در دنیای در حال تحول امروز، كامیابی از آن جوامع وسازمانهایی است كه بین منابع كمیاب و قابلیتهای مدیریتی و كارآفرینی منابع انسانی خود، رابطه معنیداری برقرار سازند. به عبارتی دیگر، جامعه و سازمانی میتواند در مسیر توسعه، حركت رو به جلو و با شتابی داشته باشد كه با ایجاد بسترهای لازم، منابع انسانی خود را به دانش و مهارتِ كارآفرینی مولد، تجهیز كند تا آنها با استفاده از این توانمندی ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت كنند. در حال حاضر سیر تحولات جهانی، کارآفرینان را در خط مقدم توسعه فنآوری و توسعه اقتصادی قرار داده است (احمدپور و مقیمی، 1385: 28).
امروزه كه كار و فعالیت، شكل تازه ای به خود گرفته است و به سوی خودكارفرمایی و خوداشتغالی در حركت است؛ كارآفرینی و كارآفرینان، نقش كلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا میكنند. تجارب كشورهایی مانند ژاپن، كره جنوبی، مالزی و هند؛ آكنده از فعالیتهای چشمگیر كارآفرینانی بوده است كه امروز به توسعه یافتگی كشور خود می بالند. باید توجه داشت كه كارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهای شغلی جدید نمی پردازند بلكه با ساختار، تفكر، تحرك و فرهنگ لازم، دست به تخریب خلاق می زنند تا از دل ویرانههای كهن، بنای رفیع آبادانی و پیشرفت را برافرازند.
با توجه به نقش و اهمیت كارآفرینی و سابقه درخشان كارآفرینان در توسعه بسیاری از كشورها و با توجه به مشكلات اقتصادی زیادی كه كشور ما با آن مواجه بوده و دست یاری از هر سویی میطلبد؛ ترویج و اشاعه مفهوم كارآفرینی، بسترسازی برای فرهنگ حامی كارآفرینی و مهمتر از همه تربیت افراد (به ویژه تحصیلكردگان) كارآفرین سازمانی برای تمامی جوامع بــه خصوص برای جوامع در حال توسعهای مانند ایران از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار است. تجربه موفقیتآمیز اغلب کشورهای پیشرفته و نیز برخی از کشورهای در حال توسعه در عبور از بحرانهای اقتصادی به واسطه توسعه کارآفرینی در آن کشورها، موجب گردیده تا سایر کشورها نیز برای کارآفرینی، کارآفرینان و شکلگیری کسب و کارهای نوآورانه، اهمیت خاصی قائل گردند(اسکندانی، 1379: 36).
1-2- بیان مسئله
كارآفرینی، مفهومی است كه همراه با خلقت بشر وجود داشته است. كارآفرینی، كانون و مركز ثقل كار و تلاش و پیشرفت در عصر مدرنیته تلقی میشود. ما بدون توجه كافی به مقوله «توسعه فرهنگ كارآفرینی» نمیتوانیم به شاخصهای رشد و توسعه كه از طریق تغییر در روند تولید، بهرهوری و توانافزایی فنی و صنعتی در عرصه اقتصاد حاصل میشود، دست یابیم. در گذر از مرحله سنتی به صنعتی باید به توانمندیها و قابلیتهای فردی كارآفرینان در بهرهگیری از منابع طبیعی و بكارگیری تكنولوژی مدرن اهتمام ویژهای قائل شویم. زیرا، آنها با بكارگیری روشهای جدید در بازار، خود را برای استفاده بهینه از ابزار و دستیابی به كیفیت مطلوب كالا و خدمات آماده میسازند(مقیمی، 1383: 7).
كارآفرینی، فرآیندی اكتسابی است و خانواده در شكلگیری این فرآیند نقش اساسی را ایفاء میكند. زیرا، خانواده میتواند عنصر پویایی و تحرك را به ژرفای وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود تزریق كند به شكلی كه «فرد» و «جامعه» در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند و قالبهای اجتماعی نوآورانه شكل گیرد. در عین حال شرایط محیطی و نوع جامعه ای كه فرد در آن رشد و نمو می یابد، نیز در شكلگیری و ایجاد عادات و رفتارهای مختلف در فرد به میزان زیادی تأثیرگذار میباشد(جدی، 1380: 22).
در مجموع شناسایی ویژگیهای منحصر به فرد كارآفرینان و نیز عوامل و فاكتورهای موثر بر فرهنگ كارآفرینی در جامعه و حتی در سازمان شغلی یك فرد میتواند، در دنیای امروزین به عنوان كلید و عنصر رشد و توسعه از ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی؛ محسوب شود. به گونهای كه عنصر كارآفرینی به عنوان موتور حركت تولید و توسعه اقتصادی و از سویی پرورش دهنده و تقویت كننده روحیه سرمایهگذاری در نیروی انسانی تلقی گردد. با توجه به نقش كارآفرینی در توسعه همه جانبه در كشورهای صنعتی و پیشرفته، كشورهای در حال توسعه نیز در پی ایجاد موج گسترده و جدیدی از سازمانهای كارآفرین میباشند. برای رسیدن به این مهم میبایستی نقش و اهمیت فرهنگ كارآفرینی و عوامل رشد و توسعه دهنده و یا موانع آن در سازمانها مشخص و معرفی شوند(Brockhaus,2002:36).
