در این فصل از پژوهش به بررسی بیان مسئله، اهمیت موضوع و ضرورت انجام تحقیق، فرضیات تحقیق، اهداف تحقیق، قلمرو تحقیق، سوالات تحقیق و مفاهیم کلیدی تحقیق پرداخته خواهد شد.
1-2 بیان مساله
در دنیای جهانی کسب و کار، تغییرات دایمی و روزانه، بر فرآیند های ساختار دهی مجدد، کاهش اندازه سازمانی، ادغام ها و تصاحبات مزایای تکنولوژیکی و سایر اقدامات جهت برآمدن از پس فشارهای جهانی گواهی می دهند. این تغییرات در سطوح سازمانی اهمیت مدیریت افراد در محل کار و به خصوص برنامه ریزی و مدیریت شغلی را افزایش داده اند. به طور مستدل نیروی کار با ارزش ترین منبع سازمان های معاصر است که فراهم سازی آنها با یک مسیر شغلی با ثبات یک رابطه برنده – برنده هم برای سازمان و هم برای کارکنان ایجاد می کند. توسعه روز افزون تکنولوژی منجر به تحولات شگرف در تمام عرصه های زندگی شده و استفاده از آن در جهت تحقق اهداف فردی و سازمانی موجب رضایت استفاده کنندگان از آن خواهد شد. نظریه سرمایه نیروی انسانی آغازی است بر خلاقیت و نوآوری برنامه ریزی
مسیرهای شغلی اعضای سازمانی که از سیاست ها و تکنیک های مدیریت منابع انسانی جهت توسعه مهارت ها، توانایی ها و شایستگی های هدفمند برای ارایه محصولات و خدمات جدید جالب توجه، استفاده می کند. برانچ (2004) خاطر نشان می سازد که مسیر شغلی، دارایی فردی کارکنان است و سازماندهی است که مسیر شغلی کارکنان را مدیریت و برنامه ریزی می کند. با این وجود طی دهه های گذشته تصور شده که افراد، مسئول تهیه و ساخت مسیر شغلی خود هستند. از این رو مدیریت مسیر شغلی مستلزم ابتکارات سازمانی و فردی به منظور بهبود حداکثر مزایای است. توسعه مسیر شغلی فرآیند پیچیده ای درباره رشد کارکنانی است که برای افراد و سازمان مفیدند. یک سیستم توسعه مسیر شغلی طراحی شده خوب، سازمان را قادر می سازد تا بر استعدادهای داخلی ارزشمند برای کارگزینی و ارتقا از طریق تطبیق مهارت ها، تجربیات و اشتیاق های فردی در جهت نیازهای سازمانی، تلنگری وارد کند. به علاوه آن می تواند نسبت به طرح جانشینی برای جذب، حفظ و انگیزه کارکنان و در نتیجه نیروی کار بهره ور تصمیمهای آگاهانه بگیرد (تیت[1]، 2001، کاپل[2] و شفرد[3]،2004، کای[4]،2005). بنابراین توسعه مسیر شغلی باید یک سیستم مداوم مرتبط با ساختارهای منابع انسانی سازمان باشد و نه یک رویداد زمانی (لی بویتز[5] و همکاران،1998). این موارد پیوند میان سازمان و فرد را در تعریف و حفظ یک فرآیند توسعه مسیر شغلی قابل تحمل مطرح می کند که مستلزم فرضیه سازی و آزمون نتایج تکنیکهای توسعه مسیر شغلی در متون و زمینه های متفاوت است.
با توجه به گسترش تکنولوژی نیاز به آموزشهای جدید در سازمانها احساس می شود. بکارگیری دانش جدید در سازمان می تواند موجب گسترش افقی شغل شده و میزان رضایت شغلی را تغییر دهد. توجه به عواملی که موجب ارتقا تعهد و رضایت شغلی می شود برای نیروی انتظامی استان لرستان بسیار با اهمیت می باشد و این نیرو در تلاش است تا عوامل موثر بر ارتقا رضایت و تعهد کارکنان خود را بررسی نماید. از این رو برای این سازمان بسیار مهم است تا به این سوال که آیا برنامه ریزی و مدیریت مسیر شغلی می تواند موجب افزایش رضایت و تعهد شغلی کارکنان خود شود، پاسخ دهد. در این تحقیق کمک خواهد کرد تا به این سوال و مشکل مهم در نیرو انتظامی استان لرستان پاسخ دهد.
1-3 اهمیت موضوع و ضرورت انجام تحقیق
نیروی انتظامی مجبور است برای برآورده نمودن نیازهای جدید جامعه، دانش و تکنولوزی سازمانی خود را ارتقا دهد. گسترش دانش و تکنولوژی جدید در سطح نیروی انتظامی استان لرستان موجب شده است تا مدیریت این سازمان دوره های آموزشی لازم برای ارتقا دانش و عملکرد پرسنل را برنامه ریزی نماید. این افراد هنگام آموزش، می بایست امور محوله سازمان خود را نیز انجام دهند. همچنین پس از پایان دوره های آموزشی تا جایگزینی کامل دانش جدید، علاوه بر استفاده از برخی روشهای معمول، می بایست دانش و تکنولوژی جدید را نیز بکار گیرند. این امر موجب گسترش افقی وظایف آنها می شود. اگرچه گسترش شغلی در کوتاه مدت موجب کاهش خستگی و افزایش رضایت می شود، اما در دراز مدت می تواند موجب نارضایتی و کاهش تعهد پرسنل گردد. این که چقدر نیروی انتظامی استان لرستان عملکرد موفقی خواهد داشت بستگی به پرسنل آن دارد. لذا پرسنل راضی، با انگیزه و متعهد، کارایی سازمان را افزایش داده و عملکرد آن را موثرتر خواهند کرد. در حال حاضر با گسترش شغلی پرسنل نیروی انتظامی استان لرستان، میزان تغییر در رضایت و تعهد پرسنل آن بوضوح مشخص نمی باشد. با جرای این تحقیق، نیروی انتظامی استان لرستان خواهد توانست تاثیر مدیریت و برنامه ریزی انجام شده برای مسیر شغلی پرسنل خود را بررسی نماید و از میزان تاثیر آن بر رضایت و تعهد ایجاد شده در پرسنل خود آگاهی یابد و برای افزایش کارائی سازمان برنامه ریزی نماید.
1-4 فرضیات تحقیق
فرضیه 1: برنامه ریزی مسیر شغلی رابطه مثبت بر تحقق توسعه مسیر شغلی دارد.
فرضیه 2: مدیریت مسیر شغلی رابطه مثبت بر تحقق توسعه مسیر شغلی دارد.
فرضیه 3: رضایت شغلی رابطه مثبت با توسعه مسیر شغلی دارد.
فرضیه 4: تعهد مسیر شغلی سطح رضایت را با توسعه مسیر شغلی افزایش می دهد.