شاید متمایزترین مهارت بنگاههای حرفهای، توانایی آنها در ایجاد، حفظ و نگهداری و توسعهی علائم تجاری خود باشد(كاپفرر، 1385). با تشدید رقابت در تجارت و تغییرات سریع تکنولوژیکی و نیز افزایش قدرت و حق انتخاب مشتریان، موفقیت از آن شرکتهایی خواهد بود که قادر باشند به نحو شایستهتری انتظارات و ارزشهای موردنظر مشتریان را درک و شناسایی کرده و به نحو مطلوب به آنها پاسخ دهند (وانگ و همکاران[1]، 2007).
نام تجاری به عنوان رکن و اساس بازی رقابتی امروز، عنصری است که باید به دقت ایجاد، تعریف و مدیریت شود تا سازمان و شرکتها بتوانند با تکیه بر این ستون، سودآوری هرچه بیشتر را برای کسب و کار خود، رقم بزنند. لازم به یادآوریست که ویژگیهای برندها یا نامهای تجاری بر رفتار مشتری تأثیرگذار است و دنیای تجارت امروز به استراتژیهای برندگذاری نیاز دارد(جوانمرد، 1388). تا چند سال پیش دغدغه عمده شركتها و موسسات در یافتن و جذب مشتریان بیشتر بوده است. در حال حاضرحفظ و راضی نگه داشتن مشتریان خود از اهم فعالیتهای كسب و كارهای موفق می باشد. این شركتها همواره در جهت ارتقای رضایت مشتریان از محصولات/خدمات (شركتهایشان) از هیچ كوششی فروگذار نبوده اند. در این راستا مفاهیمی همچون مدیریت بر مبنای رضایت مشتریان، مدیریت كیفیت فراگیر و … در شركتها پیاده شده است.
همواره این شركتها همچنین با اندازه گیری منظم شاخص رضایت مشتریان ضمن كنترل و ارزیابی عملكرد برنامه های خود، در تلاشند تا دل مشتریان را بدست آورده و آنها را از خودشان راضی نگه بدارند.
با توجه به موارد گفته شده، در این فصل به بررسی كلیات تحقیق پرداخته شده است. ابتدا مساله اصلی تحقیق بیان گردید و سپس اهمیت
و ضرورت تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه به اهداف اساسی تحقیق و سوالات تحقیق، چارچوب نظری تحقیق و جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق، قلمرو تحقیق، موانع ومحدودیتهای تحقیق پرداخته شده و در انتها نیز واژه ها و اصطلاحات تخصصی تحقیق تعریف شد.
1-2- بیان مسئله
در دنیای تجارت امروز که رقابت بین شرکتها بسیار نزدیک به هم شده و هر شرکت میکوشد تا کالا یا خدمت خود را چنان ارائه دهد که از رقبا عقب نماند، توجه به مؤلفههای دیگری که بر انتخاب مشتریان اثر میگذارند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از عمدهترین عوامل مؤثر بر انتخاب مشتری، تصویر ذهنی مشتری از نام تجاری موردنظر است. نام تجاری یا برند یکی از داراییهای نامشهود شرکتهاست که میتواند نقش عمدهای در رشد و قابلیت سودآوری آنها، در درازمدت داشته باشد. به خصوص آنکه برای نام تجاری از قوانین انحصاری خاصی نیز میتوان بهره گرفت.
در واقع نام تجاری به عنوان حوزهی قانونیای عمل میکند که تولیدکنندهی محصول یا ارائهدهندهی خدمت، میتواند در آن سرمایهگذاری کند. ضمن اینکه برندینگ و استفاده از نام تجاری میتواند تصمیمگیری مصرفکننده را راحتتر کرده و همچنین اساسی برای ایجاد وفاداری به شرکت باشد.
به طور كل، یك نام تجاری نقشهای مهمی ایفا میكند: متمایز كننده محصول و خدمت است، با مصرف كننده ارتباط برقرار میكند و به عنوان یك حوزه قانونی عمل میكند كه تولید كننده میتواند در آن سرمایه گذاری نماید. نام تجاری مناسب به مشتری و كاركنان شركت رضایت و اعتماد به نفس میدهد و میتواند آگاهی بازار از محصولات جدید را افزوده، ورود محصولات به بازارها را تسریع و در نهایت منجر به افزایش سهم بازار شود.
طبق تعریف فیلیپ کاتلر و انجمن بازاریابی آمریکا، نام تجاری یا برند عبارتست از؛ نام، عبارت یا اصطلاح، نشانه، علامت، نماد، طرح یا ترکیبی از آنها که هدف از آن معرفی کالا یا خدمتیست که فروشنده یا گروهی از فروشندگان عرضه میکنند و بدین وسیله محصولات و خدمات خود را متمایز میکنند.
نام تجاری یا برند، نقشهای مهمی ایفا میکند؛ از متمایزکننده محصول و خدمت گرفته تا برقراری ارتباط با مشتری و ایجادآگاهی بازار و افزایش سهم بازار. اما آنچه در انتخاب مشتری و به عبارتی موفقیت نام تجاری یک شرکت تأثیر دارد، در واقع همان تصویر ذهنی مشتری ست.
در طول دو دههی اخیر، نظر بسیاری از پژوهشگران رفتار مصرفکننده به این موضوع جلب شده است که افراد چگونه برای توصیف ایدهآلهای شخصیتی خود به انتخاب از بین برندها یا نامهای تجاری میپردازند.
اصولاً انسانها جهت فهم دنیای پیرامون خود و همچنین ارتباط برقرار کردن با بقیه از استعارهها استفاده میکنند که یکی از این استعارهها، استعارهی انسان است. ما همواره سعی میکنیم جهت ارزیابی و بیان ویژگیهای موجودات بیجان، با استفاده از استعارهی انسان؛ به آنها صفات انسانی نسبت بدهیم.
