اغلب شهرهای سنتی و یا محلههای با قدمت بالا، بدون طراحی و در طول زمان تكوین یافتهاند . بافتهای ارگانیك بر حسب ضرورت، رشد و توسعه داشته و هر محله شهری بر اساس شرایط مختلف از جمله شرایط جغرافیایی، اقلیمی، وجود هسته اولیه مذهبی، نظامی، اداری، اقتصادی، وجود محورهای ارتباطی (معابر، گذرگاهها و رودخانهها)، مناسبتهای اجتماعی و … پا به عرضه وجود گذاشتهاند و سالیان متمادی به حیات خود ادامه دادهاند. شهرها معمولاً زندگی و هویت خود را از همین هستههای اولیه گرفته و عمدتاً به دور یا امتداد آن گسترش یافتهاند. این هستههای اولیه كه عمدتاً جایگاه ویژهای را در حیات شهرها داشتهاند، عموماً بعد از دوران صنعتی شدن به خصوص در قرن حاضر به دلیل رشد شهرها دچار فرسودگی و بی مهری شدهاند و اعتبار پیشین خود را از دست دادهاند به گونهای كه به تدریج شاهد تخریب و نابودی این قبیل فضاها و پهنههای سكونتی هستیم.
ظهور پدیده بافتهای مسألهدار و فرسوده شهری كه این روزها به وفور كاربرد یافته است، ناشی از همین استهلاك تدریجی بافتها و سكونتگاههای قدیمی است كه عمدتاً دارای تعریفها و شرایط یكسان نیز نمیباشند و ممكن است از شهری به شهر دیگر و در دورههای مختلف نیز تفاوتهایی داشته باشد كه لزوم شناخت كلی گونههای آن برای شناخت جایگاه بافت فرسوده مورد نظر این طرح، امری ضروری است. پیش از پرداختن به انواع بافتهای فرسوده شهری لازم است این نكته شرح داده شود كه فرسودگی در بافتهای مسأله دار و قدیمی نه تنها از لحاظ كالبدی بلكه از لحاظ اجتماعی تبعات بسیاری با خود به همراه دارد. در گذشته به دلیل اینكه بافتهای قدیمی در نقاط با امكانات بالقوه بالای سكونتی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی استقرار داشتهاند؛ لذا اقشار جامعه با درآمد بالا، متوسط و كم در آن سكونت داشته و به مرور زمان و با گذشت سالیان و فرسودگی كالبد بافت، اقشار با درآمد بالاتر به سایر نقاط جدید شهر مهاجرت كرده و اكثراً با درآمد كم در منطقه باقی مانده و درصدی از مهاجرین نیز در این گونه از بافتها مستقر شدهاند. لذا تمركز اقشار تقریباً كم درآمد و تازه واردین مهاجر و مهاجرت افرادی كه از ابتدا در این مكان ساكن بوده و طی گذشت زمان، پایگاه اقتصادی مناسبتری یافتهاند،باعث به هم خوردن بافت جمعیتی و ایجاد آسیبهای اجتماعی برای ساكنین این بافتها گردیده است و عمدتاً نیز به صورت معضلی برای شهرها درآمدهاند
فرسودگی شهری یکی از مشکلات جدی و پدیده های غیر قابل اجتناب است که مدیریت شهری در تمام کشورهای جهان با آن رو به روست. آنچه مهم است اینکه فرسودگی شهری و ایجاد بافت فرسوده مختص به کشور خاص یا شهر مشخصی نمی باشد بلکه تمامی شهرها و روستاها در جهان با آن درگیر هستند ولی بسته به شرایط، قدمت، نوع مصالح و کیفیت ساخت و ساز شهرها ،شدت و ضعف دارد. بدیهی است که استانداردهای ساخت و ساز، دوره زمانی تعریف شده برای عمر مفید بناها، کیفیت و مقاومت مصالح، سیاست های حمایتی و تشویقی دولت و برنامه های مدیریت شهری از عناصر تعیین کننده در ایجاد و گسترش بافت های فرسوده و کنترل و نوسازی بناها می
باشند. (ابوطالبی ،1389،ص3)
