نقش دانشگاهها چیست؟ آیا دانشگاههای امروزی با آنچه كه در گذشته بودند متفاوت شدهاند یا خیر؟ دید جامعه به دانشگاهها چگونه است و چه انتظاراتی از آنها دارند؟
دانشگاهها به یقین پیچیدهترین نهادهایی هستند كه تضمین كننده آینده ملتها میباشند و به عنوان الگو و اسوهی سایر نهادها قلمداد شدهاند و در اكثر كشورهای جهان به عناصر اجتماعی مورد احترام بخشهای خصوصی و دولتی تبدیل گشتهاند (ایوبی و همكارانش،2:1380).
با توجه به نقش كلیدی این نهادها، همواره در هر عصری متناسب با شرایط سیاسی و اقتصادی و فناوری و … در جهان، اهداف و رسالتهای نوینی را بر عهده میگیرند.
نگاهی به تاریخچه دانشگاهها و سیر تحولات نظامهای آموزش عالی نشان دهنده این موضوع است كه دانشگاهها و سیستم آموزش عالی همچون سایر بخشهای جامعه همراه با روند تغییرات در جوامع بشری دگرگونیهایی در نقش و كاركردهای خود داشتهاند و در تلاش بودهاند كه خود را با الزامات نقشهای جدید سازگار كنند. محدودیتهای منابع، نفوذهای سیاسی و فشارهای رقابتی در این تغییرات تأثیر گذارند (Nagy & Robb,2007:1).
از جمله این تحولات، میتوان به افزوده شدن نقش پژوهش بر وظایف سنتی دانشگاهها در اواخر سده نوزدهم میلادی ابتدا در دانشگاههای آلمان و سپس در سایر دانشگاههای جهان اشاره كرد. در همین رابطه اتزكویتز بیان میکند: «در ابتدا دانشگاهها تنها نقش آموزش نیروی انسانی را بر عهده داشتند كه با تغییر اوضاع و نیازهای جوامع، در اواخر سده نوزدهم نقش پژوهش نیز به آن افزوده شد. از این پدیده با عنوان “انقلاب نخست” دانشگاهها یاد میشود كه طی آن پژوهش، افزون بر وظیفه سنتی آموزش، به كاركردهای دانشگاه افزوده شد»(Etzkowitz,2003:110).
كاهش بودجههای عمومی پژوهش به دنبال پایان جنگ سرد (Baldini et al,2007:519)، از دیگر تحولاتی بود كه تأثیری عمیق بر نقش و كاركرد دانشگاهها برجای گذاشت. دانشگاهها دیگر نمیتوانستن به صرف اتكا به بودجههای دولتی و بدون توجه به صرفه اقتصادی و بازگشت سرمایه به انجام پژوهشها مبادرت ورزند. همین امر باعث شد تا دانشگاههای مدرن برای دستیابی به بخشهای خصوصی برای كسب سرمایههای بیشتر، به فعالیتهای تجاری و كسب و كار روی آورند (Mok,2005:540).
بررسی نقش و كاركرد دانشگاه در توسعه اقتصادی جوامع مختلف، نشان دهنده بروز تحولات شگرفی است كه جهان را با فاز جدیدی از توسعه تحت عنوان اقتصاد مبتنی بر دانش روبرو ساخت. اتزكویتز[1] نشان داد كه براساس پویایی درونی و الزامات محیطی، نظام دانشگاهی با دو انقلاب مواجه گشت: انقلاب اول در اواخر قرن نوزدهم در كشور آلمان اتفاق افتاد كه طی آن دانشگاهها علاوه بر فعالیتهای آموزشی، در زمینه تحقیقات نیز فعال شدند و به تولید دانش نیز اقدام نمودند. انقلاب دوم در اواخر قرن بیستم براساس ظهور نوآوریهای مبتنی بر علم بوقوع پیوست كه به طبع آن دانشگاه عهدهدار مأموریت سوم (توسعه اقتصادی) شد. در این فرآیند، دانشگاهها دچار تغییراتی در ساخت و كاركرد خود از جمله آموزش كارآفرینی، تحقیق گروهی، توسعه نوآوری فناورانه، ادغام گروههای
تحقیقات علمی با شركتهای صنعتی و روابط نزدیكتر با صنعت شدند. از طرف دیگر بنگاههای اقتصادی برای حفظ بقاء و موفقیت بلند مدت خود نیازمند دستیابی به فناوری جدید هستند تا بتوانند ضمن حفظ مزیت رقابتی به درآمدهای بیشتر دست یابند. این امر به واسطه تغییر در نگرش به تولید دانش است.
