چهار سال حضور در کلاسهای فلسفه کافی بود تا در ابتدای امر عبارت فلسفه برای کودکان[1] برایم نامأنوس و عجیب، اما معصومانه، جلوه کند و مجال هرگونه ارتباطی را ممکن نبینم؛ گویی در حیات فلسفه جایی برای او نبود و فلسفه را هم از جانب کودکان خریداری نیست؛ آخر فلسفه کجا و کودک کجا! اما امروز بر آنم تا کودکانمان را به ضیافت فلسفه فراخوانم.
به گمانم، میتوان تربیت انسانهای آگاه و هشیار که تفکر خود را بر پایه استدلال صحیح و منطق بنا نهاده و در برخورد با دنیاهای پیرامون خود با اندیشهای جامع و عمیق، جوانب مختلف امور را بررسی و البته از قابلیت انعطاف بالایی در مواجهه با مسائل زندگی برخوردار هستند را، یکی از اصلیترین اهداف نظامهای تعلیم و تربیت دانست.
فیشر،[2]پرورش مهارتهای تفکر در کودکان را گامی مهم در این عرصه میداند (فیشر، ۱۳۸۵: ۹).
در این زمینه، جنبش فلسفه برای کودکان به عنوان جدیدترین رویکرد موجود، عهدهدار چنین رسالتی است (باقری و دهنوی، ۱۳۸۸: ۱۲).
این برنامه را متیو لیپمن[3] در اواخر دهه ۱۹۶۰ بر اساس تفکرات دیویی[4] و ویگوتسکی[5] بنیان نهاد. لیپمن، استدلال میکند که اگر ما بخواهیم کودکانمان در آینده به بزرگسالانی اندیشمند تبدیل شوند، باید آنها را تشویق کنیم تا کودکانی اندیشهورز باشند (فیشر، ۱۳۸۵: ۲۷۲).
سپس در گفتوگو با ناجی میافزاید، آنچه فلسفه برای کودکان نامیده میشود، تلاشی است برای بسط فلسفه، با این هدف که بتوان آن را همانند نوعی آموزش به کار برد. این نوع فلسفه، آموزشی است که در آن از فلسفه برای برانگیختن ذهن کودک در جهت پاسخگویی به نیاز و اشتیاقش به معنا بهره برده میشود. وی در ادامه فلسفه برای کودکان را به عنوان گامی فراتر از تفکر انتقادی[6] معرفی میکند (لیپمن، ۱۳۸۸: ۲۸).
جهانی بر این باور است، لیپمن هوای آن را در سر دارد که با استفاده از داستانهای دارای مضامین فلسفی به پرسشهایی که در طول تاریخ فلسفه ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است به شیوهای بدیع پاسخ گوید (جهانی، ۱۳۸۲: ۷۱).
با این وجود لیپمن توانست از گذر همنشینی کودک و فلسفه، البته با مراد معنایی خاص، به ترویج اخلاق و عقلانیت بپردازد. به گمانم این نیاز اساسی امروز جامعه ما و هر جامعه دیگری است که در پی داشتن فردایی بهتر است.
همانند بسیاری از کشورهای جهان، به فلسفه برای کودکان در سالهای اخیر در ایران نیز توجه شده است. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با تأسیس گروهی به نام «فکر پروری برای کودکان و نوجوان» (فبک)، به معرفی و ترویج این برنامه در ایران میپردازد. به این منظور، گفتوگوهایی با بنیانگذاران این برنامه صورت گرفته، نشستها و کارگاههای مختلفی برگزار شده و کتابها، مقالهها و پایاننامههایی نیز تألیف شده است اما این آغاز راه است و نیاز به پژوهش در این حوزه همواره احساس میشود.
پژوهش حاضر بر آن است تا از گذر رویکردهای برنامه فلسفه برای کودکان، مجالی برای ارتباط حوزههای مختلف فلسفه، با این برنامه بیابد و به قابلیت رویکردهای بومی توجه کند.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است