“
دیدگاه روان شناختی و پیشرفت تحصیلی
از دیدگاه روان شناسانه یادگیری به دو صورت است: الف- رفتارگرایی ب- شناخت گرایی. رفتارگرایی را به تجربه گرایان و شناخت گرایی را به فرد گرایان نسبت میدهند (سیف، ۱۳۷۳).
تجربه گرایان، یادگیری را کسب تجربه از طریق حواس و اندیشه و تفکر را از فرایند حواس توصیف و تبیین می نمایند. فرد گرایان بر این باورند که اندیشه و عقل منبع اصلی همه شناختهاست و یادگیری از طریق تفکر و استدلال صورت میگیرد. تجارب به دست آمده از راه حواس همانند مواد خام برای تفکر و عقل عمل میکنند. نظریه روان شناسانه مبین این مطلب است که یادگیری به عوامل فردی- اجتماعی و محیطی بستگی دارد و میتوانند در عملکرد تحصیلی مؤثر باشند (شریفیان، ۱۳۷۴).
دیدگاه جامعه شناختی و پیشرفت تحصیلی
پایگاه اجتماعی و عملکرد تحصیلی- جامعه شناسان باور دارند که قشربندی طبقاتی و قومی مستقیماً با عملکرد تحصیلی ارتباط دارد. هایمن جامعه شناس بر این باور است که هر طبقه اجتماعی دارای ارزش های مربوط به خود است و با توجه به این ارزش ها عمل میکنند، به طوری که طبقه کارگر نسبت به طبقات دیگر ارزش کمتری برای آموزش و پرورش قایل است، چون باور دارند که آموزش و پرورش عاملی جهت پیشرفت نبوده و بنابرین فرصت کمتری نسبت به طبقه متوسط جهت پیشرفت در اختیار دارند (شریفیان، ۱۳۷۴).
مطالعات انجام شده توسط لوئیس[۱۱] در انگلستان در خصوص فقر و نتایج آن بر جنبههای مختلف زندگی نشان داده که وجود فقر گسترده مانع اثرگذاری مناسب آموزش بر افراد است. نظریه وبر با نظریه تضادگرایان که باور دارند: نظام آموزشی عرصه جنگ بین دارایان و ناداران است به طوری که هنجارهای موجود در جامعه از ارزش های طبقه سلطه گر رنگ گرفته هماهنگ است (شریفیان، ۱۳۷۴).
دیدگاه روان شناسانی اجتماعی و پیشرفت تحصیلی
روانشناسان اجتماعی در پیشرفت تحصیلی سه عامل طبقه اجتماعی، شیوه اجتماعی شدن و ساختار اجتماعی را مؤثر می دانند. روانشناسان اجتماعی، چگونگی اجتماعی شدن را در عملکرد تحصیلی مؤثر دانسته اند چرا که تفاوت در اجتماعی شدن زمینه افت تحصیلی را فراهم میسازد. بلوم[۱۲] در کتاب ویژگی های آدمی و یادگیری به تحقیقات برخی دانشمندان اشاره کرده و نتیجه گرفته است که بخش عمده ای از عملکرد تحصیلی، ناشی از تفاوت های محیط خانوادگی است. علاوه بر آن شرایط مناسب آموزشی، تفاوت های فردی در یادگیری حداکثر می شود. وی دو فرضیه اساسی را در یادگیری عنوان میکند: ۱- تاریخچه یادگیرنده ۲- ویژگی های فردی یادگیرنده. با توجه به مطالعات انجام شده در مورد موفقیت تحصیلی چهار عامل بیش از عوامل دیگر در یادگیری فرد اثر دارند. این عوامل عبارتند از: ۱- محیط اجتماعی ۲- تعامل گروههای همتا ۳- شخصیت (هوش و تواناییهای ذاتی) ۴- تغذیه و بهداشت (شریفیان، ۱۳۷۴).
عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی
۱- هدف: اگر بخواهیم بازده و نتایج هدفهای تربیتی به طور دلخواه و رضایت بخش حاصل شوند هدفها باید کاملا گویا و روشن باشند.
۲- آمادگی: برای اینکه یادگیرنده در تجربه های آموزشی و تحصیلی خود شرکت فعال و موفقیت آمیز داشته باشد باید از آمادگی های بدنی و روانی کافی برخوردار باشد
۳- انگیزش: انگیزش یا علاقه به یادگیری در حقیقت ترکیبی از چه چیز آموختن یا چرا آموختن است بدین معنا که چه چیز بیاموزیم تا آموختن آن برای ما سودمند و مطلوب باشد بسیاری از روان شناسان معتقدند که انگیزش مهمترین عامل مؤثر در کاررایی و یادگیری است.
