:
دنیای رقابتی امروز، تولیدکنندگان محصول و ارائه کنندگان خدمات به سمتی سوق داده تا محصولات و خدمات خود را با کیفیتی بالاتر، مطابق با نیازهای خاص مشتریان و در زمانی کوتاهتر ارائه دهند. شرکتها برای حفظ توان رقابتی خود در این محیط تجاری، به دنبال راه کارهای جدیدی هستند، روشی که بتوان به وسیله آن از ظرفیتها و منابع موجود بیشترین استفاده را نموده و موجودی در گردش شرکت را کاهش دهد. در حقیقت هر شرکت، مجموعهای پیچیده از گردش فعالیتها و فرآیندهای مختلف اطلاعاتی است که این موضوع تحقق اهداف فوق را دشوار میسازد. در نتیجه مدیریت درست فعالیت ها و اطلاعات یک سازمان، تنها راهحلی است که میتواند در دستیابی به اهداف رقابتی یاریرسان باشد. در بیشتر سازمانها، به خصوص کارخانهها و شرکتهای تولیدی، ریشه اصلی مشکلات موجود، فقدان همکاری و هماهنگی در استفاده از منابع در دسترس کارخانه (افراد، اطلاعات، مواد، ابزار) و نیز ضعف مدیریت فرآیندهای کاری است. یک مدیریت ضعیف با کاهش سطح کیفیت، سرعت فرآیند پاسخگویی به مشتری را کاهش داده و در نهایت به افزایش هزینهها میانجامد. در این صورت، سازمان محکوم به ترک عرصه رقابت خواهد بود.
پیشرفتهای اخیر که در فناوری، نرمافزارهای فناوری اطلاعات[1] و اطلاعات کامپیوتری مشاهده گردیده، مدیران را قادر ساخته است تا از طریق سیستمهای اطلاعاتی مختلف، در کوتاهترین زمان و با سهولت به دادههای مختلف سازمان دسترسی داشته باشند. این دادهها عموماً در سه سطح استراتژیکی، تاکتیکی و عملیاتی وجود دارند.
در این میان دو سیستم اصلی شامل مدیریت زنجیرهتأمین و مدیریت برنامه ریزی منابع سازمان از اهمیت خاصی برخوردار هستند و در قلب جریان اطلاعات شرکت قرار دارند. زنجیره تأمین مجموعهای از تسهیلات و کانالهای توزیعی است که از مواد خام استفاده کرده، آن ها را به محصول نیمه ساخته و یا محصول نهایی تبدیل میکند و محصول نهایی را به دست مشتری میرساند. این زنجیره،سازمان تولید کننده، تأمینکنندگان آن، کانالهای توزیع و فروشندگان محصول را در بر میگیرد.
بر اساس تعریف ارائه شده توسط جامعه بین المللی، آن دسته از اطلاعات توسط سیستمهای اجرایی ارائه میشود که امکان بهینهسازی فعالیتهای تولید را از صدور سفارش تا تولید کالاهای نهایی فراهم کند. این سیستمها با استفاده از دادههای جاری و دقیق، فعالیتهای کارخانه را هدایت کرده و به محض وقوع مشکلات، اقدامات لازم به منظور رفع آنها را انجام می دهد. بنابراین با پاسخگویی سریع به
شرایط متغیر و متمرکز، کاهش فعالیتهای فاقد ارزش افزوده، عملیات و فرآیندهای کارخانه به شکل موازی هدایت میشود.
از این رو سیستم برنامهریزی تولید، یک سیستم حیاتی در پائینترین سطح کارخانه است که اطلاعات لازم را برای به اجرا درآمدن تولید فراهم میکند. سیستم برنامهریزی منابع سازمان، یک سیستم واسط بین زنجیرهتأمین و خط تولید کارخانه است که کلیه فعالیتهای برنامهریزی داخل سازمان تولید کننده را در بر میگیرد.
این تحقیق بر آن است تأثیر پیاده سازی برنامهریزی منابع سازمان را بر عملکرد مدیریت زنجیرهتأمین مورد ارزیابی قرار دهد.