دانش در عصر اقتصاد دانشبنیان[2] به عنوان موتور محرک اقتصاد، عامل ارتقای بهرهوری و حل مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و زیستی، دارای اهمیت ویژهای است. در اقتصاد دانشبنیان، نظام پژوهش و تولید علم به عنوان مخزن و مركز اساسی دانش، منابع بالقوه ایدههایی است كه این ایدهها بایستی به محصولات مورد نیاز جامعه و بازار تبدیل شوند. در این دیدگاه افزایش نوآوری ملی تنها با افزایش كمیت پژوهش و طرحهای پژوهشی محقق نمیشود و اتصال دستاوردهای نظام پژوهشی به نظام بازار از مصادیق و الزامات نوآوری است.
رقابت در بازار فناوری محور امروز جهان مستلزم ادغام دانشهای نوین با صنعت است. صنعتی كه بیبهره از دانش روز باشد، محكوم به زوال و دانش بدون كاربرد در صنعت همچون عالم بیعمل كه به زنبور بیعسل تشبیه شده است، بیارزش قلمداد میشود و این موضوع اهمیت پیوند میان دانشگاه و صنعت[3] را آشكار میسازد. بیهیچ تردیدی آنچه امروز محور اصلی سیاستگذاریهای ملی توسعه را تشكیل میدهد، پیوندهای اصولی، منطقی و هدفمند دانشگاه و صنعت است (محمودی، 9:1388).
شاه كلید دنیای امروز، خلق ارزش است؛ راهكار ورود به دنیای كسب و كار امروزی، فناوری است و شاه كلید فناوری، تجاریسازی و ارزشافزوده ناشی از آن میباشد. به عبارت دیگر تجاریسازی ایدههای تحقیقاتی حلقه اتصال فناوری و بازار است و تمركز آن بر حلقههای انتهای زنجیره ارزش میباشد (موسایی، صدرائی، بندریان، 8:1387).
تجاریسازی دانش و فناوری برخواسته از تحقیق و توسعه یكی از كاركردهای اصلی دانشگاه كارآفرین به شمار میرود. تجاریسازی فرآیندی است كه به موجب آن ایده، اختراع، دانش و فناوری برخواسته از تحقیق به تولید كالا و خدمات جدید قابل عرضه در بازار یا بهبود محصولات و فرآیندهای جاری منجر میشود و در نتیجه پتانسیل دانش و فناوری و نوآوریهای علمی به طور كامل محقق میشود. لاندری[4] و همكاران (2006)، تجاریسازی دانش را در كنار انتشار دانش از طریق همایشها و انتشارات علمی و آموزش نیروی كار ماهر جزو یكی از سه ساز و كار عمده دانشگاه برای انتقال دانش معرفی نمودهاند كه میتواند به صورت فعالیتهای مشاورهای، قراردادهای تحقیقاتی با صنعت، به ثبترسانی و تشكیل شركتهای انشعابی صورت میگیرد.
سهیم كردن پژوهشگران در دستاوردهای ناشی از تجاری شدن پژوهشهای آنان یكی از عوامل مؤثر در توسعه امر پژوهش در كشورهای توسعه یافته است.
هر سال بالغ بر 1000 میلیارد دلار در دنیا صرف تحقیق و توسعه میشود كه این رقم حدود 2 درصد تولید ناخالص داخلی دنیا را تشكیل میدهد و در برخی از كشورهای توسعه یافته این رقم به 4 درصد GDP[5]آنها نیز بالغ میشود. افزایش حجم تجارت جهانی در دو دهة اخیر و رسیدن آن به مرز 31 تریلیون دلار عمدتاً ناشی از تجاری شدن دستاوردهای پژوهشی است. محققان به طور مستمر تلاش میكند كه كالاهای جدیدی ابداع و به بازار عرضه كنند كه مشابه آنها قبلاً وجود نداشته باشد یا از ویژگیهای نوینی برخوردار باشند.
در دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی بدون تجاریسازی یك دستاورد، تحقیقات معنایی ندارد. زیرا بدون دستیابی به مشتریان خاص یك دستاورد، تولید و یا انجام آزمایش، در مورد یك ایده بیفایده خواهد بود.
بازاریابی[6] و فرآیند تجاریسازی، مرحله نهایی فرآیند نوآوری را تشكیل میدهند. این دو عنصر برای دستیابی به موفقیت هر اختراعی، لازم میباشند. در سالهای اخیر از دیدگاه اقتصاد جهانی نقش سنتی دانش در پژوهشگاهها و دانشگاهها به عنوان تولید كننده و نقش دهنده علم، دانش و ایدههای نو مورد تجدید نظر قرار گرفته است. از طرف دیگر با كاهش حمایت مالی دولتها از تحقیق به تدریج پژوهشگران به سوی پشتیبانی بخش صنعت و تجاریسازی ایدههایشان گرایش پیدا كردهاند. عدم حمایت كافی دولت به مرور ماهیت تحقیق را از حالت مستقل و مبتنی بر مفاهیم نظری، به سمت تلاشهای همسو با تجاریسازی، سوق داده است.