۴- فعالیت: برای اینکه حداکثر یادگیری حاصل شود یادگیرنده را نمیتوان موجودی انفعالی یا فعل پذیر دانست فعالیت هایی مانند چابکی و هوشیاری ذهنی از شرایط لازم در یادگیری است.
۵- تمرکز: تمرکز را باید متمایز از توجه صرف دانست در واقع تمرکز توجه یا هدفی است که به گونه ای مؤثر به سوی یادگیری گرایش مییابد.
۶- سازماندهی: فرایندی است که مواد خام یادگیری را به یک وسیله سازنده تبدیل میکنند که نیل به هدف های تربیتی را آسان میسازد.
۷- پاسخ: پاسخ را می توان یک عمل یا یک تغییر درونی دانست که موجود زنده را برای فعالیت آماده میسازد.
۸- فهم ادراک معناها: استنتاج ها و پیامدها و کاربردهایی است که تجربه معنی را برای یادگیرنده قابل درک میسازد.
۹- تمرین و تکرار: تکرار اگر درست به کار گرفته شود گرایش و توانایی یادگیرنده را برای بخاطر سپردن یا کاستن از تاثیر نامطلوب فراموش افزایش میدهد تکرار دوباره کاری یا دوباره سازی محض نیست فعالیت برای یادگیرنده باید با هدف و دارای ارزش واقعی باشد.
۱۰- واکنش نسبت به ناکامی: وقتی شخص به مانعی برمی خورد یا برای رسیدن به هدف ناکام می شود باید به تعبیر و تفسیر و سازماندهی مجدد رفتارش بپردازد این عمل به لحاظ گزینش مسیر جدید و برای وصول به هدف یا گزینش هدفی که جانشین آن شود ضرورت دارد (پارسا، ۱۳۷۵).
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی می توان به صورت زیر تعریف کرد: سنجش عملکرد یادگیرندگان و مقایسه ی نتایج حاصل با هدف های آموزشی از پیش تعیین شده، به منظور تصمیم در این باره که آیا فعالیت های آموزشی معلم و کوشش های یادگیری دانش آموزان یا دانشجویان به نتایج مطلوب انجامیده اند و به چه میزانی. بنابرین، در ارزشیابی عملکرد تحصیلی دو اقدام اساسی ضروری است ۱-تعیین هدف های آموزشی، ۲-سنجش یا اندازه گیری عملکرد یادگیرندگان (سیف، ۱۳۷۳).
در فرایند آموزش، قبل از هر چیز، باید مراقبت کرد که محیط آموزشی در شاگردان انگیزه یادگیری به وجود آورند. ارزشیابی عملکرد تحصیلی، اگر با موازین علمی انجام گیرد، در ایجاد انگیزه بسیار مؤثر است. خویشتن شناسی یکی از شرایط اساسی موفقیت است. آموزش فرد مداری مستلزم ارزشیابی های مکرر از میزان عملکرد تحصیلی شاگرد است. معلم و شاگرد، برای رسیدن به حداکثر موفقیت در یادگیری، باید از میزان پیشرفت خود در جهت تحقق هدف های یادگیری آگاهی یابند. ارزشیابی عملکرد تحصیلی این امکان را به معلم و شاگرد میدهد که شناخت درست و روشنی از خویشتن به دست آورن. همچنین، ارزشیابی مداوم عملکرد تحصیلی سبب می شود که مشکلات یادکیری شاگردان و نواقص روش تدریس مشخص شود و معلم بتوانند مطالب آموزشی جبرانی (ترمیمی ) انتخاب کند، یا روش تدریس خود را متناسب با موضوع درس وتوانایی شاگردان تغییر دهد. همچنین شاگرد در انتخاب برنامه های حرفه ای و آموزشی آینده اش نیاز به کمک دارد. برای این منظور، ضروری است که در پایان هر دوره یا هر واحد درسی، گزارش درست از پیشرفت ها وعلاقه های او (به گونه روشن و دقیق) تهیه شود و در اختیار او قرار گیرد (سیف، ۱۳۷۳).
معیارهای سنجش پیشرفت تحصیلی:
آزمونهای پیشرفت تحصیلی به طور کلی به چند دسته تقسیم میگردند:
“