1-1- بیان مسأله
بسیاری از مطالعات، اهمیت سیستم برنامهریزی منابع سازمان را در اثربخشی عملکرد شرکتها نشان میدهد و به این دلیل است که سیستم برنامه ریزی منابع سازمان یکی از مهمترین پیش نیازها برای رقابت در عرصه تجارت جهانی و به دست آوردن سود رقابتی در این نوع اقتصاد شده است.
اجرای سیستم برنامهریزی منابع سازمان منجر به اعمال تغییرات مهم در سازمان است که یکی از نتایج آن هدایت و سازماندهی زنجیرهتأمین آن سازمان می باشد، بنابراین تمامی افرادی که در زنجیره تأمین، به نحوی درگیر هستند، نیاز به درک و فهم این تغییرات دارند. اگر این تغییرات به درستی درک نشود، بر روی عملکرد کسب وکار -که شامل مدیریت زنجیرهتامین نیز می شود- تأثیراتی میگذارد که این موضوع بر عملکرد کلی سازمان تأثیرگذار بوده و سرانجام منجر به شکست سیستم می شود.
از آنجایی که با گسترش و افزایش میزان پیچیدگی اهداف، فرآیندها و ساختار سازمانی در صحنه رقابت، سازمان هایی میتوانند به بقاء خود ادامه دهند که نسبت به انتظارات و خواستههای مشتریان و ذینفعان، به نحو مطلوبی پاسخگو بوده و سودآوری و ثروت آفرینی سازمان را- به عنوان شاخصهای کلیدی و برتر سازمانی- مورد توجه قرار دهند. تحقق این امر در صورتی امکان پذیر است که سازمان ها از سیستمهای اطلاعاتی که در دنیای امروزی مورد استفاده قرار میگیرند همچون برنامهریزی منابع سازمان استفاده کرده و تأثیر آن را بر عملکرد کل سازمان علی الخصوص تأمینکنندگان خود مشاهده نمایند.
با توجه به مباحث فوق ضروریست مدیران یک سازمان، تأثیر واقعی سیستم بر عملکرد سازمان و زنجیرهتأمین درک نمایند تا بتوانند احتمال شکست برنامهریزی منابع سازمان را کاهش دهند.
استفاده از سیستم های اطلاعاتی که بتوانند همه فعالیتها و وظایف موجود در یک سازمان را تحت پوشش قرار داده و اطلاعات لازم و ضروری را به موقع در اختیار استفادهکنندگان آن قرار دهند، از ابزارهای حیاتی در سازمانهای امروزی به شمار میرود. برنامه ریزی منابع سازمان به عنوان ابزار مدیریتی برای یکپارچهسازی منابع سازمان اهمیت شایان دارد.
مدیریت زنجیرهتأمین نیز همچون هر نظام دیگری در رهیافت مدیریتی، به یک نظام سنجش عملکردی در جهت شناسایی موفقیت، تعیین میزان تحقق نیازهای مشتریان، کمک به سازمان در درک فرآیندها، کشف دانسته هایی که پیش از این سازمانها بدان واقف نبودهاند و در نهایت تحقق بهبودهای برنامه ریزی، نیاز دارند.(مورگان[1]، 2007)
با توجه به مشکلات بوجود آمده در امر پیادهسازی برنامهریزی منابع سازمان در صنعت خودرو سازی ایران و عدم موفقیت خودروسازان در این زمینه، ما را بر آن داشت تا در این تحقیق تأثیر این سیستم را بر روی عملکرد زنجیره تأمین آنها بسنجیم و در صورت امکان دلایل عدم موفقیت را موشکافی نمائیم.
سیستم برنامه ریزی منابع سازمان دارای ماژولهای بسیاری مانند حسابداری، اقتصادی، منابع انسانی و … می باشد. مدیریت زنجیرهتأمین نیز یکی از این ماژولها میباشد. ماژول مدیریت زنجیره تامین در برنامه ریزی منابع سازمان خود دارای زیرماژولهایی از قبیل یکپارچه سازی، مدیریت مواد، برنامه ریزی تولید،کنترل و مدیریت جریان کار میباشد. ما در این تحقیق تأثیر هر کدام از ماژولهای مذکور را بر عملکرد زنجیرهتأمین خواهیم سنجید.