بیش از چند دهه است که محله های قدیمی شهر ی در ایران نیز به فراموشی سپرده شده اند. بسیاری از بافت های سنتی که زمانی مایه افتخار شهرها بودند بیش از پنجاه سال است که در حال فرسایش رها شده اند. تقریبا تمامی جمعیت این مناطق جابجا شده و میراث تاریخی ، فرهنگی و اجتماعی ویژه محله های مختلف یا منقرض شده و یا در حال انقراض اند . تنها اندکی از بناها که به سختی به روی پا ایستاده اند به یادگار مانده اند و یاد آور معماری وشهرسازی گذشته اند . هر چند که حرکت هایی پراکنده در سال های اخیر در بهسازی و مرمت بناها ی ارزنده به چشم میخورد اما, حساسیت ها هرچه کمتر شده و هم در میان مسئولان و هم در میان مردم حدود زیادی مصونیت ذهنی ایجاد شده است . طرح های جامع ،طرح های تفضیلی و ضوابط منطقه ای در اهداف پیش بینی شده شکست خورده اند .در مناطق مرکزی و محله های قدیمی شهرها ، نه تنها گذار از سنت به تجدد تحقق نیافته ، بلکه با مقاومت سرسختانه این مناطق در مقابل مظاهر تجدد ، عملا هیچ گونه بهسازی و مرمتی صورت نگرفته است . در نتیجه پیامد های طراحی و ضوابط ساخت و ساز به صورت مانعی بزرگ ، به فرسایش روز افزون بافت های سنتی انجامیده است.(ربیع،1382،ص102)
رشد جمعیت شهرها، افزایش ناگهانی آهنگ شهرنشینی , توسعه بی رویه شهرها و کاهش زمین برای سکونت و خدمات از یکسو و وجود بافت های فرسوده و ناکارآمد در شهرها که ساکنان به سبب عدم توانایی مالی قادر به نوسازی و بهسازی آن نیستند . از سوی دیگر موجب شد تا برنامه ریزان به فکر ارائه راه حل و برنامه هایی مناسب برای بهسازی این بافت باشند. این امر علاوه بر استفاده مطلوب از فضا ،جلوگیری بیش از حد ساخت و سازهای شهری در زمین بکر و یا کشاورزی اطراف شهر را نیز در پی خواهد داشت .(زندوی ،1386،ص3)
شهر رودسر مركز شهرستان رودسر است كه بر سر جاده آسفالته كناره قرار دارد و در 74 كیلومتری شهر رشت و 336 كیلومتری تهران واقع شده است. این شهر از سمت غرب به شلمان و لنگرودمحدود شده است. از شمال به دریاچه خزر از طرف غرب به كلاچای و از سمت جنوب به جاده كمربندی و اراضی كشاورزی محدود می شود و تقریبا به شكل خطی است .
از نظر قدمت بافت شهر را به سه دوره می توان تقسیم كرد.
بخشی از شهر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شكل گرفته است و بخشی از شهر نیز مربوط به اوایل حكومت پهلوی است كه این بافت دست نخورده باقی مانده پاره ای از شهر نیز قدیمی تر بوده به دوره قاجاریه مربوط می شود شهر تقریبا برخوردار از بافت یك طبقه است اما در ساخت و سازهای جدید ساختمانها به 3 الی چند طبقه در آن دیده می شود.
بافت قدیم و هسته اولیه شهر در حول محور جاده ارتباطی كناره دریای خزر كه ارتباط استان های گیلان و مازندران را برقرار می سازد شكل گرفته است بعد از انقلاب هم با ساخت پارك شهید انصاری شهر به سمت شمال و به طرف دریا كشیده شده است و تا حدی خطی بودن شهر را تعدیل نموده است. “طرح تفضیلی شهر رودسر 1385 ص 75”
در شهر رودسر که بخش اصلی شهر تا دوران قبل از رضا شاه بخش رانکوه بوده و با اصلاحات رضا خانی گورستان شهر تبدیل به خیابان شده است و میدان اصلی امروزه شهر رودسر در واقع گورستان بود که خیابان بندی شد اکنون بدنه اصلی قبل از اصلاحات تبدیل به یک بافت فرسوده با خیابان بندی بسیار نامنظم شده که تردد عابرین و وسائل نقلیه در آن سخت است و اهالی خود محل از زندگی در آن احساس لذت نمی کنند و چهره زشت و نا زیبایی به بخش مرکزی شهر داده است.
همین طور بخش عمده ای از شهر رودسر به دلیل قدمت تاریخی و سابقه طولانی سکونتی فرسوده هستند و در هنگام حوادث طبیعی کمک رسانی را با مشکل روبه رو می کند.
در قسمت مركز شهر به جنوب نیز محله تازه احداث گلسار و محله قدیمی رانكوه كه بخش فرسوده زیادی در این قسمت دیده می شود وجود دارداین خیابان رانكوه بخش عمده آن در زمان قاجار ساخته شده كه مشكل عمده فرسودگی اماكن مسكونی ومشكل رفت و آمد وحمل ونقل وسائل نقلیه در آن به چشم میخورد .
بازار ماهی فروشان ، و صدر محله هم در مركز شهر واقع گردیده كه فرسودگی در این قسمت نیز دیده می شودو مشكلات زیادی را برای بخش مركزی شهر به وجود می آورد.
