:
پاکستان با توجه به موقعیت استراتژیکش در منطقه از سوی قدرتهای مرکزی همواره مورد توجه وافر قرار داشته است.طیفی از روابط گرم و دوستانه تا سرد و خنثی در رابطه امریکا و پاکستان از بدو تاسیس این کشور وجود داشته است.تحقیق حاضر با طرح این سئوال که پایان جنگ سرد چه تاثیری بر جایگاه پاکستان در سیاست خارجی امریکا داشته است؟این فرضیه را مطرح می کند که جایگاه مهم ژئوپلتیک پاکستان در دوران جنگ سرد به یک جایگاه بی اهمیت اقتصادی در دوران بعد از جنگ سرد و مجددا به یک جایگاه مهم ژئوپلتیک در دوران بعد از 11 سپتامبر در سیاست خارجی آمریکا تغییر کرده است.برای اثبات این فرضیه از تئوری نوواقعگرایی و اهمیت الزامات ساختاری بهره گرفته شده است.به این ترتیب که نزول یا صعود جایگاه پاکستان مستقیما به تغییرات ساختاری ربط دارد.به این معنا که با ایجاد نظام تک قطبی بعد از جنگ سرد،این رفتارها و گرایشات قطب مسلط بوده است که سلسله مراتب موضوعات ساختاری را و در نهایت ماهیت ساختار راتعیین می کرده است.رفتار امریکا در دهه 90 سبب سلطه موضوعات اقتصادی و در بعد از 11 سپتامبر سبب اهمیت موضوعات سیاسی و امنیتی گردید به همین دلیل هم در ساختاری با اهمیت موضوعات اقتصادی، کشوری مانند پاکستان به دلیل عدم ظرفیتهای لازم نمی تواند دارای جایگاه چندانی باشد و برعکس در ساختاری با سلطه موضوعات سیاسی و امنیتی این جایگاه ترفیع می یابد.
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- بیان مسئله
کشورپاکستان اززمان تاسیس (1947)کشوری مهم در معادلات سیاسی و امنیتی قلمداد شده است.قرار گرفتن در بین قدرت هایی همچون اتحاد جماهیر شوروی،هندوچین سبب گردیده تا همواره از این کشور به عنوان یک کانون خبر ساز یاد شود.حضور در یک منطقه ژئواستراتژیک سبب گردیده بود تا کشورهای مرکزی و از جمله قدرتمندترین کشورها مانند امریکا توجه خاصی به این کشور داشته باشند.مجموعه ای از روابط نزدیک از همکاری تا اتحاد و ائتلاف و گاهی دوری و کمرنگی در روابط بین این دو کشور وجود داشته است.تحقیق حاضر در پی آن است که ماهیت روابط دو کشور و دلایل دوری و نزدیکی آنها را در مقاطع زمانی 3 گانه(در طول جنگ سرد،بعد از جنگ سرد،بعد از 11 سپتامبر) که از نظرش دارای اهمیت هستند مورد شناسایی قرار داده و در هر مرحله بررسی نماید که پاکستان از چه جایگاهی در سیاست خارجی امریکا برخوردار بوده است.فراتر از تعیین جایگاه پاکستان در سیاست خارجی امریکا،چرایی و چگونگی قرار گرفتن در این جایگاه بسیار اهمیت دارد.اینکه چه مسائل و عوامل جزیی یا کلانی در هر دوره دوری و نزدیکی روابط دو کشور را تعیین
کرده اند مسئله ای است که تحقیق حاضر در صدد بررسی آن است.دقیق شدن در عوامل ساختاری و چگونگی تاثیر آنها بر کیفیت روابط دو کشور از جمله مسائل کلانی است که در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت و روابط ان سنجیده خواهد شد..
