و هفت فصل به ترتیب زیر به همراه یک نتیجهگیری است.
– فصل اوّل به طرح مفاهیم و کلیات تحقیق میپردازد.
– فصل دوّم به طرح کلیاتی در مورد عقل به بحث و بررسی میپردازد.
– فصل سوّم تحت عنوان «دلیل عقل، قاعدۀ ملازمه و کشف یقینی حکم شرع» به تبین و توضیح دلیل عقل و قاعده ملازمه میپردازد.
– فصل چهارم به بررسی نگرش تاریخی عقلگرایی در فقه اهل سنت و شیعه
میپردازد.
– فصل پنجم به مسأله قیاس و در فصل ششم به مسئله استحسان در فقه
میپردازد و در فصل آخر به بررسی عقل و دیگر عرصههای میپردازد.
فصل اول
مفاهیم و کلیات طرح تحقیق
1-1- بیان مسأله
روشن بودن ابعاد عنوان پژوهش، مهمترین گام در تحقیق است و نقطهی آغازین هر پژوهشی با یک پرسش، چهره مینماید؛ از این رو
شایسته است آن پرسش، روشن و سوگیرانه باشد، اگر چه پاسخ آن مبهم باشد، آدمیدست کم باید بداند به دنبال چیست و گم شده اش کدام است؟ اگر چه نداند کجاست! یکی از عواملی که میتواند به شفافیت عنوان پژوهش، کمکی شایان کند، روشن بودن واژگان عنوان است که آشکار میکند در جست و جوی چه چیزهایی بوده و کجا میتوان آنها را یافت و پاسخ چیست؟
تبیین عنوان، پژوهشگر را از بی راهه و گاه از کج روی باز در داشته و راه را هموار می سازد. برای نمونه، جست و جوی ریشهی لغوی واژه و پس از آن، بررسی روند دگرگونیهای احتمالی آن در قلمروهای متعدد و پیوند معنای لغوی با آن دگرگونیها و از سوی دیگر، بررسی واژگانی که نزدیک به کلمههای به کار رفته در موضوع پژوهش است، میتواند خواستهی پژوهشگر را شفاف کرده، او را آسانتر و دقیق تر به مقصد برساند.
جست و جوهای علمی نشان داده، نگاه تاریخی به هر مسأله، امر شایسته و در برخی موارد گریز ناپذیر است. پارهای پرسشهای علمی، بسان بیماری روانی است که درمان و چارجویی آن، در گرو گزارش گذشته آن است، زیرا پارهای از مسائل، پروردة نیازهای هستند که در گذر زمان سر بر آوردهاند و آگاهی از پیشینه آنها میتواند فروزنده روشنایی، فرا روی اکنون قرار گیرد و راه گشای بن بستها باشد.
مسئله نقش عقل در دست یابی به احکام، در شمار این گونه مسائل است، زیرا پناه آوردن به نیروی خرد و اندیشه بدست آوردن زمان است و بدین رو نیز در پیشینه خود فراز و فرودهایی را به همراه داشته است. چنانکه لغت شناسان برای واژه عقل معانی گوناگونی ذکر کردهاند ؛ مثلاً خلیل بن احمد میگوید: « العقل نقیض الجهل» (خلیل بن احمد، کتاب العین، ص565)، یا محمد باقر مجلسی میگوید: «عقل به بند کشیدن جهل است» (مجلسی، بحار الاانوار، جلد 1، ص117).
در این نوشتار سعی بر آن است تا گزارشی از روند نقش آفرینی عقل، از گذشته تا کنون از دیدگاه اهل تسنن و تشیع، ارائه دهیم و به رخدادهای فکری اهل سنت، به ویژه عقل آشنا شویم و تفاوتش با مفهوم دلیل عقل نزد شیعه آشکار شود و هم چنین به رویدادهای اندیشهای تشیع و جایگاه عقل در فقه امامیه می پردازیم تا روشن شود آنچه پیش رو داریم از کجا و چرا پدید آمده است ؟
این نوشتار جایگاه عقل در فقه امامیه و تفاوت آن با نظرات اهل سنت بیان میکند و با نظر به اهمیت موضوع و پیشینه کاربرد آن به پژوهش می پردازد.