بر این اساس لازم است که بررسی شود عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در گروه صنعتی زرماكارون، کدامند و درجه اهمیت هر یك از آنها به چه میزان است؟ در نهایت اینکه میزان تأثیر هر یك از این عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی به چه میزان است؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
سازمانها امروزه دیگر نمیتوانند با تغییر روشها ساختار و شیوه مدیریتی سنتی تغیرات بنیادی به وجود آورند لذا مدیران و کارکنان باید بتوانند نگرش خود را در مدلهای ذهنی جدید دگرگون سازند. از سویی وجود مشکلاتی چون بیکاری که خود پدیدآورنده معضلات زیادی در جامعه است، موجب شده تا به مسئله کارآفرینی و مدیران کارآفرین توجه زیادی شود و عواملی که موجب توسعه کارآفرینی میشوند مورد توجه قرار گیرد. سازمانها امروزه نمیتوانند با تعداد اندکی افراد خلاق و کارآفرین و اجرای چند طرح کارآفرینانه بر رقبای کوچک چابک و نوآور خود فائق آیند؛ آنها باید شرایطی را فراهم کنند تا همهی کارکنان روحیه کارآفرینی پیدا کرده و بتوانند به راحتی بطور گروهی یا فردی فعالیتهای کارآفرینانهی خود را اجرا کنند(Cornwall & Perlman,2000:42).
بنابراین با توجه به نقش كارآفرینی در توسعه همه جانبه در كشورهای صنعتی و كشورهای در حال توسعه نیز در پی ایجاد موج گسترده و جدیدی از سازمانهای كارآفرین میباشند. كه برای رسیدن به این مهم می بایستی نقش و اهمیت فرهنگ كارآفرینی و عوامل رشد و توسعه دهنده و یا موانع آن در سازمانها مشخص و معرفی شوند. به عبارتی دیگر كارآفرینی به عنوان یك الزام و رویكرد نوین و تدبیر جدید اقتصادی در پاسخ به واقعیتها و شرایط جدید محیطی، یكی از راهكارهای ارزشمند در رویارویی و تقابل با ناكارآمدی اقتصادی و جلوگیری از پدیدههای منفی اقتصادی مانند: بیكاری، محسوب میگردد(Cochran,2004:22).
پژوهش حاضر نیز با توجه به ضرورت ایجاد و بسط توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛ سعی بر آن دارد تا به بررسی عوامل موثر بر كارآفرینی از دیدگاه كاركنان بپردازد و از این رهگذر، نقش كارآفرینی را در گسترش فرهنگ و روحیه كاری آنها تبیین و در قالب چارچوبی جامع، مشخص و تبیین نماید.
بنابراین، اهمیت ویژه مطالعه حاضر، كاربردی بودن موضوع آن در شركت زرماكارون، میباشد که به عنوان موضوعی قلمداد میگردد که از یک سو، دامنه شناخت ما را از فرهنگ كارآفرینی سازمانی و ادبیات مربوط به آن، گسترش داده و از سوی دیگر، موضوع از آنجا بدیع قلمداد گردیده است که مباحث دامنهدار و پیوستهای را با توجه به شناسایی عوامل موثر بر توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی، به دنبال خواهد داشت.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- هدف کلی
هدف کلی این پژوهش ” شناسایی عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در گروه صنعتی زرماكارون” میباشد.
1-4-2- اهداف اختصاصی
با توجه به اهمیت نقش کارآفرینی سازمانی، این تحقیق بر آن است تا به اهداف فرعی یا اختصاصی ذیل دست یابد:
1- شناسایی الگوی عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛
2- سنجش میزان اثرگذاری عوامل احصاءشده بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛
3- اولویتبندی عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛
4- ارائه راهکارهایی به منظور توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون.
1-5- پرسش های پژوهش
1- عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛ كدامند؟
2- میزان اثرگذاری عوامل احصاءشده بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛ به چه میزان است؟
3- اولویتبندی عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛ به ترتیب اهمیت؛ چگونه است؟
1-6- فرضیه های پژوهش
1- بین خطرپذیری و توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.
2- بین توفیقطلبی و توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.
3- بین ایدهپردازی و توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.
4- بین عملگرایی و توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.
1-7- روش شناسی پژوهش
پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت، غیرتجربی و از نظر هدف، كاربردی؛ از نظر نحوه گردآوری دادهها نیز به روش، پیمایشی و از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی كاركنان دارای حداقل مدرك لیسانس گروه صنعتی زرماكارون هستند که تعداد آنها برابر با 1300 نفر میباشند. با استفاده از فرمول كوكران و جدول مورگان، تعداد 300 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شده است. نحوه انتخاب افراد نیز به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای و نهایتاٌ تصادفی ساده میباشد. ابزار این پژوهش، پرسشنامه ساخته شده بر اساس مدل مفهومی و اهداف پژوهش بوده است. برای انجام تجزیه و تحلیل در بخش توصیفی از توزیع فراوانی متغیرها، میانگین و در بخش آمار استنباطی از آزمونهای آماری تحلیل عاملی اكتشافی و تأییدی، آزمون ناپارامتری فریدمن و آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده می گردد.
[1] SPSS & LISREL