در ادبیات بازاریابی و مطالعه بازار، مطالعات زیادی در مورد چگونگی تجاریسازی محصولات صورت گرفته است. در مقایسه با تجاریسازی سایر محصولات، تجاریسازی ایدههای جدید بالاخص ایدههای مربوط به فناوریهای نوین كمتر مورد توجه قرار گرفته است.
بنابراین، تجاریسازی دستاوردهای پژوهشهای علمی و فناوری در اقتصاد دانشبنیان از حیث مشروعیت و كارآمدی نظام پژوهشی و رفاه مردم و جامعه، دارای جایگاه و اهمیت ویژهای است. به طوری كه تجاریسازی نتایج پژوهشها و فناوری میتواند به تحقق مأموریت كارآفرینی دانشگاهها و نظام علمی كشور نیز كمك كند. از سوی دیگر، واقعیت این است كه تجاریسازی دستاوردهای پژوهشی و فناوری بایستی در یك محیط رقابتی واقعی و در فضای فرصتهای زودگذر و تهدیدات پایدار انجام شود.
از سوی دیگر، بیانیه جهانی آموزش عالی كه در سال 1998 میلادی توسط یونسكو[7] منتشر شد، فشار وارده بر انتقال تجاری دانش از دانشگاهها به صنعت را افزایش داد (ابویی و همكارانش، 2:1380). بیانیه مذكور مراكز آموزش عالی و دانشگاههای كشورهای جهان را به همگرایی بینالمللی دعوت نمود.
اگر چه اهمیت و ضرورت تجاریسازی نتایج تحقیقات با توجه به جایگاه آن در سند برنامه چهارم توسعه اجتماعی و اقتصادی كشور و با اهداف تعیین شده از طرف وزارت علوم تحقیقات و فناوری، برای بخش دانشگاهی كشور محرز است ولی جهت دستیابی به آن نیاز به شناخت بیشتری از شرایط زمینهساز و عوامل كسب موفقیت در این زمینه است.
سعی ما این است كه این پایاننامه بتواند مؤلفههای مؤثر بر تجاریسازی نتایج و یافتههای تحقیقات دانشگاهی را شناسایی كند و امید است كه با ارائه راهكارهای مناسب و سازنده در جهت بهبود وضعیت تجاریسازی ایدهها و تحقیقات دانشگاهی قدمی مؤثر به نزدیك شدن كشور عزیزمان ایران به اهدافش بردارد.
1-2- بیان مسئله
به طور قطع یكی از دلایل اصلی سرعت پیشرفت توسعه فناوری در كشورهای پیشرفته صنعتی توجه به فرآیند تجاریسازی نتایج تحقیق داخلی آن كشورها بوده است و میتوان نتیجه گرفت كه توجه به این معنا برای كارگزاران ملی، مدیران تحقیق و توسعه، مدیران پروژه و به طور كلی مدیران فناوری در كشورها كه تحقیقات صنعتی در آن هنوز نوپاست و چشماندازهای آتی آن امید آیندهای روشن و تابناك را میدهد، امری ضروری است.
نیاز صاحبان صنایع، شركتها، سازمانهای دولتی و خصوصی به دانشگاه از یك سو و نیاز دانشگاه به كسب درآمد، نقش نوینی را برای جامعه آكادمیك ایجاد میکند. همكاری دانشگاه با همه نهادها و سازمانهای اجرایی از مصادیق توافقهای قراردادی است كه در خصوص فعالیتهای علمی و پژوهشی و شركتهای تجاری صورت میگیرد. این همكاری معمولاً با هدف دستیابی به توان علمی دانشگاه و تجربههای دولت، صنعت، شركتها و استفاده از آنها صورت میپذیرد ( آراسته، 58:1383).
در بخش دانشگاهی دیگر ذخیرهسازی دانش به تنهایی راضی كننده نمیباشد، بلكه اطمینان از كاربرد دانش به گونهای كه جامعه بتواند از منافع سرمایهگذاری در تحقیقات بهرهبرداری نماید یكی از اهداف اصلی تحقیقات دانشگاهی است. به طور كلی جامعه مستقیماً از منافع تحقیقات دانشگاهی بهره نمیبرد مگر آنكه راهكارهایی طراحی شود كه نتایج تحقیقات به عاملان اقتصادی در صنعت سپرده شود مشروط بر اینكه منافع دانشگاه تأمین گردد (فكور، 20:1383).