پژوهشگران معتقدند؛ مشتریان صفات و ویژگیهای شخصیتی گوناگونی را به محصولات نسبت میدهند که این موضوع سبب تعریف سرفصل جدیدی به عنوان شخصیت نام تجاری شده است.
شخصیت نام تجاری در واقع عبارت است از؛ همهی ویژگیهای انسانیای که ما به نامهای تجاری نسبت میدهیم. بر این اساس ممکن است به برخی نامهای تجاری ویژگیهایی مثبت از قبیل باهوش، خوشقول، وفادار، بامزه و هیجانانگیز و غیره و یا ویژگیهای منفی از قبیل بدسلیقه، بیادب، شیّاد و غیره نسبت دهیم.
خانم جنیفر آکر (1997)، پنج اصل شخصیت نام تجاری را چنین بیان میدارد: صمیمیت، اشتیاق و هیجان انگیزی، شایستگی، فریبندگی و استحکام.
پژوهشهای مختلف نشان میدهد؛ هرچه بین صفات شخصیتی افراد و نام تجاری، هماهنگی بیشتری وجود داشته باشد، احتمال انتخاب آن از سوی افراد بیشتر است.
دیوید آکر (۱۹۹۶)، شخصیت نام تجاری را هستهی مرکزی و نزدیکترین متغیر در تصمیمگیری مشتری در هنگام خرید میداند. با توجه به توضیحات آمده و همچنین مؤلفههای مؤثر بر دنیای تجارت امروز که برای مشتری اهمیت ویژهای قائل است، لازم است هر سازمانی جهت شناخت عمیقترِ مصرفکنندگانِ خود، از مفهومِ شخصیتِ نام تجاری بهره گیرد و به بررسی آن در ذهن مشتریان خود بپردازد.
علاوه بر این، در دنیایی كه بهداشت و سلامتی، یكی از فاكتورهای بسیار مهم برای توسعه یافتگی به شمار می آید نقش شوینده ها و پاك كننده ها در زندگی مردمان و بالا بردن سطح زندگی،رفاه و سلامتی بیش از پیش آشكار می شود. با توجه به این نكته مهم، شركت ها و صنایع تولید كننده مواد شوینده نیز در این بازار جهانی بیكار ننشسته اند و با تلاش بی وقفه، سرمایه گذاریهای كلان، تبلیغات و بازار یابی وسیع، برند سازی و مشتری مداری،گوی سبقت را از دیگران می ربایند. آنها میكوشند محصولاتی با كیفیت هرچه بیشتر، قیمت مناسب و بسته بندی زیبا را راهی بازار كنند و سرانجام سودهای كلان را از آن خود سازند. ولی ما هنوز در داخل كشور مصرف كننده وفادار نساخته ایم. این در حالی است كه شركت های خارجی، به شدت به نظرات مشتری و پیشنهادات و انتقادات مصرف كنندگان، اهمیت می دهند.
لذا با توجه به تنوع محصولات تولیدی تا کنون تحقیقی در صنعت مواد شوینده مبنی بر تأثیر شخصیت نام تجاری بر اعتماد، دلبستگی و تعهد به نام تجاری انجام نشده، که ضرورت انجام تحقیقی در این زمینه ضروری به نظر می رسد که امیدواریم نتایج تحقیق حاضر بتواند مفید فایده واقع شود.
1-3- اهمیت پژوهش
شخصیت انسان نقطه آغازین تحقیقات درباره شخصیت برند یا نام تجاری میباشد. مفهوم شخصیت برند یا نام تجاری، مزایای مدیریتی مهمی را به دنبال دارد که یکی از آنها اثرگذاری بر رابطهی میان مصـرفکننده و نام تجاری میباشد و میتواند رفتار مصـرفکننده را توضیح دهد. از این رو چنین مفهومی میتواند چشمانداز جدیدی را برای مدیریت و عملکرد نام تجاری در حوزهی بازاریابی به همراه آورد (لوئیس و لومبارت، 2010: 115).
یکی از با ارزشترین داراییهای هر شرکت نام و نشان تجاری آن شرکت میباشد هرچه ارزش نام و نشان تجاری درذهن مصرف کنندگان بیشتر باشد، شرکت میتواند درسایه آن منافع بیشتری را از مصرف کنندگان کسب کند. ارزش ویژه نام و نشان تجاری یکی از داراییهایی است که هم ارزش شرکت را حفظ میکند و هم وفاداری مشتریان را به دنبال خواهد داشت. (علیپور و خطبه سرا، 1389)
از سوی دیگر تصمیمگیری مشتری بر اساس صفات شخصیتی او شکل می گیرد، هرچه بین صفات شخصیتی افراد و نام تجاری، هماهنگی بیشتری وجود داشته باشد، احتمال انتخاب آن از سوی افراد بیشتر است.
دیوید آکر (۱۹۹۶)، شخصیت نام تجاری را هستهی مرکزی و نزدیکترین متغیر در تصمیمگیری مشتری در هنگام خرید میداند.
هر نام تجاری شخصیت خاص خود را دارد. نامهای تجاری که هویت و اهداف خود را مشخص و متمایز میسازد و چهرهای ملموس و دوستانه از خود ارائه میدهند، قادرند که با مشتریان خود ارتباطی غنی و سودمند برقرار کنند و نه تنها بخشی از قلب و ذهن آنها بلکه بخشی از زندگی روزمره مصرف کنندگان را تسخیر میکند (تیلور و گودوین[2]، 2004).