كوچه خانقاه كه در پشت خیابان انقلاب واقع شده ودر انتهای خیابان 72 تن است مملو از مشكلات فرسودگی بافت و مشكلات اقتصادی و فرهنگی ناشی از آن است .
شایان ذکراست درمصوبه شورای عالی شهرسازی، معیارهای شناسایی بافت های فرسوده ازارزش یکسانی برخوردارند ونحوه اعمال معیارها، مشخص گردیده و شناسایی بافت های فرسوده، مبتنی برراهکارها و شاخص معینی شده که عبارتند از:
ریزدانگی: بلوک هایی که بیش از 50% آن ها مساحتی کمتر از 200 مترمربع داشته باشد که معرف فشردگی بافت و کثرت قطعات (پلاک ها) کوچک با مساحت اندک است.
ناپایدار: بلوک هایی که بیش از 50% بناهای آن ناپایدار و فاقد سیستم سازه ای باشد، معرف فقدان سیستم سازه ای مناسب و غیرمقاوم بودن ابنیه است.
نفوذناپذیری: بلوک هایی که بیش از 50% معابر آن عرض کمتر از 6 متر داشته باشند، معرف عدم دسترسی های مناسب و اندک بودن معابر با عرض کافی برای حرکت سواره است.
آسیب پذیری اماکن و منازل فرسوده در این قسمت و نا پایداری آن در بافت فرسوده شهر بسیار زیاد به چشم میخورد . و نفوذ نا پذ یری این بافت ها با توجه به مشكلات عدیده ترافیكی كه در این قسمت است بیشتر نمود دارد و باعث کندی حرکت خود روها در این قسمت می گردد اما ما کمتر شاهد ریز دانگی هستیم زیرا مساحت زیر بناهای اماکن در گذشته در این شهر معمولا کم نبوده و ما کمتر شاهد این مقوله در بافت فرسوده رودسر هستیم.
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق :
از اواسط دوران قاجار ، با سفرهای شاهان ایران به اروپا (فرنگ) ایران دست خوش تفكرات غرب گردید. عدم وجود زمینه لازم برای پذیرفتن این تحول ، پیدایش تناقضات و تضادهایی به دنبال داشت. در این دوران واحدهای سكونتی دچار دگرگونی گردید و با عوض شدن شیوه زندگی خانه (Domicile ) و سكونت (Oceupancy ) جای خود را به واحد مسكونی (Manse ) و اسكان داد. (نصر ،1383، ص 19 و 20 )
نخستین اقدام در مورد نوگرایی نظام شهری و تدوین قوانین نوین شهرسازی در ایران طی دهه های اول قرن اخیر صورت گرفت ؛ بر این اساس قانون توسعه معابر در سال 1312 تدوین شد و مبتنی بر آن ،ساخت “فیزیکی-سنتی” شهرهای قدیمی به هم ریخت .(زیاری،1390،ص102)
شهرها دارای ارزش اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی بالایی هستند. این ارزش و اهمیت در بافت قدیم شهر رودسر ضرورتی انكار ناپذیر است. بافت قدیم شهر رودسر كه خاستگاه اولیه شهر رودسر است .در زمانی مناسب ترین مكان سكونت در شهر بوده ، امروزه به دلیل معضلات و مشكلات مختلف اجتماعی ، فرهنگی ،اقتصادی و كالبدی، جاذبه خود را از دست داده و محل استقرار گروههای مختلف جامعه یا پایگاه ومنزلت اجتماعی متفاوت گردیده است.
به دلیل پر پیچ و خم بودن کوچه ها محل مناسبی برای انواع بزهکاریها از جمله محل جمع شدن معتادان و فروش مواد مخدر در این بافت شده است .به خصوص مکان هایی که به دلیل فرسودگی رها شده اند محل مناسبی را برای بزهکاری فراهم آورده اند که به دنباله خود اثرات نامطلوبی بر چهره فرهنگی آن بر جا گذاشته است افراد بومی محل برای اینکه بتوانند فرزندان خود را از این بزهکاریها دور نگه دارند لذا مجبور به ترک محل گشته اند همین طور مغازه هایی که در این راسته واقع شده اند و سابقا دارای رونق بالایی به دلیل رفت آمد بیشتر عابرین بودند . امروزه به دلیل پر پیچ و خم بودن کوچه ها و حرکت کند خود روها در این بخش از رونقشان کم شده و برخی از آنها رها شده اند همه این عوامل باعث شده که این بخش تبدیل به محل فقیر نشین در شهر شود .
فرسودگی بافت بخش مرکزی رودسر، شکل نامطلوبی به این قسمت داده که درمنظر بینندگان ، دیدگاه زشت و بدی را ایجاد کرده است به نظر می رسد که به دلیل فرسودگی بافت از ارزش ساختمان و زمین در این بخش کاسته شده است.