كشورهای دارای اقتصاد پویا و متحرك، دانشگاههای قویای دارند كه با دولت، صنعت و تجارت ارتباط و هماهنگی همه جانبه دارند. یكی از بسترهای توسعه این ارتباط جهتگیری در تبدیل این تولیدات علمی به محصول از طریق دایر نمودن شركتهای تجاری است. این شركتها را كه علاوه بر كاربردی كردن نتایج تحقیقات، هدف درآمدزایی برای دانشگاهها را دربر دارند، بنگاههای دانشگاهی مینامند كه به ندرت در دانشگاههای ایران دیده میشوند.
به طور معمول بودجه دانشگاهها از منابع متعددی تأمین میشود. معمولاً در اكثر كشورها دولت منبع اصلی تأمین كننده اعتبارات است، لكن همانگونه كه شاهد هستیم افزایش تعداد دانشگاهها و جمعیت دانشجوی، دولتها را از تأمین بودجه و امكانات لازم برای دانشگاهها ناتوان ساخته است. لذا دانشگاهها برای انجام برنامهها و تحقق اهداف خود تلاش مینمایند، مكانیزمهای مختلفی را برای تأمین هزینههای خود بكار گیرند، بدون آنكه از مسیر اصلی خود كه تولید علم و دانش است منحرف شوند. یكی از روشهای تبدیل تولیدات علمی به كالا و خدمات از طریق ایجاد شركتهای دانشگاهی است. ایجاد این شركتها نام جدیدی است كه دانشگاه را به سمت طرح ایدههای جدید كه نیازهای جامعه را تأمین كند هدایت مینماید، بدون آنكه این مراكز از مسیر اصلی خود كه كشف مرزهای جدید دانش برای پاسخگویی به نیازهای جامعه و توسعه علم و فناوری است منحرف شوند ( شمس و افضلان، 42:1383).
امروزه، افزایش اعتبار دانشگاهها از طریق انتقال تجاری دانش، نقش اساسی را در افزایش سرمایه انسانی دانشگاهها ایفا میكند. این امر به وسیله جذب با هوشترین دانشجویان از برترین دانشكدهها امكانپذیر میگردد(Nicola et al,2004:11). بنابراین مشاهده میشود جذب با استعدادترین دانشجویان مرهون افزایش اعتبار دانشگاه از طریق تجاریسازی است.
تجاریسازی را میتوان به عنوان فراگرد انتقال و دگرگونی دانش نظری موجود در نهادهای دانشگاهی به برخی انواع فعالیتهای اقتصادی تعریف كرد(Spilling,2004:205).
جولی[8] (1997) تجاریسازی را فراگردی تعریف میكند كه از بینش فناوری بازار آغاز شده و به كاركردهای پایدار محصول متناسب بازار ختم میشود(Spilling,2004:189).
در ادبیات نوآوری نیز تعاریف نزدیك به هم از تجاریسازی صورت گرفته است. (دایان [9]2004) سادهترین تعریف تجاریسازی را “عرضه یك محصول جدید در بازار”میداند.(Acworth,2008:200).
ریمر، آیسرمن[10] و دیگران (2005) تجاریسازی را «فرآیند تبدیل فناوری به محصولات موفق اقتصادی» تعریف میكنند (فكور،1385: 40 ).
از تعاریف فوق بر میآید كه تجاریسازی فرآیندی است كه ایده، نتیجه تحقیق یا اختراع حاصل از بخش دانشگاهی را به محصولات، خدمات و فرآیندهای قابل عرضه در بازار تبدیل میكند.
مطالعات در زمینه انتقال فناوری نشان میدهد، كه مؤثرترین روش آن تربیت دانش آموختگان است. زیرا ارتباط با صنعت موجب اختصاص بودجههای تحقیق و توسعه از طریق پژوهشهای مشترك میگردد و امكان دسترسی به دانشجویان آشنا با فناوری نوین را فراهم میسازد. از اینرو، تحقیقات دانشگاهی به طور خاص در زمینه تحصیلات تكمیلی و رسالههای آنان در رشتههای مهندسی و علوم اهمیت فوقالعاده در بسترسازی پتانسیل تحقیقاتی دانشگاه و بالطبع جذب درآمدهای غیردولتی پایدارتر دارد. پژوهشگرانی همچون ریتان (2006)[11]، جیو(2005)[12]، مورگان و همكاران(2003)[13]و لینك(2005)[14] در تحقیقات خود بر این امر اشاره داشتهاند.