سازمانها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند. امروزه دانش در مقایسه با سایر عوامل تولید مانند زمین، سرمایه، ماشین آلات و … از ارجحیت بیشتری برخوردار شده است به طوری که در این اقتصاد، دانش به عنوان مهمترین عامل تولید محسوب می شود و از آن به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها نام برده می شود (سیتارامان[1]، 2002).
دانش به عنوان یکی از مهمترین اجزای دارایی های نامشهود محسوب می شود. اگر در گذشته بیشتر دارایی های سازمانها مشهود بوده اند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان نامشهود هستند (سالیوان[2]، 2000). در این اقتصاد دانش محور، موفقیت سازمان ها به توانایی مدیریت این دارایی های نامشهود بستگی دارد و برای اینکه بتوانیم این دارایی ها را مدیریت کنیم ابتدا می بایستی آنها را شناسایی و اندازه گیری کرده تا در نهایت بتوانیم آنها را مدیریت کنیم (سان چز[3]، 2000).
با ورود به اقتصاد دانش محور، ما به مدل جدیدی از دارایی های سازمانی نیاز داریم. بطور كلی دارایی های سازمانی را می توان به 2 دسته كلی تقسیم كرد:
1- دارایی های مشهود: این دارایی ها شامل دارایی های فیزیكی و مالی هستند كه بطور تقریباً كامل در ترازنامه شركت ها منعكس می شود. و این دارایی ها تحت اصول اقتصاد كمیابی عمل می كند یعنی با استفاده بیشتر از آنها، از ارزش آنها كاسته می شود.
2- دارایی های نامشهود: این دارایی ها هم به 2 دسته كلی تقسیم می شوند:
2-1: دارایی های نامشهودی كه به وسیله قانون حمایت شده اند و به آنها عنوان مالكیت معنوی را داده اند كه شامل حق امتیازها، كپی رایت
ها، فرانشیز، علائم و مارك های تجاری و غیره است. برخی از موارد آن در ترازنامه منعكس میشوند.
2-2: سایر دارایی های نامشهود كه شامل سرمایه های فكری است كه تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل می كنند یعنی با استفاده بیشتر از آنها از ارزش آنها كاسته نمی شود و معمولاً در ترازنامه منعكس نمی شوند (تایلز[4]، 2000).
تا اوایل دهه 1950، عامل اصلی عقب ماندگی كشورهای در حال توسعه را عمدتاً كمبود سرمایه های مالی و فیزیكی می پنداشتند. در چارچوب چنین طرز فكری، این كشورها از راه های مختلف و با توسل به دوست و دشمن به كسب سرمایه می پرداختند. این امر، موجب تشدید وابستگی و تخریب بنیان های اقتصادی و سیاسی این قبیل كشورها می شد. اما امروزه روشن شده كشورهایی كه از سازمان های قوی و نهادهای اداری كارآمد و در عین حال از سرمایه های انسانی كارا و متخصص برخوردارند، می توانند سرمایه فیزیكی و مالی خود را به نحو مناسب تری جذب و در تسریع روند رشد و توسعه به كار گیرند. در اقتصاد نوین، تولید ثروت و رشد و ارزش آفرینی عمدتاً از داراییهای نامشهود (فكری) سرچشمه می گیرد. لذا، سرمایه فكری منبع اصلی توسعه اقتصادی است. صنعت بانكداری به دلیل ویژگیهایی كه دارد باید در چرخه تجاری سایر صنایع باقی بماند. در سالهای اخیر صنعت بانكداری تحت تأثیر آزادسازی مالی و جهانی سازی تغییرات قابل توجهی را در محیط كسب و كار خود بدست آورده كه این تغییرات با رقابت شدید تركیب شده و فشار زیادی را بر بانك ها وارد آورده است. در محیط با ریسك بالا بانك ها نه تنها باید نیروی كار، دارایی مالی و سایر دارایی های مشهود را بطور موثری با هم همسو نمایند، بلكه باید توانایی خود را در مدیریت سرمایه فكری به منظور دستیابی به عملیات پایدار بهبود دهند. برای صنعت بانكداری چگونگی استفاده از فنون مدیریت دانش به منظور اندوختن سرمایه فكری در یك محیط به شدت در حال تغییر ضروری است. سرمایه فكری، كه از طریق یكپارچه كردن نظام مند دانش ایجاد می شود در مورد بانك ها بیشتر صدق می كند. زیرا دانش مورد نیاز برای عملیات بانكداری نسبت به سایر صنایع پیچیده تر است. محیط پر مخاطره، بی ثباتی، و حساسیت بازار، از عناصر ذاتی عملیات بانكداری است. صنعت بانكداری، از جمله بافت هایی است كه به دلایل زیر، منابع نامشهود را بیشتر می توان در آن جستجو كرده و به اهمیت استراتژیك آن ها دست یافت. نخست، برعكس مدیران بخش تولیدی كه هدف اصلی آنها سودآوری است، مدیران سازمان های خدماتی تمایل دارند بیشتر اهداف چندگانه با ماهیت غیرمالی داشته باشند. دوم حتی اگر بخش های تولیدی و خدماتی ورودی های كاری یكسانی (مانند منابع انسانی، دانش، پول، مواد خام، و كارخانه) را به كار ببرند، بخش خدمات استفاده بیشتری از دو منبع اول دارد كه دو منبع اول به طور قطع نامشهود هستند. در نهایت محصول نهایی سازمانهای خدماتی، نامشهود است.
بنابراین، بانك ها باید دارایی های خود را از نوطبقه بندی كنند. همچنین بانك ها باید درك كنند كه چگونه سرمایه فكری می تواند اهداف راهبردی آن ها را محقق سازد. این امر مستلزم كمّی كردن سهم سرمایه فكری در ارزش سازمان است. با توجه به تفاوت سطح نظام بانكی ایران در مقایسه با كشورهای توسعه یافته و نقصان شرایط رقابت با بانكداری جهانی و هم چنین، تازه تاسیس بودن بانك های خصوصی، بهره گیری از سرمایه فكری و دانش روز، عرصه گسترده ای است. كوشش در این زمینه، به پیشرفت و دستاوردهای قابل توجهی منتهی خواهد شد. امید می رود با بكارگیری تكنیك رتبه بندی شاخص های سرمایه فكری در این پژوهش بتوان پیشنهادهای سودمند و كاربردی برای توصیه به مدیریت بانك های داخلی ارائه نمود.
در این تحقیق سعی شده است با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی و اولویت بندی معیارهای مهم در شاخص های سرمایه فكری در بانك ها گامی مهم در این خصوص برداشته شود.
[1] – Seetharaman
[2] – Sulivan
[3] – San chez
[4] – Tayles
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
قیمت : 14700تومان
بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد
و در ضمن فایل خریداری شده به ایمیل شما ارسال می شود.
پشتیبانی سایت : **** serderehi@gmail.com
در صورتی که مشکلی با پرداخت آنلاین دارید می توانید مبلغ مورد نظر برای هر فایل را کارت به کارت کرده و فایل درخواستی و اطلاعات واریز را به ایمیل ما ارسال کنید تا فایل را از طریق ایمیل دریافت کنید.