اینکه پاکستان در هر شرایط نوینی چگونه می توانست در معادلات سیاست خارجی آمریکا به حساب آید و زمینه های لازم برای کسب شرایط بعد غالب در نظام بین الملل را در خود ایجاد کند و اینکه آیا اساسا این کشور مکانیسمهای عینی لازم برای پی گیری یک رفتارسیاست خارجی منطبق با تغییرات ساختاری سیاست بین الملل را دارا است مسئله مهم دیگری است که نیاز به تحقیق دارد.در واقع تعیین ارتباط بین تغییرات ساختاری،تغییرات رفتاری،تغییرات سیاست خارجی آمریکا و در نهایت جایگاه پاکستان در سیاست خارجی این کشور در بعداز جنگ سرد تا پایان دوران بوش مسئله غالب این تحقیق است.
2-1- سوالات پژوهش
1-2-1- سوال اصلی
پایان جنگ سرد و تحولات بعد از آن چه تاثیری بر جایگاه پاکستان در سیاست خارجی آمریکا داشته است؟
2-2-1- سوالات فرعی
1-عوامل تأثیرگذار برجایگاه پاکستان در سیاست خارجی آمریکا قبل از جنگ سرد چه بود؟
2-عوامل تإثیر گذار بر جایگاه پاکستان در سیاست خارجی آمریکا در دهه 90 تا قبل از 11سپتامبر چه بودند؟
3-عوامل تأثیر گذار بر جایگاه پاکستان در سیاست خارجی آمریکا بعد از 11سپتامبر کدامند؟
4-چه عواملی سبب تغییر در سیاست خارجی آمریکا بعدازجنگ سرد و بعد از 11سپتامبرنسبت به پاکستان شده اند؟
3-1- فرضیات پژوهش
1-3-1- فرضیه اصلی
1-متاثر از تغییرشرایط موازنه قدرت در نظام بین الملل بعد از جنگ سرد،جایگاه پاکستان در سیاست خارجی آمریکا دچار تغییر شده و از جایگاه مهم ژئوپولتیک در طول جنگ سرد به جایگاهی غیرموثر اقتصادی بعد از پایان جنگ سرد تا قبل از 11سپتامبر و سپس به جایگاه تاثیرگذار ژئوپولتیک بعد از 11سپتامبر تغییر کرده است.
2-3-1- فرضیه های فرعی
1-جایگاه پاکستان در سیاست خارجی آمریکا قبل از جنگ سرد بیشتر متاثر از ساختار دوقطبی تحت تاثیر عوامل سیاسی و استراتژیک بود و در این ساختار پاکستان دارای جایگاهی با اهمیت وافر بود.
2-با شکل گیری یک ساختار تک قطبی در دهه 90 که در آن موضوعات اقتصادی در راس سلسله مراتب بودندو عوامل اصلی در سیاست خارجی امریکا شمرده می شدند، جایگاه پاکستان در سیاست خارجی آمریکا بعداز پایان جنگ سرد تا قبل از 11سپتامبر اهمیت خود را از دست داد.
3- مبارزه با تروریسم، سلاح های اتمی و بنیادگرایی اسلامی به عنوان عوامل اساسی در سیاست خارجی آمریکا به عنوان قطب مسلط بعد از 11 سپتامبر عامل اساسی اهمیت مجددپاکستان در سیاست خارجی امریکا بودند.
4-متاثر از تغییرات ساختاری و تغییر رفتارهای قطب مسلط در دهه 90 و در بعد از 11سپتامبر سیاست خارجی آمریکا در قبال پاکستان تغییر کرده است.
4-1- متغیرهای پژوهش
متغیرهای مستقل در این تحقیق،پایان جنگ سرد و حادثه 11سپتامبرمی باشند که شامل شاخص های نظیر کاهش اهمیت رویکردهای ژئوپلیتیکی و افزایش اهمیت رویکردهای ژئواکونومیکی از قبیل تامین امنیت انرژی و بحث مبارزه با تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی می شوند. متغییر وابسته جایگاه پاکستان در سیاست خارجی آمریکا بعداز جنگ سرد.
