروه ها و جوامع برای نیل به نتایج مطلوب آن را بهکار گیرند، قلمداد میشود، و آن مفهومی است که در بسیاری موارد توسط تحلیلگران اجتماعی برای توصیف طیف وسیعی از فرآیندهای اجتماعی به کار برده می شود و کمک میکند تا به درک این پرسش که چرا برخی افراد، گروهها و طبقات مردم به نتایج سیاسی، اقتصادی، و یا اجتماعی مثبتتری نسبت به دیگران نائل میشوند، منجر شود.
ویلانوا و جوسا[6] (2003) سرمایه اجتماعی را بهعنوان پدیدهای مدیریتی تلقی کرده و برای آن ویژگیهای مختلفی مانند اعتماد، ارزشها و رفتارهای مشترک، ارتباطات، همکاری، تعهد متقابل، شناخت متقابل و شبکه را ذکر کردهاند. آنها اعتقاد دارند سرمایه اجتماعی نمیتواند بدون یکی از این ویژگیها وجود داشته باشد و نمیتوان تصور کرد که سازمان بدون بعضی از این ویژگیها بتواند کار کند.
از طرف دیگر سرعت سرسام آور تغییرات در دنیای کنونی بدین معناست که روش های متداول مدیریت نمیتوانند مناسب تغییرات باشند.
هنگامیکه تغییرات جزیی بود می توانستیم از تجربه استفاده کنیم ولی هنگامیکه تصمیمات جنبه استراتژیک دارند ونتایج بسیار عمده و غیر قابل برگشت هستند نمیتوان از تصمیمگیری های مبتنی بر قضاوتهای شهودی و تجربه فردی مبتنی بر فلسفه های مدیریت استفاده کرد. بنابراین فرآیند مدیریت استراتژیک تلاشی است برای تهیه نسخه دوم از آنچه در مغزهای انسانهای بسیار باهوش و نخبه میگذرد یعنی کسانی که دارای درك مستقیمی از امور هستند و دانش و اطلاعات را با تجزیه و تحلیلهای علمی خود در هم می آمیزند، و با استفاده از سرمایههای اجتماعی خود تغییرات را شناسایی کرده و بقای سازمان در عرصه رقابتها و کشمکشها را فراهم می نمایند.
1-2) بیان مسأله
یكی از اصلیترین شاخصههای حضور مدیر در سازمانی كه مدیریت آنرا به عهده دارد، اتخاذ تصمیم مناسب و تلاش برای اجرای سریع، صحیح و كارآمد آن است. به عبارتی اگر تصمیمگیری مناسب و متناسب با اطلاعات صحیح و روز آمد و به هنگام برآوده و شریانهای اطلاع رسانی سازمان از اطلاعات مناسب و شفاف برخوردار باشد، این شفافیت شامل همه ردههای سازمان میگردد. اتخاذ تصمیم منطقی و موثر بر اساس اطلاعات شفاف قوام و دوام عمر سازمان را تضمین و تثبیت خواهد كرد. از تصمیم گیری تاكنون تعاریف متعددی شده است.
«تصمیمگیری را میتوان طریقه عمل و یا حركت در مسیر خاص تعریف نمود كه با تامل و آگاهانه، از میان راه و روشهای مختلف برای نیل به یك هدف مطلوب، انتخاب شده است.»
استار[7] معتقد است كه :«تصمیمگیری، پایه و اساس تمام وظایفی است كه مدیر در سازمان انجام میدهد.»
تصمیمات سازمانی متعددند و هر سطح سازمانی تصمیمگیر خاصی را میطلبد. موضوع تحقیق در رابطه با تأثیر سرمایه اجتماعی بر تصمیمگیری استراتژیك است. تصمیمات استراتژیك شامل آن دسته از تصمیمات هستند كه جهت آنها متوجه آینده و هدفهای عالی سازمان است. نوع تصمیم، چرایی اتخاذ آن، ساز و كارهای مناسب برای اجرای تصمیم، موقع و زمان شایسته برای پرداختن به آن، گرفتن بازخور و نقد و بررسی تصمیم از جمله مسائلی است كه ضرورت بررسی اثرات سرمایه اجتماعی را در این زمینه اجتناب ناپذیر میسازد.
مفهوم سرمایه اجتماعی در سازمان نوپا و دارای سه مولفه مهم اعتماد سازمانی، انسجام سازمانی و مشارکت سازمانی است که خود هم معلول و هم گسترش دهنده این سه مولفه است. ضمنا این سرمایه حیاتی، وابستگی و ارتباط متقابل و محکمی با سرمایه فیزیکی، اقتصادی و انسانی دارد، به تسریع توسعه مالی و فرهنگی و اطلاعاتی و رشد و بالندگی سازمان یاری می رساند؛ موجب ایجاد حس همکاری و همیاری و مشارکت میان اعضای سازمان میشود.
سرمایه اجتماعی در سازمان دو وجه یا دو نوع دارد:
- سرمایه اجتماعی درون سازمانی
- سرمایه اجتماعی برون سازمانی
در هر دو بعد از سرمایه اجتماعی در سازمان مؤلفههای ساختاری، شناختی و رابطهای مورد بررسی واقع میشود. مولفه ها، و شاخص های عملیاتی سرمایه اجتماعی درونی و بیرونی به شرح جدول زیر خواهد بود: