امروزه بنگاههای اقتصادی كشور در فرآیند جهانی شدن و پیوستن به منظومه تجارت جهانی با چالشهای بیشماری مواجه هستند. حضور در بازارهای جهانی و حتی باقی ماندن دربازارهای داخلی مستلزم رقابت با رقبای قدرتمند است و با توجه به گسترش و پیچیدگی اهداف، فرآیندها و ساختار سازمانی در صحنه رقابت، سازمانهایی میتوانند به بقای خود ادامه دهند كه نسبت به خواستهها و انتظارات مشتریان و ذینفعان پاسخگو باشند، همچنین به سود آوری و ثروت آفرینی به عنوان شاخصهای كلیدی و برتر سازمانی توجه كنند.
مدلهای تعالی سازمانی یا سرآمدی كسب و كار به عنوان ابزار قوی برای سنجش میزان استقرار مدل درسازمانهای مختلف به كارگرفته میشوند. با بكارگیری این مدلها سازمانها میتواند از یك سو میزان موفقیت خود را دراجرای برنامههای بهبود در مقاطع مختلف زمانی مورد ارزیابی قراردهند و از سوی دیگر عملكرد خود را با سایر سازمانها به ویژه بهترین آنها مقایسه كنند. مدلهای سرآمدی كسب و كار پاسخی است به این سوال كه سازمان برتر چگونه سازمانی است؟ چه اهدافی و مفاهیمی را دنبال میكند و چه معیارهایی بر رقبای آنها حاكم هستند؟ امروز اكثر كشورهای دنیا با تكیه بر این مدلها جوایزی را در سطح ملی و منطقهای ایجاد كردهاند كه محرك سازمانها و كسب و كار در تعالی، رشد و ثروت آفرینی است. مدلهای تعالی با محور قراردادن كیفیت تولید (كالا یا خدمات) و مشاركت همه اعضا سازمان میتواند رضایت مشتری را جلب و منافع ذینفعان را فراهم نموده و در عین حال یادگیری فردی و سازمانی را با تكیه بر خلاقیت و نوآوری تشویق و ترویج كنند.
آنچه به عنوان سؤال بزرگ، فراروی سازمانها قرار دارد این است که با چه ابزاری و چگونه میتوان ضمن بررسی موارد مختلف، به شکل جامع تمام نقاط قوت و حوزههای قابل بهبود را شناسایی و خود را برای حضوری موفق در عرصه رقابت آماده کرد. امروزه اندیشمندان و متفکران بهرهوری بر مدیریت کیفیت جامع به عنوان راهحل فراگیر برای افزایش کارامدی سازمانها از طریق ایجاد سیستمی در مدیریت که ضامن انجام کارها بهطور صحیح، مداوم و در همه سطوح و زوایای سازمان باشد تأکید دارند. در چارچوب توجه به مدیریت کیفیت جامع، مدلهای تعالی سازمان به عنوان ابزاری برای استقرار سیستمها و نظامهای مختلف مدیریتی در سازمانها و نیز ابزاری برای سنجش میزان موفقیت آنها در استقرار این نظامها معرفی شدهاند. به کارگیری این مدلها در سازمانهای مختلف، نشاندهنده رشد قابل توجهی است که در شاخصهای عملکرد آنها اتفاق افتاده است. صرف نظر از این که سازمان در چه بخشی فعالیت میکند و اندازه آن در مقیاسهای
اقتصادی چقدر است، برای این که بتواند به موفقیت دست یابد، باید چارچوب مدیریتی مناسب را برای خود انتخاب کند. مدل تعالی سازمانی، ابزار عملیاتی قوی است که برای مقاصد مختلف سازمانها به کار میرود. تعالی سازمانی، برداشت نظری و تئوریک نیست بلکه کسب و ارائه نتایج ملموس و قابل مشاهدهای است که مبتنیبر شواهد بوده، پایداری و دوام داشته باشد.
در پاسخ به نیاز سازمانها برای عملکرد برتر، دانش مدیریت توسعه یافته و فنون و نظامهای گوناگون مدیریتی عرضه شده است که در ارتقای بهرهوری نیز نقش ارزنده و شایسته ایفا کرده است. در دهههای اخیر، سرعت و تنوع، توسعه علوم و فنون و نظامهای مدیریت به حدی بوده که نوعی آشفتگی ذهنی و دشواری انتخاب در واحدهای کسب و کار ایجاد کرده است. مدلهای تعالی کسب و کار، در پاسخ به این نیاز شکل گرفتهاند که مجموعه فنون و نظامهای مدیریتی را در قالبی یکپارچه و سازگار با عملکردهای مؤثر و کاربردی آسان در اختیار بنگاهها قرار دهند.
دستیابی به تعالی، مستلزم تعهد مدیریت و پذیرش مفاهیم اساسی است. این مفاهیم از پیکره علمی- که به مدیریت کیفیت جامع معروف است- به دست میآید و عبارتند از: نتیجهگرایی، مشتریگرایی، رهبری و پایداری هدف، مدیریت بر مبنای فرآیندها و واقعیتها، توسعه و مشارکت کارکنان، یادگیری، نوآوری و بهبود مستمر، توسعه مشارکت همکاران و پاسخگویی عمومی. یکی از روشهایی که مدل تعالی سازمانی را تعریف میکند بها دادن به خلاقیت کارکنان است. مدلهای تعالی سازمانی به عنوان ابزاری فراگیر و با نگرش جامع به تمامی زوایای سازمانها به کمک مدیران میآیند تا آنها را در شناخت دقیقتر سازمان یاری کنند. این مدلها برای سنجش و مقایسه عملکرد سازمانها نیز به کار میروند و سازمان را قادر میسازند تا میزان موفقیتهای خود را در اجرای برنامهها در مقاطع زمانی مختلف، ارزیابی کنند، نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و پروژههایی را تعریف کنند و به سمت تعالی، سوق دهند.
تعالی سازمانی را میتوان رشد و ارتقای سطح یك سازمان در تمامی ابعاد مختلف آن دانست، به گونهای که بـا کسب رضـایتمندی کلیه ذینفعان و ایجـاد تعـادل بین آنها احتمال موفقیت سازمان را در بلند مدت افزایش دهد. در سالهای اخیر مدلهایی تحت عنوان تعالی سازمانی مطرح گشته است كه از آن جمله میتوان به مدل تعالی EFQM) )اشاره نمود. رویكرد این مدل، استفاده مؤثر از فرآیند خودارزیابی در راستای ارتقای سطح سازمان میباشد. اجرای خودارزیابی بر اساس مدل فوق در سازمان نتایج زیر را درپی خواهد داشت:
– شناسایی و بررسی فعالیتهای سازمان و چگونگی اجرای آنها به منظور استخراج و تعیین نقاط قوت، زمینههایی كه نیاز به بهبود داشته و اقدامات و برنامههای بهبود سازمان.
– ایجاد یادگیری سازمانی از طریق بررسی نتایج عملكرد سازمان و شناسایی و اجرای پروژههای بهبود.
– تأمین و ارائه اطلاعات لازم برای شناسایی و تعیین اهداف و برنامههای بهبود و ارتقای سازمان و شناسایی اولویتها.
– ایجاد انگیزه در مدیران و كاركنان برای حركت به سمت بهسازی و تعالی عملكرد.
– افزایش اطمینان از تداوم بهبود سازمانی با توجه به فرآیند خودارزیابی و اجرای دورهای آن.
– ایجاد امكان تبادل تجربیات درون سازمانی با بكارگیری ابزار بهینهكاوی.
2-1- تعریف و بیان تحقیق
مدل های تعالی سازمانی یا سرآمدی كسب و كار(EFQM) به عنوان ابزار قوی برای سنجش میزان استقرار مدل درسازمانهای مختلف به كارگرفته میشوند. دستیابی به تعالی، از پیکره علمی- که به مدیریت کیفیت جامع معروف است- به دست میآید و عبارتند از: نتیجهگرایی، مشتریگرایی، رهبری و پایداری هدف، مدیریت بر مبنای فرآیندها و واقعیتها، توسعه و مشارکت کارکنان، یادگیری، نوآوری و بهبود مستمر، توسعه مشارکت همکاران و پاسخگویی عمومی.
یونگ و ویلکنسیون [1](2001)، پراجوگو وسوهال[2] (2004)، رحمان[3] (2004)، رحمان و بولاک[4] (2005) و لوئیس و همکاران [5](2006) به مدیریت منابع انسانی، رهبری، کارتیمی، آموزش و مشارکت کارکنان جهت بهبود تولید و روشهای تولید و نیز ایجاد کار از طریق پروسههای مشخص، بهبود کالا و خدمات به مشتریان و نیز ارتقاء سطح کیفیت فنی برای توسعه سازمان و ایجاد منافع و سود سازمانی برای سهامداران اشاره دارند
مدل تعالیEFQM یعنی بررسی مشروح و عمیق مسئله وتعیین عواملی كه موجب پدید آمدن مسئله شدهاند، تهیه اطلاعات لازم جهت تصمیمگیری برای چگونگی حل مسئله و نیز ارائه پیشنهادها و راهكارهایی جهت حل مسئله و نیز بررسی روابط كلی بین مسئله مورد بحث و اهداف كلی و نتایج اجرایی حاصله برای سازمان و اطلاع یافتن از توان كارفرما برای انجام تغییرات و حل مسئله است این مدل ابزاری اجرایی جهت کمک به سازمانها برای اطمینان از تحقق استقرار سیستم مدیریتی مناسب بوسیله سنجش میزان قرارگرفتن درمسیر برتری پایدار است که به صورت جامع و فراگیر کلیه روابط و فرایندها را مورد توجه قرار داده و به سازمانها کمک میکند تا فاصلهها شناسایی و سپس راه حلها را با انگیزه بیشتر تعیین کند این الگو یک نمای کل نگر ازسازمان ایجاد نموده و می تواند برای تعیین این که این روشهای متنوع چگونه با یکدیگر جفت و جور شده و همدیگر را تکمیل میکنند برای سود سازمانی مورد استفاده قرار گیرند
الگوی تعالی سازمانی EFQM به عنوان الگویی جامع در سنجش توان عملكردی سازمانها از طریق طراحی و اجرای نظام ارزیابی عملكرد سازمانها، میزان تحرك هوشمندانه آنها را در طراحی مطلوب مسیر حركتی،اجرای بهینه اهداف، بررسی نتایج حاصله و سنجش اثر بخشی اقدامات انجام شده، را مورد تحلیل قرار داده و سطح كامیابی سازمانها را در نیل به تعالی مشخص می سازد
مدلهای برتر سازمانی با الگو برداری از شرکتهای موفق دنیا توانسته اند چهار چوب مناسبی را برای مدیریت سازمانها در محیط رقابتی ارائه کنند. ویژگی بارز این الگوها، نوع نگرش به سازمان است که به مدیریت این امکان را می دهد تا ضمن ارزیابی سازمان تحت امر خود، بتواند آن را با سایر سازمانهای مشابه مقایسه کند. از سوی دیگر این الگوها معمولاً به گونه ای طراحی شده اند که امکان استفاده از تکنیکهای مختلف را برای سازمان فراهم می سازند
1–Jung & Wilkinson
-Prajo & Soha2
-Rahman 3
– Rahman & Bolak4
-Louise & et. al.5