5-1- اهمیت و فایده پژوهش
کشور پاکستان یکی از کشورهای همسایه مرزی ایران است و این تحقیق از نظر سیاست خارجی دارای ارزش و اهمیت بوده و فهم و درک ما را نسبت به روابط خارجی بیشترکرده است.تا در امور خارجه و سیاست خارجی رفتار، نقش و عملکرد کشور همسایه رابهتر و بیشتر درک نماییم و در این تحقیق دانشگاهی به این مسله پی میبریم که در روابط بین الملل سیاست خارجی کشورها چگونه رقم می خورد و ساختار به چه صورتی بر رفتارها و سیاست خارجی تاثیر می گذارد.در عین حال نقش دول مسلط در شکل دهی به سیاست
خارجی کشورها برای ما روشن خواهد شد.در این چهارچوب روابط پاکستان و آمریکا به ما نشان خواهد داد که رفتار کشورهای ضعیف در محیط بین الملل چگونه شکل می گیرد و جایگاه آنها در سیاست بین الملل بر چه بنیادهای قرار دارد.تحقیقات انجام شده در حوزه سیاست خارجی بسیار کلی بوده یا اینکه صرفا به بیان تحولات تاریخی معطوف بوده اند در حالی که هدف تحقیق حاضر ایجاد پیوند بین نظریه و عمل است تا نشان داده شود که سیاستهای خارجی در خلاء شکل نمی گیرند و همیشه متاثر از ساختارهای خاص هستند.چنین کاری در باب سیاست خارجی پاکستان در ایران کمتر انجام شده است.از سوی دیگر شناخت سیاست خارجی آمریکا در این قالب می تواند فهم مبسوطی به ما در ارتباط با تاثیرات رفتاری این کشور بر جهان اطراف ما و به خصوص کشور خود ما بدهد.
فراتر از ابعاد نظری، کشور پاکستان یک کشور مهم در منطقه جنوب شرق آسیا شمرده شده که روابط آن با آمریکا می تواند تاثیرات خاصی بر کشور ما به دلیل همسایگی داشته باشد. شناخت پاکستان به منزله شناخت واقعیت های استراتژیکی است که ایران می خواهد بر آن اساس روابطش را با این منطقه تنظیم کند.
6-1- اهداف پژوهش
تاثیر فروپاشی نظام دو قطبی بر مناسبات ایالات متحده و پاکستان
شناخت روابط آمریکا و پاکستان تا قبل از جنگ سرد
تاثیر روابط سیاسی امنیتی آمریکا و پاکستان بعد از جنگ سرد
تاثیر حادثه 11سپتامبر بر روابط آمریکا و پاکستان
شناخت ارتباط بین تأثیرات ساختاری وتغییرات در رفتار سیاست خارجی کشورهای بزرگ وکشف الگوها و نیز فهم ارتباط بین رفتار قطب مسلط و ماهیت ساختار
بیان دلایل ساختاری تغییر در جایگاه پاکستان در سیاست خارجی آمریکا.
7-1- قلمرو پژوهش
جایگاه پاکستان در سیاست خارجی آمریکا بعد از جنگ سرد تا پایان دوران بوش.
8-1- روش پژوهش
در این پژوهش از نوع روش شناسی رفتار گرا و تا حدی فرارفتارگرا استفاده نموده ام که متاثر از این روش شناسی از تئوری رئالیسم ساختاری یا نوواقع گرایی برای مشخص کردن فرضیه بهره برده ام.
برای انجام تحقیق حاضر از روش رویکرد توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. ابتدا توسط اساتید محترم راهنما و مشاور جلسات توجیهی برای درک صحیح تر از چگونگی و اهمیت موضوع برگزار گردید. متعاقباً پس از شناخت مساله و قلمرو تحقیق جستجوی منابع آغاز شد. جهت تحقیق از مدارک و کتب منتشره وزارت امور خارجه و کتابخانه تخصصی این وزارت خانه، مقالات و کتب خارجی، روزنامه های داخلی و سایت اینترنت دانشکده، جهت انجام مطالعات نظری و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.