زندگی بشر در طول زمان همیشه با پدیدهها و مشکل های خاصی همراه بوده است که انسان را به تفکر واداشته و زمینهای را مهیا نموده است تا با بررسی و پرسش بر آنها غلبه کند. با پیشرفت بشر، گسترده شدن اجتماعات و درگیری بیشتر با مشکل ها، مسائل هم
متعددتر گشته است. خودکشی، یکی از پدیدههای رایج ناهنجار در جوامع غربی و کشور ایران است که درصدی از مرگومیر را به خود اختصاص میدهد. این عامل باعث شده است که جامعهشناسان و روانشناسان زیادی در مطالعات و پژوهشهای خود آن را ، از جنبههای مختلفی آسیبشناسی و مطالعه کنند و متغیرهای دخیل زیادی را در آن شناسایی و روش برخورد با آنها یا رفع موانع را بیان نمایند.(علی اکبر سیاسی ،1371)
گرچه برخی از پژوهشگران پیش از این اعلام کردهاند که گرایش و میل به خودكشی میتواند ناشی از نواقص و اختلالات ژنتیكی باشد كه روی رشد سلولهای عصبی تاثیر میگذارد، اما قطعاٌ این تاثیر به معنای علت بودن نیست و به عقید پژوهشگران، خودكشی هیچگاه در نتیجهی یك عامل یا حادثه اتفاق نمیافتد. معمولاٌ تعامل پیچیدهای از عوامل روانی، بیماری جسمی، سوء مصرف مواد، مشكلات خانوادگی، تعارض های بین فردی، شرایط محیطی، ویژگیهای فردی و استرسهای زندگی فردی، اجتماعی و شغلی منجر به خودكشی در فرد میشود. (علی رضا احمدی ، 1384).
خودکشی به عنوان یک پدیده چندعاملی، نیاز به بررسی و مطالعه بیشتری دارد که پژوهش حاضر هم با این هدف انجام شده است و سعی دارد به مطالعه ویژگیهای شخصیتی افراد اقدام کننده به خودکشی بپردازد و نقش این عوامل را در شیوع اقدام به خودکشی بررسی نماید.
پژوهشها نشان داده است که در بسیاری از رفتارها شخصیت نقش بسیار مهم و قابل توجه دارد. شخصیت به عنوان عاملی تعیینكننده، كه تمامی رفتارهای انسان را در عرصه زندگی شخصی و اجتماعی تحتتاثیر قرار میدهد میتواند فرد و اطرافیان وی را با مشكل جدی مواجه كند. همه انسانها از حیث داشتن شخصیت به معنی وسیع كلمه با یگدیگر همانند هستند یعنی هر كسی شخصیتی دارد. ولی این شخصیت در همه یكسان نیست. بلكه در هر كسی به صورت خاصی میباشد كه او را از دیگران متمایز میسازد. تفاوتهایی كه افراد با یگدیگر دارند، به حدی است كه نمیتوان از میان آنها حتی دو نفر را یافت كه از هر لحاظ شبیه به هم باشند. هر انسان و رویدادی در نوع خود
منحصر به فرد است. با وجود این بین بسیاری از انسانها و رویدادهای زندگی آنها آنقدر شباهت وجود دارد كه بتوان نكات مشتركی را در نظر گرفت و درست همین الگوهای رفتاری است كه مورد توجه روانشاسی است( ستوده ، 1378).