1-2- سؤالات تحقیق
الف- سؤالات اصلی
1-مفهوم و ماهیت عقل فقهی چیست؟
2-آیا از نظر امامیه عقل توانایی استنباط احکام را دارد و اگر داشته باشد قلمرو آن تا کجاست ؟
3-منظور از عقل نزد اهل سنت چیست؟
4-آیا عقل به عنوان منبع استنباط حکم نزد اهل تسنن و تشیع پذیرفته شده است ؟
ب- سؤالات فرعی
1- مقصود از قیاس و استحسان چیست؟
2- با تو جه به گستردگی مباحث قیاس و استحسان در فقه اهل سنت، آیا این دو منبع در فقه شیعه به طور کلی مطرودند؟
1-3- سابقة تحقیق
مسأله تحقیق در فقه شیعه و تفاوت آن با اهل سنت تا کنون در کتابی جداگانه یا پایان نامهای به این عنوان تألیف نگردیده است. البته در پارهای موارد کتب و مقالاتی در این رابطه تألیف شده است که در ذیل به برخی از عناوین آن کتب و مقالات اشاره میشود :
1-در کتاب کافی (اصول) آمده است : عقل در استنباط احکام شرعی دو نقش استقلالی و غیر استقلالی دارد به اعتبار نقش استقلالی در کنار کتاب و سنت و اجماع منبعی مستقل است و به لحاظ کار برد غیر استقلالی، ابزار استنباط احکام از سایر منابع شمرده میشود (کلینی. اصول کافی، جلد 1، ص19).
2-در کتاب المدخل الی اصول الفقه آمده است : دلیلهای عقلی که امروزه در نوشتههای اصولی اهل سنت به کار می رود، نام تازه رأی است که در گذشته به چهره قیاس، استحسان و غیره در می آمده است و اکنون نیز چنین است (محمد معروف، کتاب المدخل،1359، ص20).
3-در کتاب شرح اصول کافی آمده است : این معانی به تباین و مراتبی که دارند. در این که عقل جسم، یا صفت جسمانی نیست، شریکند و به همین جهت اشتراک، صحیح است که واژه عقل عملی مستقل قرار گیرد و بر آن کتابی جداگانه از خصوصیات اقسام و عوارض ذاتی عقل بحث کند نوشته شود
(شیرازی، شرح اصول کافی، ص20).
4-در کتاب العقل عندالشیعه الامامیه آمده است : در سدههای آغازین اسلام مسلمانان با استفاده از عقل در استنباط احکام شرعی در قالب منبع مستقل و جدا از قرآن و سنت یا به شکل ابزار تفسیر دیگر منابع توجه نشان دادند؛ این توجه گاه شکل افراطی یافت و آنچه در واقع عقل محض به شمار نمی آمد و نوعی ظن شخصی بود عقل خوانده شد (رشدی، العقل عندالشیعه الامامیه،1404، ص92).
1-4- فرضیه تحقیق
1-عقل در نزد امامیه به عنوان منبع اصلی فقه محسوب میشود.
2-اهل سنت و امامیه در مورد جایگاه عقل در فقه و اجتهاد اختلاف اساسی دارند.
3- عقل در نزد اهل سنت دلایل عقلی چون قیاس، استحسان و… است.
1-5- ضرورت و اهداف تحقیق
سرنوشت عقل، بهتر از کتاب و سنت در بستر تاریخ و بالندگی فقه نیست. با آنکه در شریعت اسلام، ارزشی بالا و مقامی والا برای عقل که حجت باطن است قرار داده شده و در فقه اسلامی برای عقل، این توانایی در نظر گرفته شده که با فهم مصالح و مفاسد و کشف آنها در افعال و اشیاء به حکم شرع برسد. (بحارالانوار، ج2، ص62) در گذرگاه رشد دستگاه اجتهاد، چنین مکانتی به عقل داده نشد.
با همه بیمهریهایی که منابع و متون اصیل اسلامی با آن روبهرو شدند، در طول تاریخ اسلام، عالمان دلسوز و خستگیناپذیر دینی، این پاسداران مرزهای فرهنگ و تمدن اسلامی، در فهم، بیان، ابلاغ احکام الهی، گسترش فرهنگ اسلامی و حاکمیت دین بر جوامع بشری تلاشی سترگ را متحمّل شدند و در این راه، رنجها کشیده، زحمتها برده، جانها نثار کردند و هرگز لحظهای در ادامه دادن این راه سخت و صعب درنگ نکرده، لختی نیاسودند.
اینجا بود که لازم دیدم نمایی از نقش و جایگاه عقل در فقه امامیه و تفاوتهای که با اهل سنت دارد به بحث و بررسی بپردازم.
1-6- روش کار تحقیق
روش تحقیق. روش کتابخانهای است. در ضمن از کتب، مجلات و اینترنت نیز استفاده شده است.