در راستای بهبود عملکرد زنجیرهتأمین از طریق استفاده صحیح و مناسب از سیستم برنامهریزی منابع سازمان می توان از طریق بررسی تأثیر برنامهریزی منابع سازمان بر عملکرد زنجیرهتأمین در سازمانهایی که در آنها برنامهریزی منابع سازمان به اجرا در آمده تلاش نمود.
هر کدام از زیرماژولهای برنامهریزی منابع سازمان بر قسمتهای مختلفی از عملکرد زنجیرهتأمین تأثیر دارد که ما تأثیر هر کدام از ماژول هارا (به صورت مجزّا) بر عملکرد زنجیرهتأمین خواهیم سنجید. هر کدام از ماژولهای برنامهریزی منابع سازمان در مدیریت زنجیره تامین میتواند بر هزینه های موجودی، هزینه های عملیاتی، کیفیت محصولات، بهبود میزان پاسخگویی به تغییرات، انتقال اطلاعات دقیق و به موقع، ارسال به موقع کالاها، بهبود پاسخگویی به مشتری، سطح رضایت مشتری، گردش جریان اطلاعات سریع، شبکه شدن سیستمهای اطلاعاتی در زنجیرهتأمین و یکی شدن برنامه ریزی تولید و زمانبندی تأثیر بگذارند.
1-2 ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
هرکس که اندکی با برنامهریزی منابع سازمان آشنایی داشته باشد به خوبی می داند که مدیریت منابع سازمان در کمپانیهای امروزی امری حیاتی است و مسلماً یک سیستم برنامهریزی منابع سازمان مناسب می تواند کمک شایانی به مدیران در جهت کنترل و مدیریت این منابع باشد. ایدهآل هر مدیری است که بتواند نسبت به وضعیت تمامی منابع و داراییهای سازمان، در زمانی کوتاه و با دقت بالا، آگاهی یابد و تحقق این مهم نیازمند سیستمی است که برای تصمیمگیری در باب این منابع کمک رسان باشد.
یک سامانه برنامهریزی منابع سازمان می تواند تمام موارد فوق را پوشش دهد، با این وجود این سیستم برای بعضی از سازمانها چیزی جز هزینه و آشفتگی به دنبال نخواهد داشت. این قبیل سازمان ها پس از صرف هزینه های هنگفت برای خریداری و نصب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان قادر نخواهند بود از مزایای آن، به نحو شایسته استفاده کنند.
پیادهسازی این سیستم در یک سازمان تولیدی، ارتباط تنگاتنگی با زنجیره تأمین دارد که این مهم در سالهای اخیر، از سوی بسیاری از محققان مورد توجه قرار گرفته و تحقیقات وسیعی پیرامون ارتباط این دو مقوله با یکدیگر و شیوه عملکرد این دو، صورت پذیرفته است.
بررسی ارتباط و تأثیر این دو مبحث بر یکدیگر ما را به درکی صحیح از نقاط قوت و ضعف موضوع رسانده و مدیران و مسئولان صنعت خودرو سازی را در اخذ تصمیماتی شایسته یاری می نماید.
1-3 اهداف تحقیق
1) بررسی تأثیر پیاده سازی برنامه ریزی منابع سازمان بر عملکرد زنجیره تأمین.
2) بهبود عملکرد زنجیره تأمین با استفاده از پیاده سازی سیستم برنامهریزی منابع سازمان .
سازمان یا سازمانهایی که این تحقیق در آن انجام می پذیرد، می توانند از طریق نتایج این تحقیق در جهت بهتر شدن استفاده از سامانه برنامهریزی منابع سازمان خود و همچنین استفاده از این سیستم در جهت بهبود عملکرد زنجیره تأمین بهره گیرند.
[1] Morgan
[1] Information Tecnology